استاندارد دوگانه عامل
تبعيض و خشم
وقتي اين مساله در همايش جمعه گذشته حل شد، به چه دليل ديگري نبايد ديگر اقشار از آن بهرهمند باشند؟ مثال ديگر، فيلتر بودن تلگرام و توييتر و يوتيوب و فيسبوك است. آقايان مسوولان، در ردههاي مختلف ارشد تا مياني و حتي برخي سازمانهاي دولتي، با عنوان حقوقيشان در اين فضاها حضور دارند. اين چه قانوني است كه خود جماعت قانونگذار تا مجري و ناظر، همه در شكستن آن فعالند و از قانونشكني قباحتزدايي ميكنند و البته در فضاي پر تبعيض و پرغبار، متهم ميشوند به اينكه خودشان با خطوط بدون فيلتر به راحتي در اينگونه فضاهاي اينترنتي فعالند و فقط باعث سختي و آزار مردم عادي شدهاند. اينها نمونههاي دم دستي و بسيار ساده و گويايي است كه حس تحقير و تبعيض القا ميكنند. از اينگونه موارد، به مراتب عميقتر و مهمتر باز هم پيدا ميشوند. در بحث اشتغال، دسترسي به منابع قدرت و ثروت، مواجهات غير يكسان و غير عادلانه در برابر عدليه و نهادهاي دولتي و عمومي، توصيه مردم به قناعت و به سفر خريد خارجي رفتن خانواده همان توصيهكنندگان، سوءاستفاده شخصي و خانوادگي از فرصتهاي شغلي و مناصب در پيش چشم مردمي كه تحت فشارهاي مختلف هستند و ... نمونههاي ديگرياند كه هم برخي از آنها غيرقانونياند و هم همه آنها غير اخلاقي و مصداق سوءاستفاده از قدرت و موقعيت و ايجاد حس تحقير و تبعيض و خشم در جامعه محسوب ميشوند. حالا ببينيم با آخرين نمونه غير قابل خدشه و توجيه كه حضور زنان و خانوادهها در استاديومهاست چه خواهند كرد. آيا رطبخوردگان، باز منع رطب ميكنند؟