تامين منافع ملي را از هند بياموزيم
محمدحسين بنياسدي
تجربه بشريت طي چند قرن گذشته به ويژه قرن بيستم ميآموزد كه در جهان سياست، كشورها يا بايد بازيگر باشند كه از سود و زيان بازيگري برخوردار خواهند شد يا براي حفظ منافع ملي در اردوگاهي متناسب با گرايش و ذائقه سياسي خود عضو باشند، يا به صورت بيطرف بدون خصومت با بلوكهاي قدرت ارتباط حسنه داشته و بدون تعهد به آنها منافع كشور خود را دنبال كنند. بديهي است گوشه انزوا گزيدن يا ساز تنها زدن خلاف هارموني اركستر جهاني و ايفاي نقش منفي در روند صلح و امنيت جهاني نه تنها سودي عايد كشوري نميكند، بلكه هزينه زيادي را بر كشور تحميل و آن را از روند توسعه باز ميدارد.
در بين كشورهاي جهان، هندوستان از زمان استقلال در سال ۱۹۴۷ تاكنون بدون عضويت در بلوكهاي متخاصم ضمن رعايت بيطرفي، با همه كشورها رابطه دوستانه داشته و از مزاياي موجود در جهان در جهت تامين منافع ملي خود بهره جسته است. بديهي است اراده و ديدگاه رهبران كشورها نقش مهمي در اين راستا ايفا كرده است. حضور جواهر لعل نهرو بعد از استقلال هند كه با اتخاذ عدم تعهد و سپس درايت حزب كنگره و ديگر احزاب حاكم بر اين كشور در شكلدهي به هند امروز غيرقابل كتمان است و استمرار اين سياست، هند را به يك قدرت نوظهور تبديل كرده است .هند در پرتو اين سياست از مزاياي تمام كشورها در جهت تامين منافع ملي خود استفاده كرده و ميتواند الگو و راهنمايي براي ديگر كشورهاي جهان محسوب شود.
طي دو هفته گذشته مطالبي در رسانههاي مجازي، كاغذي و الكترونيك كشورمان كه بوي انتقاد و اعتراض به هند ميدهد به چشم ميخورد كه در جاي خود قابل بحث و درنهايت عبرتآموز است، آنهم براي مديران ناكارآمد كه پيوسته گناه ناكامي و ناتواني خود را گردن ديگران مياندازند. ذيلا به برخي از آنها اشاره ميشود:
۱- هند با شامورتي بازي، جمهوري اسلامي را دور زد، هند كريدور عربي را به ايران ترجيح داد، رويگرداني عجيب هند از بندر چابهار (سحامنيوز)
۲- هند ايران را فريب داد (ايلنا به نقل از خليج آنلاين)
۳- هند در حال مذاكره با روسيه براي خريد نفت ارزانتر (ايران من)
۴- چرا هند براي دور زدن ايران عجله دارد، هند براي رساندن محموله به آسياي مركزي به جاي چابهار مسير گرجستان را در پيش گرفته است، انتقال گندم هند به جاي چابهار از طريق پاكستان به افغانستان (آقاي اقتصاد)
با نگاهي به موارد فوق كفايت و لياقت مديران هندي و استمرار سياست موازنه مثبت پوياي دهلينو در تعامل با جهان و در راستاي منافع ملي هند، مورد تحسين قرار ميگيرد. هند در سياست خود اصل تنوع در همه حوزهها از جمله منابع تامين تجهيزات نظامي، منابع تامين انرژي، تنوع در مسيرهاي حمل و نقل براي دسترسي به بازارهاي منطقه و جهان و غيره را برگزيده و با هيچ كشوري عقد اخوت براي تامين منافع آن كشور نبسته است. در اين راستا طبيعي است كه هند به كريدور عربي ملحق شود، طبيعي است كه هند به دنبال مذاكره با روسيه براي خريد نفت ارزانتر باشد، طبيعي است كه هند مسير گرجستان را براي رساندن محموله به آسياي مركزي انتخاب كند، طبيعي است كه هند براي انتقال محموله گندم اهدايي خود به افغانستان از مسير پاكستان استفاده كند و طبيعي است كه هند به خاطر رعايت تحريم امريكا خريد نفت از ايران را متوقف كند و دهها موارد طبيعي ديگر كه در جهت تامين منافع ملي هند است .
اعتبار همه فاكتورهايي كه منافع هند را تامين ميكند به حساب سياستهاي واقعگرايانه، پويا و موازنه مثبت هند و مديران ارشد اين كشور گذاشته ميشود. در عوض ناكاميهايي كه ايران ما با آن مواجه شده به حساب مديران و تصميمگيرندگان ارشد گذاشته ميشود.
در زماني كه هند به دنبال استفاده از فرصتهاي جهاني براي خريد نفت ارزان از روسيه است، وزير نفت كشور ما به ونزوئلا سفر ميكند و در قارهاي كه حياط خلوت امريكا به حساب ميآيد، بدون رعايت اصول ديپلماتيك شعار «مرگ بر امريكا» سر ميدهد بهطوري كه وزير نفت ونزوئلا او را از دادن چنين شعاري منع ميكند. همچنين در سفر به نيكاراگوئه قول ايجاد پالايشگاه مشترك در اين كشور ميدهد در حالي كه هنوز خاطره عدم پرداخت طلب كشورمان بعد از چند دهه توسط نيكاراگوئه فراموش نشده و اساسا امريكاي لاتين و نيكاراگوئه از چه اهميتي برخوردار است كه وزير نفت ايران اولين سفر خارجي خود را به اين كشورها داشته باشد؟
اينكه هند خريد نفت را از ايران متوقف كرده، اينكه بندر چابهار به صورت فعال و تجهيز شده نيست، اينكه كريدورهاي ترانزيتي ايران به ويژه كريدور شمال- جنوب فاقد زيرساختهاي لازم است كه در نتيجه هند مسير گرجستان را انتخاب ميكند، اينكه هند مايل به انتقال گندم اهدايي به افغانستان از طريق پاكستان است به اين اميد كه هم پاكستان را تحت فشار كابل قرار دهد و هم اينكه روزنه جديدي براي تعامل با اسلامآباد دشمن شماره خود بگشايد، اينكه هزينه انتقال كالا از هند به افغانستان از طريق چابهار بيشتر و گرانتر از مسير كراچي تمام ميشود، همه سوالهايي است كه مديران ارشد كشور ما بايد به آن پاسخ دهند.
تا زمانيكه اراده عالي براي توسعه شرق كشور از جمله بندر چابهار و ايجاد زيرساختهاي لازم براي كريدورهاي ترانزيتي فراهم نشده و مديران مربوطه را موظف و پاسخگو نكند و نظام نظارت و حسابكشي را بر آنها اعمال نكند، تغييري در اين حوزهها ايجاد نميشود. ايران فاز اول بندر بهشتي را به يك شركت هندي واگذار كرده كه تنها با مبلغ ناچيز ۸۵ ميليون دلار آن را تجهيز كند ولي شركت هندي تاكنون نتوانسته تعهد خود را عملي سازد و علت اصلي ناكامي در خريد تجهيزات را تحريمها ميداند. از طرف ديگر ترانزيت كالا در كريدور شمال - جنوب به خاطر كمبود زيرساختهاي لازم كه مستلزم چند بار پياده و سوار كردن كانتينر به قطار و كشتي است فاقد توجيه اقتصادي است، لذا كشورها به دنبال يافتن مسيرهاي جايگزين مقرون بهصرفهتر برميآيند، بهرغم موقعيت استثنايي كشورمان در حوزه كريدورهاي ترانزيتي علت اصلي محروم شدن كشورمان از مزاياي اين مزيت، ناكامي و بيلياقتي مديران مربوطه است. همان مديراني كه يوزپلنگ ايران را در آستانه تلف شدن قرار دادند و باعث هلاكت دو توله آن و سرانجام واگذاردن توله سوم به يك متخصص اندونزيايي شدند (مضحكتر اينكه در نر و ماده بودن تولهها نيز فاقد قدرت تشخيص بودند). همين مديران ناتوان، گربه ايران را نيز از مزيتهاي ترانزيتي و غيره خود محروم كردهاند و براي تبرئه خود ديگر كشورها را مقصر جلوه ميدهند در حالي كه هيچ كشوري مسووليت تامين منافع ما را به عهده ندارد و ما بايد بدانيم كه «كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من»