نگاهي به ماجراي پردامنه لغو مراسم نكوداشت «بهرام بيضايي»
ما آن چيزي هستيم كه توليد ميكنيم
بابك احمدي
هنرهاي نمايشي در هفتهاي كه گذشت تغيير و تحولاتي را به خود ديد؛ از تغيير مدير مجموعه تئاترشهر تا احتمال برقراري دوباره حمايت از گروههاي نمايشي (كه مدتي است به دستور مديركل هنرهاي نمايشي متوقف شده) و همچنين شنيده شدن نام دبير جشنواره تئاتر فجر كه از حوزه هنري ميآيد؛ اما همه اينها چندان نظرها را به خودش جلب نكرد كه ماجراي بزرگداشت بهرام بيضايي؛ ماجرا از اين قرار بود كه انجمن نمايشنامهنويسان قصد داشت براي بهرام بيضايي، نمايشنامهنويس، پژوهشگر و كارگردان شناخته شده تئاتر و سينماي ايران مراسم بزرگداشتي برپا كند ولي نه در خانه تئاتر جايي داشت و نه در خانه هنرمندان ايران؛ هر يك هم به دلايلي. يكي ايراد اصطلاحا بنياسراييلي خانه تئاتر مبني بر «آلودگي هواي تهران و ناامن بودن سالن اجتماعات خانه تئاتر» و ديگري «بيبرنامگي انجمن در مكاتبه با خانه هنرمندان»! ولي در عين حال مورد اول جديتر به نظر ميرسد، چون «خانه تئاتر» اين روزها اوضاع عجيب و غريبي را سپري ميكند. شايد هميشه همينطور بوده و چشم من نميديده! چيزي شبيه كليت تئاتري كه زير نظر مديريت دولتي در «اداره كل هنرهاي نمايشي» رقم خورده، مثلا ناتواني در برقراري گفتوگو (ركن ركين تئاتر) با جامعه هنرهاي نمايشي؛ يا آنچه از كوزه «خانه هنرمندان ايران» به برون ميتراود، آشفتگي شوراي عالي در انتخاب مديرعامل و مواردي از اين دست. عملا ميتوان گفت در هر سه مورد نوعي Apocalypse جريان دارد.
در نظر بگيريد از ۵ دي ۱۴۰۰ كه شهرام گيلآبادي با انتشار متني از حضور به عنوان مديرعامل خانه تئاتر استعفا كرده تا همين چند روز قبل، مجمع عمومي خانه تشكيل نشده بود و عجيب آنكه وقتي اعلام شد مجمع به دليل نرسيدن به حد نصاب بايد در دور دوم برگزار شود، بلافاصله اطلاعيهاي هم پشتبندش آمد كه «دور دوم حتي اگر به حدنصاب نرسد هم انتخابات برگزار خواهد شد.» عجيب نيست؟ عمل تا اين حد غيرقانوني؟ بهترين تعبير براي چنين وضعيتي چه ميتواند باشد؟
رييس هياتمديره خانه تئاتر كه همزمان رياست شوراي عالي خانه هنرمندان را هم برعهده دارد، تقريبا مشابه همين وضعيت را -با اندكي تفاوت- در آن يكي خانه به نمايش گذاشته و حالا چهار هفته است كه در گفتوگو با خبرگزاريها اعلام ميكند: «مديرعامل جديد خانه هنرمندان ايران به زودي معرفي ميشود»، شنيدهها چنين حكايت ميكند گزينه مورد نظر شوراي عالي خانه هنرمندان با گزينه مدنظر شهرداري تهران متفاوت است و در اين بين اختلافهاي انجمنهاي چندگانه نيز بالا گرفته و هرج و مرجي به وجود آمده.
جنگ قدرت بر سر معرفي مديرعامل خانه هنرمندان ايران را اينطور ميتوان صورتبندي كرد كه طيف «شوراي شهر»، «شهرداري تهران»، «نيروهاي پايداري»، هنرمندان و اعضاي «شوراي عالي خانه هنرمندان» رئوس اصلي جبهههاي چندگانه سهمخواهي را تشكيل ميدهند؛ با اين تفاوت كه درون شوراي عالي هم اختلافها كم نيست و از قضا، شهرداري تهران هم بازي يك بام و دو هوا در پيش گرفته. تاكنون نام گزينههايي مانند محمدمهدي عسگرپور، مهدي افضلي و حميد نيلي براي پذيرش اين سمت بيش از ديگر گزينهها به گوش ميرسد و ... اما به «خانه تئاتر» بازگرديم. مجموعهاي كه در هفتههاي منتهي به برگزاري انتخابات هياتمديره فعالتر شد، براي نمونه، جشن «شب بازيگر» را با تمام حواشياش برگزار كرد ولي در حالي كه يكي از انجمنهاي وابستهاش در تدارك برپايي آيين بزرگداشت «بهرام بيضايي» برآمد به يكباره افتاد مشكلها!
انجمن صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمان تئاتر ايران روز سهشنبه ۲۷ ارديبهشت از تصميم خود براي برگزاري آيين نكوداشت بهرام بيضايي همراه با برپايي سمينارهاي «نمايشنامهنويسي و گفتوگو» و «نمايشنامهنويسي و سانسور» خبر داد؛ (در سه روز متوالي از چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت تا جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱) . از همان ابتدا نوعي سراسيمگي در برنامهريزيها عيان بود؛ اساسا زيبنده نيست برپايي مراسم نكوداشتي مزين به نام بهرام بيضايي يك روز مانده به برگزاري اطلاعرساني شود؛ اما انجمن يك روز بعد خبر لغو مراسم نكوداشت پژوهشگر و كارگردان نامآشناي تئاتر و سينماي ايران را به خبرگزاريها ارسال كرد: «اين انجمن همچون ديگر انجمنها و كانونهاي خانه تئاتر، در تدارك برگزاري دو نشست علمي و يك نكوداشت بود كه متاسفانه در آخرين لحظات، بنا بر صلاحديد سرپرست خانه هنرمندان ايران لغو شد.»
انجمن ولي در آخرين خبر اعلام كرده بود دو سمينار و آيينِ نكوداشت استاد بهرام بيضايي را از ۲۸ تا ۳۰ ارديبهشتماه ۱۴۰۱ در تماشاخانه استاد «جوانمرد»، عمارت جديد خانه تئاتر برگزار ميكند؛ اما با توجه به اينكه «ايمني اين تماشاخانه تا اين لحظه از طرف سازمان آتشنشاني تاييد نشده» و آلودگي هوا و تعطيلاتِ اخير برگزاري اين دو سمينار و آيين نكوداشت توسط انجمن صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمان تئاتر ايران در اين مكان نيز امكانپذير نيست. بنابراين انجمن صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمان ايران پيشاپيش از همه استادان، سخنرانان و مدعوين عزيز پوزش خواست و به اطلاع آنها رساند كه در نخستين فرصت، اين سلسله نشستها و نكوداشتها برگزار خواهد شد: «براي اعضاي محترم انجمنِ صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمانِ تئاترِ ايران، جامعه هنري و مردمِ بزرگِ ايران سربلندي، آرامش و صلح آرزومنديم.»
اگرچه جاي تاكيد دارد كه در خبر اولي كه از سوي انجمن ارسال شد، محل برگزاري خانه هنرمندان ايران بود، نه عمارت جديد خانه تئاتر و سالن عباس جوانمرد. يعني هنگام ارسال خبر هم آشفتگي وجود داشت. خبرگزاري دانشجويان ايران نيز در ادامه بازتاب خبر لغو مراسم نوشت: «سخنراني محمود دولتآبادي (نويسنده)، سهيلا نجم (استاد دانشگاه و پژوهشگر تئاتر)، حميد امجد (نمايشنامهنويس، كارگردان و پژوهشگر تئاتر) و پانتهآ بهرام (بازيگر تئاتر و سينما) براي آيين نكوداشت بهرام بيضايي (نمايشنامهنويس، فيلمنامهنويس، كارگردان تئاتر و سينما) و نيز خوانش قسمتي از فيلمنامه «اشغال» بهرام بيضايي توسط محمد رحمانيان (نويسنده و كارگردان تئاتر و سينما) كه از آن اقتباس نمايشي داشته، بخشي از برنامههاي اعلام شده بود.
همچنين پيشتر برنامهها و نمايشهاي متعددي در تماشاخانه عمارت جديد خانه تئاتر برگزار و اجرا شده است كه اعلام تاييد نشدن ايمني آن از سوي آتشنشاني و ذكر اين موضوع به عنوان يكي از دلايل لغو برنامه انجمن صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمان ايران قابل تامل است و از سويي لغو آن توسط سرپرست خانه هنرمندان هم جاي سوال دارد!
پرسش ديگر شايد اين بود كه چطور برگزاري مراسم در خانه تئاتر علاوه بر تاييد نشدن ايمني مجموعه! در مخاطره آلودگي هوا قرار ميگيرد ولي برگزاري همان مراسم در خانه هنرمندان ايران شامل چنين وضعيتي (آلودگي هوا) نيست. در نهايت ميتوان گفت لغو مراسم براساس «مصلحت» يا هر چه كه بود، نوعي بيبرنامگي و سراسيمگي را همراه خودش به نمايش گذاشت. چنانكه در توضيح روابط عمومي خانه هنرمندان ايران نيز مورد توجه قرار گرفت «۱- در ساعت ۸ شبِ روز دوشنبه ۲۶ ارديبهشت نامهاي با تاريخ ۲۵ ارديبهشت ماه با امضاي آقاي ايرج راد و سربرگ و مهر خانه تئاتر از طريق واتساپ به دبيرخانه خانه هنرمندان ايران رسيد كه حاوي درخواست مساعدت درباره نامهاي بود كه انجمن نمايشنامهنويسان به آقاي راد نوشته بودند. در اين نامه تقاضاي برگزاري يك سمينار سهروزه (از ۲۸ تا ۳۰ ارديبهشت) مطرح شده بود.
در واقع درخواست، تنها كمتر از ۴۸ ساعت تا برگزاري برنامه داده شد. ۲- نامه انجمن كه به ضميمه نامه آقاي راد، براي خانه در واتساپ ارسال شد، نامهاي بدون تاريخ، شماره و سربرگ بود، با امضاي آقاي آرام محضري از طرف رييس انجمن آقاي حميدرضا نعيمي. ۳- بهرغم زمان نامناسب ارسال نامه و فاصله بسيار كم آن با زمان برگزاري (كمتر ۴۸ ساعت) به احترام آقاي راد و خانه تئاتر، همان شب محتواي نامه به اطلاع آقاي نوربخش سرپرست خانه هنرمندان ايران رسيد تا تصميم لازم اتخاذ شود. ۴- سرپرست محترم خانه همان شب، توضيحات لازم را درباره ضيق وقت و طي نشدن مراحل لازم را كه منجر به انجام نشدن برنامه سمينارها خواهد شد به صورت تلفني به آقاي راد اطلاع دادند؛ متاسفانه دوستان انجمن در اقدامي عجيب، ظهر روز سهشنبه خبر برگزاري و پوستر برنامهها را بهطور عمومي منتشر كردند كه اقدامي غيرحرفهاي و غيرعادي به شمار ميآيد. ۵- روال عادي برگزاري برنامهها در خانه هنرمندان، درخواست برگزاركننده در فاصله زماني حداقل يكهفته پيش از برگزاري، دستور موافق مديرعامل، توافقات مقدماتي در صورت خالي بودن محل اجرا، عقد قرارداد و سپس انجام مقدمات و مراحل مختلف هماهنگي و اجراست. به دليل طي نشدن روال معمول و نبود قرارداد فيمابين، آماده نبودن شرايط لازم براي برگزاري يك رويداد سه روزه و نبود فرصت هماهنگي به دليل اقدام ديرهنگام برگزاركنندگان، بهرغم تمايل خانه هنرمندان امكان برگزاري اين برنامه در اين تاريخ وجود نداشت. از اينرو گزارههايي چون «انصراف خانه هنرمندان از ميزباني» و «در آخرين لحظات بنا بر صلاحديد سرپرست خانه هنرمندان» كه در اطلاعيه انجمن نمايشنامهنويسان ذكر شده، از اساس صحت ندارد.»
محمد رحمانيان تنها فردي بود كه نسبت به مساله پيش آمده اعتراض كرد. او يادداشتي در اختيار ايسنا قرار داد كه در بخشي از آن با بيان اينكه «به لغوهاي پياپي، برگزار نشدنها و توقيفها و تعطيليها عادت كردهايم»، نسبت به آنچه بهانههاي واهي براي علت لغو برنامه ميداند، مثل آلودگي هوا يا ايمن و استاندارد نبودن سالن «استاد جوانمرد» عمارت خانه تئاتر كه بارها برنامههاي مختلف در آن برپا شده، انتقاد شده بود. اين نمايشنامهنويس و كارگردان همچنين نوشت: «ميشد اين سمينارها برپا شود و گفتوگوها شكل بگيرد و آيينها (نكوداشت) به سرانجام رسد و هيچ آسيبي هم به گوشهاي از ميز هيچ مديري نرسد.»
حال در نظر بگيريد ظرف تمام اين كشمكشها كه با پاسخ دوباره روابط عمومي خانه هنرمندان ايران روبهرو شد «اگر سندي مبني بر مكاتبه با خانه هنرمندان ايران وجود دارد، منتشر كنيد.» و پاسخ دوباره انجمن صنفي نمايشنامهنويسان و مترجمان به آن «براي جلوگيري از وارد شدن لطمههاي احتمالي حاصل از انتشار عمومي به جايگاه حقوقي و شخصيت حقيقي كارمندان آن مجموعه... اسناد مربوط به اين ماجرا را نزد بخش حقوقي خانه تئاتر محفوظ ميدارد.» يعني در تمام اين آمد و رفتهاي بيحاصل رسانهاي؛ يك نفر در ينگه دنيا سرگرم به كار پژوهش و نوشتن بود، همان اصل موضوع برگزاري آيين نكوداشت، بهرام بيضايي. به قول اين معلم بزرگ و كارگردان مهم «ما آن چيزي هستيم كه توليد ميكنيم. بنابراين فقط ايراني بودن كافي نيست، مهم است ولي بار بزرگي است روي دوش همه ما. وقتي از هزاران سال تاريخ حرف ميزنيم، مسووليتي روي دوش ما ميگذارد كه چطور آن را پيش ميبريم؟ ما با آنچه ميسازيم ايراني هستيم، نه با آنچه از دست ميدهيم. يعني زبان، خاطره، فرهنگ و هويت.»
بد نيست مسوولان خانه تئاتر يك بار ديگر اين گفتههاي هنرمند مهاجرت كرده را در خلوت مرور كنند و ببينند آنچه توليد ميكنند، چيست؟ چه به لحاظ صنفي و چه از نظر هنري توسط تكتك اعضايش.
حاكم شدن چنين وضعيتي در «خانه تئاتر»، مشابه بيبرنامگي در برپايي جشن «شب بازيگر» كه گلايههاي متعدد به دنبال داشت، نشان ميدهد از سر درون. نگارنده اين سطور معتقد است برخلاف گذشته، ديگر نميتوان نوشت «بايد منتظر ماند و ديد در خانه تئاتر يا خانه هنرمندان ايران چه اتفاقي ميافتد». وضعيت خانهها از هماكنون پيداست.
خوانش قسمتي از فيلمنامه «اشغال» بهرام بيضايي توسط محمد رحمانيان، نويسنده و كارگردان تئاتر و سينما كه از آن اقتباس نمايشي داشته، بخشي از برنامههاي اعلام شده براي آيين نكوداشت بهرام بيضايي بود. همچنين سخنراني محمود دولتآبادي نويسنده؛ سهيلا نجم، استاد دانشگاه و پژوهشگر تئاتر؛ حميد امجد، نمايشنامهنويس، كارگردان و پژوهشگر تئاتر و پانتهآ بهرام، بازيگر تئاتر و سينما.
محمد رحمانيان تنها كسي بود كه نسبت به مساله پيش آمده اعتراض كرد. او در يادداشتي انتقادي نوشت: «به لغوهاي پياپي، برگزار نشدنها و توقيفها و تعطيليها عادت كردهايم... ميشد اين سمينارها برپا شود و گفتوگوها شكل بگيرد و آيينها (نكوداشت) به سرانجام رسد و هيچ آسيبي هم به گوشهاي از ميز هيچ مديري نرسد.»