نكتهاي درباره يكي از ترجمههاي «محمدعلي اسلامي نُدوشن»
سازگاري ذهني با دموكراسي
سينا عليپور
محمدعلي اسلامي ندوشن آدم شگفتانگيزي بود. از نگاهي نوستالوژيك، خوانندگان كتابهاي او آدمهاي مختلف بودند. خوانندگان كتابهاي درسي تا خوانندگان كتابهايي مانند «روزها»، «ايران چه حرفي براي گفتن دارد» و «پيروزي آينده دموكراسي». او البته به جز نويسندگي و پژوهشگري در ادبيات كلاسيك و فرهنگ ايران، روشنفكري بود كه دوره طولاني تاريخ معاصر ايران را تجربه كرد. تجربه دورهاي همراه با فراز و فرود زياد و سرانجام آنچه روشنفكران و البته او كه در آن تحولات به سهم خود نقش داشتند. او شاهد عيني بزرگترين دگرگوني در قرن گذشته بود؛ آنچه حاصل كار انقلابيهاي چپ، مذهبي و روشنفكران بود.
آوردن نام كتاب «پيروزي آينده دموكراسي» در آغاز اين نوشته و از ميان كتابهاي پرمخاطب زيادي كه از وي به جاي مانده است علت اصلي اين نوشته است؛ يعني اولين اثر و ترجمه او در سال ۱۳۲۸ كه از توماس مان، نويسنده آلماني است. نويسندهاي كه با كتابهاي پرخواننده داستانياش در دنيا شناخته ميشود. اين كتاب سخنراني توماس مان ۱۰ سال پيشتر از آن است كه اسلامي ندوشن در ايران به فارسي ترجمهاش كند. سخنراني توماس مان درباره دموكراسي و آينده آن است. دوره سربرآوردن هيتلر و نازيها است كه از راه انتخابات و دموكراسي به قدرت رسيدهاند؛ سالها پيش از جنگ جهاني دوم. توماس مان با نگرشهاي فاشيستي و نژادپرستانه آنها ناسازگار بود،
از اين رو تابعيت آلمانياش را از او گرفتند و مجبور به ترك كشور شد و به امريكا رفت.
اهميت ترجمه كتاب «پيروزي آينده دموكراسي» به جز محتواي آن و خطراتي كه به واسطه سربرآوردن حكومتهاي تماميتخواه و خودكامه دموكراسي را تهديد ميكند، در زمان ترجمه اين كتاب نهفته است. زماني كه در ايران هم كمتر چنين دغدغهاي ديده ميشود. نه روشنفكران و نه افراد و گروههاي چپ. مذهبيها هم كه چنين دغدغهاي نداشتند و خواسته و هدف مبارزه آنها حكومت ديني بود، اگر هم دموكراسي براي رسيدن به هدف تسهيلگر بود به آن توجه نشان داده ميشد. ميتوان گفت مشروطه مهمترين سرمايه تاريخي و فكري ما در زمينه دموكراسيخواهي است.
در واقع محمدعلي اسلامي ندوشن اهميت آن را در دورهاي مورد توجه قرار داد كه كساني كه در قله روشنفكري ايران بودند حتي با بدبيني به دموكراسي مينگريستند. يا از دموكراسي هدايتشده كه يك چيز مندرآوردي بود، سخن ميگفتند. همانها كه پيشقراولان دگرگوني اجتماعي، فرهنگي و سياسي بودند. حتي اسلامي ندوشن خود از پيامدهاي اين بدبيني به دموكراسي تاثيرپذير بود و اين را سالها بعد در جلد سوم كتاب «روزها» اعتراف ميكند و مينويسد: «پيروزي آينده دموكراسي گذشته از اعتباري كه نويسندهاش داشت، موضوع آن نيز كه از نظام آزاد در مقابل وابستگي و استبداد دفاع ميكرد، براي من كشش داشت. به عنوان يك جوان آرمانجوي كه بويي از چپ نيز به مشامش خورده، آنچه در گرداگردم در جهان ميگذشت سري به نارضايي داشت. توماس مان، نمونه برجسته دموكراسي را امريكا قرار داده بود و من با اين نظر موافق نبودم. اعتراف ميكنم كه تبليغهاي چپ نيز در اتخاذ اين بدبيني موثر بود. از حكومت وقت ايران نيز كه تزوير و تبعيض و تقلب را در صحنه سياسي جريان ميداد، ناخشنود بودم.
از اين رو براي آنكه خود را به عنوان مترجم، موافق با همه محتواي كتاب نشناسانم، موخرهاي در شانزده صفحه تحت عنوان «نامهاي از مترجم به خوانندگان» نوشتم كه خود مقالهاي بود.» علاقه و ميل اسلامي ندوشن در كتاب «پيروزي آينده دموكراسي» براي ترجمه اين كتاب روشن است. او در سرآغاز چاپ كتاب در سال ۱۳۲۸ به اين نكته اشاره ميكند: «بسياري از مطالب آن درباره روزگار ما و مسائل و مشكلاتي كه با آن روبهروييم صدق ميكند.» وي در سال ۱۳۹۴ يعني ۶۶ سال بعد در گفتوگويي كه در كتاب «سيماي يك فرهنگمدار» آمده، همچنان براي ترجمه اين كتاب ابراز خوشحالي ميكند و ميگويد: «از آن خوشوقتم كه نخستين نوشته خود را با موضوع دموكراسي شروع كردم.» اين سخن از اين رو داراي اهميت است كه او نويسنده و پژوهشگر ادبيات كلاسيك ايران است و كتابهاي زيادي در اين زمينه نوشته است.
او به اين مساله توجه ميكند كه براي روشن نگهداشتن چراغ فرهنگ و ادبيات كلاسيك ايران با رويكرد به حكمراني كارآمد و البته دموكراتيك ميتوان اين سرمايه را در دنياي نو و امروزي بهتر پاس داشت. چراكه فرهنگ و انديشهاي كه حرفي براي گفتن در اين جهان پرشتاب رو به دانش دارد، در چنين بستري خود را بهتر در معرض داوري و شناخت قرار خواهد داد. به ويژه ادبيات و فرهنگي كه بنمايه زيست انساني داشته باشد. در واقع زبان و فرهنگ بدون توجه به معنا و كاربست زندگي امروزي آن به انزوا خواهد رفت و البته اگر كليديترين كاركرد زبان ارتباط است اين ارتباط در يك جامعه گفتوگو محور و دموكراتيك سرانجامي درست و داراي نفع همگاني مييابد. در حالي كه در يك جامعه بسته كه دهان منتقدان و مخالفان بسته ميشود، تيرگي در پيش رو تنها يك پيشگويي نيست. تجربه زيسته نويسنده كتاب، توماس مان، در آلمان نازي همين بود و آنچه بعدها با تلخي و رنج و دهشتناكي بر مردم آلمان و ديگران در دنيا رفت. توماس مان وقتي كه نازيها در آلمان به قدرت رسيدند، بيش از ديگر نويسندگان و روشنفكران به اين موضوع حساسيت نشان داد و صداي خودش را در برابر جرياني ستمگر بلند كرد. او به خوبي به ماهيت نازيها پي برده بود كه از راه انتخابات روي كار آمدند ولي پس از اينكه به قدرت رسيدند، ساز و كار دموكراتيك را كنار گذاشتند و سلطه خودشان را گسترش دادند. نازيها تمامي مخالفان خودشان را منزوي يا حذف كردند و با خشونتورزي كارشان را پيش بردند و سرانجام هم دنيا را درگير جنگي ويرانگر كردند. توماس مان كه به آلمانِ دموكراتيك چشم دوخته بود، به ماهيتِ نازيها پي برد و سكوت نكرد و به افشاي اعمال وحشيانه آنها پرداخت و هزينه سنگيني هم پرداخت، با اين حال امروز كه ما تاريخ خونين جنگ جهاني دوم را مرور ميكنيم، اردوگاههاي كار اجباري را به ياد ميآوريم و از چند و چون حكومت نازيها بيشتر آگاهي مييابيم، شهامت توماس مان بيشتر در ذهن ما ميدرخشد. اسلامي ندوشن نيز با انتخاب كتابي مهم از او پيرامون دموكراسي، نشان ميدهد كه در واقع با دموكراسي سازگاري ذهني داشته و در آن روزگار جلوتر از ديگر نويسندگان و روشنفكران ميانديشيده است.
اكنون و پس از گذشت سالياني اين تجربه پيش روي ماست. جامعه دموكراتيك از طريق گفتوگو درهاي خود را به روي ديگر شهروندان با هر نگرشي و به دور از جباريت و زور و خشونتپيشگي باز ميگذارد. در چنين جامعهاي چشمانداز روشني براي آزادي و زيستي انساني و بر پايه رفاه بهتر و انصاف و عدالت در پيش خواهد بود. از اين رو، خوشوقتي اسلامي ندوشن براي ترجمه كتاب «پيروزي آينده دموكراسي» بيشتر قابل درك است، با اينكه در زمان ترجمه كتاب به خاطر گفتمان مسلط و رويگردان از دموكراسي، از اين گفتمان تاثيرپذيرفته بود. روزنامهنگار
محمدعلي اسلامي ندوشن اهميت آن را در دورهاي مورد توجه قرار داد كه كساني كه در قله روشنفكري ايران بودند حتي با بدبيني به دموكراسي مينگريستند. يا از دموكراسي هدايتشده كه يك چيز مندرآوردي بود، سخن ميگفتند.