ادامه از صفحه اول
رسانههاي نوين و بازتوليد اعتماد در مخاطبان
ين مهم نيز بستر اعتمادسازي را بيشتر براي رسانههاي نوين باز كرد و عرصه دروازهباني را به صورت عام روي همه گشود و امكان تصحيح و تكذيب خبر در كوتاهزمان فراهم آمد.
رسانههاي نوين در مقوله مالكيت بهرغم شروع اوليه كه با ابتكار و سرمايه دانشي و فني وارد عرصه اطلاعرساني شده بودند، اما ارتقاي سرمايه و ميل دوباره سياستمداران و صاحبان سرمايه را به خود به عنوان فرصتي جديد براي ورود به عرصه بازار رسانه فراهم ديدند.
علاقه ايلان ماسك صاحب صنايع تسلا و از ثروتمندترين افراد جهان براي خريد توييتر نمونهاي بارز از آن است يا تمايل دولتها براي محدودسازي دسترسي به اين رسانهها با اتخاذ سياستهاي خاص بخشي ديگر از رويكرد است . اما نكتهاي كه قابل تامل است، اين است كه اگر اين رسانهها بخواهند همچنان اثرگذار و سودآور باشند نيازمند تداوم راه پيشين خود هستند وگرنه مخاطبان را به سرعت از دست ميدهند. لذا استراتژي احترام و بازيگري مخاطب دستور اصلي و اوليه بقاي اين نوع رسانههاست، لذا هر خريداري و هر علاقهمندي به تاثيرگذاري بر اين رسانه بايد بداند رمز بقاي رسانههاي نوين اعتماد ميان مخاطب و رسانه است بنابراين هر گونه تخطي از اين حوزه به معناي افول آن رسانه است!
اين دستور كار براي رسانههاي نوين استراتژي است نه تاكتيكي، لذا پايبندي به آن عينيت آزادي بيان و واقعنگري در عصر جديد انقلاب ارتباطي است . لذا به نظر ميرسد تحولي ويژه در ساختار و عمل رسانهاي به وقوع پيوسته كه شايد كمتر بشود با نظريات پيشين ارتباطي آنها را معنا كرد.توده بيشكل مخاطب در نظام ارتباطي جريان اصلي اكنون به جامعه و گروههاي كوچك سازمان يافته، چالاك و فعال مبدل شدهاند و به قول كاستلز در محتواي خود-توليد و در پخش نيز خودگردان شدهاند و دريافت هم توسط مخاطب انتخابگر صورت ميگيرد. (عقيلي و قاسمزادهعراقي؛ 1394: 22)(2)
با اين رويكرد با توجه به تحول در عرصه مخاطب تصوير رسانههاي نوين در اعتمادزايي با شاخصهاي جريان اصلي شايد داراي اشتراكاتي باشد، اما داراي تفاوتهاي آشكاري است كه اين مهم در تغيير انديشه مخاطب، ابزارهاي مورد استفاده او و تحميل انديشهاش به جريان رسانهاي است .مخاطب فعال و انتخابگر و خود توليدگر نظام ارزشي جديدي را براي استفاده از رسانه تعريف كرده كه شايد كماقبالي نسبت به رسانههاي جريان اصلي ناشي از همين رويكرد باشد .از اينرو به نظر ميرسد عصري كه در آن زندگي ميكنيم، كاركرد ارتباطات توسعه را كه با ظرفيتهاي رسانههاي سنتي آغاز كرده بود، دهه هفتاد ميلادي نقطه اوج آن بود، اكنون با چالشهاي جديد روبهرو شده كه ارتباطات توسعه را خود بنياد نهاده و مفاهيمي كه از طريق راديو و تلويزيون قرار بر نشر و آموزش داشت اكنون در بستر شبكههاي اجتماعي دست به دست شده و خيلي زودتر دروني ميشود و قابل استفاده؛ اگر آنها وارداتي بود اكنون توليدات دروني است و درونزا و قادر است بستر آموزش را نه تنها فراگير بلكه اثرگذار كند.
بر اساس يك گزارش از چهار ميليارد و ۶۶۰ ميليون نفري كه در جهان به اينترنت دسترسي دارند، چهار ميليارد و ۲۰۰ ميليون نفر از شبكههاي اجتماعي استفاده ميكنند، يعني به عبارتي بيش از نيمي از جمعيت هفت ميليارد و ۸۰۰ ميليون نفره جهان. تعداد كاربران اين پلتفرمها از ابتداي سال ۲۰۲۰ تاكنون ۲۹۰ ميليون افزايش داشته كه نشان ميدهد شبكههاي اجتماعي همچنان با سرعت در حال گسترش هستند.(3)
از اينرو به نظر ميرسد تحولي شگرف در دنياي كنوني رخ داده كه ابعاد آن شايد هنوز شناخته نشده، اما آنچه مهم است، اين است كه رسانههاي نوين بستري متفاوت براي تحولات ارتباطي فراهم كردهاند كه ستون اصلي آن اعتماد مخاطب است و تا زماني كه آن را در اختيار دارند قادر به اثرگذاري هستند .
1- https: //elmnet.ir/Content/UserProfile/Document/10041737-05db3f74-be33-4b4c-9a7d-15bb4786a13c.pdf
2- عقيلي، سيدوحيد، مرتضي قاسمزادهعراقي (1394» . (رسانههاي اجتماعي؛ چيستي، كاركردها و چالشها» فصلنامه علمي ـ پژوهشي مطالعات توسعه اجتماعات ايراني، شماره 1: 36-21.
3- https: //www.irna.ir/news/
فاجعه متروپل فساد و زمينههاي آن
زيرا محدود كردن برخوردها به شخص فاسد نوعي پاك كردن صورت مساله است. اما حقيقت اين است كه با برخوردهاي پليسي، وضع قوانين سفت و سخت و مجازاتهاي سنگين نميتوان آنگونه كه بايد با فساد مقابله كرد! چاره مقابله با فساد را بايد در باز شدن فضاي رسانهها، تكثر رسانهاي و تضمين آزادي بيان و آزادي پس از بيان، فعاليت مستقل، آزادانه و بدون محدوديت غيرضروري تشكلهاي مدني، صنفي و مانند آن جست تا مردم بتوانند بدون واهمه و بيش و پيش از نيروهاي دولتي كه در مواردي ممكن است با متخلفان داراي منافع مشترك باشند، پرچمدار روشنگري و مقابله با فساد باشند.مطبوعات و رسانههاي آزاد بهرغم فشار سنگين اقتصادي و محدوديتهاي سياسي با اندك رمقي كه براي فعاليت دارند و نهادهاي تخصصي و تشكلات صنفي و مدني نظير سازمان نظام مهندسي، انجمن صنفي مطبوعات و كانون وكلا براي حفاظت از حقوق مردم با تمام بيمهريها ميتوانند گامهاي موثري در اين زمينه بردارند و از تكرار چنين حوادثي در آينده جلوگيري كنند.