چرا آبميوهگيري لباس نميشويد؟
مهرداد احمدي شيخاني
خيلي سال پيش، شايد حدود 50 سال پيش، فيلمي سينمايي ديدم با بازي «باب هوپ» كمدين فقيد امريكايي. فيلم سياه و سفيد بود و گمان ميكنم محصول دهه چهل. در سكانسي از فيلم، اتومبيل قهرمان داستان در شبي باراني، در جاده از كار ميافتد و او به همراه دوستش، زير باران و در گل و لاي به شهركي ميرسند و در اولين ساختمان سر راهشان را ميزنند و وقتي كسي در را باز نميكند، از پنجره وارد ساختمان ميشوند. در گوشهاي ماشين لباسشويي ميبينند. لباسهاي گلي و كثيف خود را در آن ميريزند و روشنش ميكنند تا لباسها شسته شود. ماشين با شروع كار، لباسها را پاره و جر و واجر ميكند. قهرمان داستان متوجه اشتباه خود ميشود و به دوستش ميگويد اين ماشين لباسشويي نبود، حتما ماشين ظرفشويي است. تصميم ميگيرند غذايي تهيه كنند. به آشپزخانه ميروند ولي ميبينند همه ظرفها كثيف است. ظرفها را در ماشين ميگذارند تا شسته شود و غذايي درست كنند اما ماشين همه ظرفها را خرد و له و لورده ميكند. فردا صبح كه هوا روشن ميشود، تازه ميفهمند كه آنجايي كه وارد شده بودند، بخش پشتي نانوايي بوده و آن ماشين هم، نه ظرفشويي و نه لباسشويي كه دستگاه خميرگيري است. دوشنبه شب گذشته، جمعي از فعالان رسانهاي و روزنامهنگاران، در فضاي مجازي و كلابهاوس در مورد انجمن روزنامهنگاران استان تهران گفتوگو ميكردند و بعضي اعتراض داشتند كه اين انجمن، به وظايف خود عمل نميكند و هياتمديره آن، در انجام تعهدات خود كوتاهي كرده است. هياتمديره و برخي از قديميترهاي حوزه رسانه نيز تاكيد داشتند كه انجمن فقط و فقط ميتواند در چارچوب اساسنامه خود عمل كند و لاغير كه اين سخن به طور مكرر با اعتراض مخالفين روبهرو ميشد. من در طول اين گفتوگوي مجازي انتظار داشتم كه يكي از معترضين با ارايه دلايلي روشن نشان دهد كه انجمن و بالطبع هياتمديره آن از كدام بخش از تعهدات خود كوتاهي كرده است؟ آنچه حتما همه بر آن اتفاق دارند اين است كه تعهدات و وظايف انجمن در چارچوب اساسنامه آن است و وقتي انجمني از طريق مراحل اداري به ثبت ميرسد، فقط در چارچوب اساسنامه خود كه در مجمع به تصويب اعضا رسيده موظف به انجام كار است و هر عمل خارج از اساسنامه، عملي غيرقانوني و قابل پيگرد است. اين انتظار اما بينتيجه ماند و تا آخر بحث، حتي يك نفر هم نگفت كه هياتمديره در كجا از اساسنامه عدول كرده است. اما معترضين از انتظاراتشان سخن ميگفتند و بر اين باور بودند كه انجمن بايد و حتما لازم است در حوزه اين انتظارات هم فعال باشد. بگذاريد به داستان اول اين يادداشت برگرديم. فرض كنيد در يك خانه، ماشين لباسشويي داشته باشيم، آيا به صرف اينكه كار اين ماشين شستن است، ميتوان انتظار داشت كه ظرف هم بشويد؟ هم لباسشويي «شو» دارد و هم ظرفشويي، ولي اين شو با آن شو متفاوت است. يا عجيبتر از آن اينكه انتظار داشته باشيم كه آبميوهگيري برايمان لباس بشويد و متوجه نباشيم كه كار آبميوهگيري چيز ديگري است و براي هدف ديگري طراحي و ساخته شده است. قطعا اين خيلي خوب است كه يك آبميوهگيري بتواند ظرف هم بشويد ولي فعلا چنين آبميوهگيرياي نداريم. در يك خانه، هم اجاق خوراكپزي لازم است و هم يخچال ولي اينكه انتظار داشته باشيم بتوان با يخچال غذا پخت، احتمالا كمي غيرمنطقي است. بهتر است براي نگهداري غذا، يخچال داشته باشيم و براي پخت غذا هم اجاق. آنچه من در اين گفتوگوي مجازي متوجه شدم اين بود كه دوستان، وظايفي را براي انجمن متصور بودند كه در چارچوب وظايف احزاب است. اين خيلي خوب است كه اصحاب رسانه در پي رسيدن به اهداف مختلفي باشند ولي اينكه انتظار داشته باشيم كه آبميوهگيري، لباس هم بشويد، احتمالا ناشي از آن است كه فرق بين آبميوهگيري و لباسشويي را نميدانيم و شايد بهتر باشد اول بفهميم آبميوهگيري و لباسشويي چه هستند و كار هر كدام چيست؟ عين اين ماجرا، سال گذشته در انجمن صنفي طراحان گرافيك ايران رخ داد كه زمان معرفي كابينه به مجلس، نسبت به معرفي وزير ارشاد، اعتراض گستردهاي در بين هنرمندان شكل گرفت و موجب صدور بيانيه از سوي تعدادي از تشكلهاي هنري هم شد كه خواستار آن بودند تا هياتمديره انجمن گرافيك هم از امضاكنندگان آن بيانيه باشد. هياتمديره انجمن گرافيك، متن آن نامه را مغاير با تعهدات اساسنامهاي خود دانست و لذا آن را امضا نكرد و جداگانه، نامهاي سرگشاده به رييسجمهور نوشت كه با اعتراض تعدادي از اعضاي خود روبهرو شد، دال بر اينكه متن نامه هياتمديره انجمن گرافيك چاپلوسانه است و هياتمديره بايد با صلابت و محكم با رييسجمهور برخورد كند و چون چنين نكرده، همه هياتمديره بايد استعفا بدهند و كار چنان بالا گرفت كه تمام هياتمديره بعدي از بين همين افرادي انتخاب شدند كه معتقد بودند آن نامه چاپلوسانه بوده و هياتمديره حق نداشته كه اين نامه را بنويسد. ولي دريغ از اينكه حتي يك جمله گفته شود كه چه تخلف قانوني و عدول از اساسنامه از سوي هياتمديره صورت گرفته است. كلابهاوس دوشنبه شب گذشته انجمن روزنامهنگاران استان تهران هم مثل همان ماجراي انجمن گرافيك بود، كسي نميگفت كه انجمن از كدام تعهد قانوني خود عدول كرده و هيچ دليل مستندي براي اين عدول نامشخص ارايه نميشد ولي معترضين شك نداشتند كه عدول صورت گرفته است.