• ۱۴۰۳ سه شنبه ۶ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5226 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۸ خرداد

چگونگي تغيير زبان شعري به شكل نوعي مقاومت

مجيد فنايي

يادداشت حاضر درصدد است تا چگونگي تغيير زبان ادبي در شعر فارسي را از مشروطه تا پس از انقلاب بررسي كند.همان‌طور كه مي‌دانيم شعر فارسي از زمان مشروطه دچار تغييرات زيادي شده است.اين پژوهش در دو بخش تغيير زبان شعري را از زمان انقلاب مشروطه تا دوره پهلوي (با تمركز به شعر نو) پي مي‌گيرد.
انقلاب مشروطه و شعر فارسي
تمام كساني كه بر سر چگونگي انقلاب مشروطه تحقيق كرده‌اند با رساله «يك كلمه»ي ميرزا يوسف‌خان مستشارالدوله آشنا هستند.ميرزا در اين رساله دواي درد ايران را يك كلمه يعني حكومت قانون مي‌داند.همچنين مستشارالدوله در اين رساله مواد اصلي حقوق بشر، مندرج در مقدمه قانون اساسي فرانسه را براي ملت ايران ترجمه و بازگويي كرد.انقلاب مشروطه، انقلابي بود كه براي دستيابي به عدالت خانه و يك كلمه شكل گرفت.هرچند مفاهيم ديگري چون استقلال، آزادي و... نيز در نوشته‌هاي نويسندگان انقلاب نمايان بود.شعراي انقلاب نيز در اوان انقلاب با تاثير گرفتن از فضاي اجتماعي برآمده از انقلاب مشروطه سعي داشتند تا مردم را نسبت به اين مفاهيم آگاه كنند.در شعر شعراي دوران مشروطه مفاهيم قبلي شعر فارسي دچار تغييرات گسترده‌اي شد و «در همين دوره است كه در شعر، تعبيرات و تركيباتي چون عروس وطن، ليلاي وطن، زليخاي وطن و...جاي معشوق كهن سال ادب فارسي را مي‌گيرد و عشق به وطن و به ايران و گذشته تاريخي آن در جلوه‌هاي گوناگون، در تار و پود شعر اين دوره مي‌تند» (آجوداني، 1393، ص17). اين مفاهيم و تعبيرات، انقلابي در شعر فارسي به وجود مي‌آورند كه تا پيش از آن سابقه‌اي نداشته است.از شعراي فاضل اين دوره مي‌توان به ملك‌الشعراي بهار، اشرف‌الدين حسيني، اديب‌الممالك فراهاني، فرخي‌يزدي، عشقي و... اشاره كرد كه هر كدام از دريچه خاص خود به انقلاب مشروطه نگاه مي‌كردند.براي مثال اشرف و فراهاني آميزه‌اي از اسلام و ايران را مدنظر داشته‌اند و براي آن مي‌سرودند. 
در حالي كه ديگراني چون فرخي‌يزدي از ستايشگران آزادي بودند و نگاهي به اسلام‌گرايي نداشتند: 
اهريمن استبداد آزادي ما را كشت/ نه صبر و سكون جايز نه حوصله بايد كرد
يا ملك‌الشعراي بهار كه ديگر ستايشگر آزادي بود: از آزادي، خجسته آزادي/ از وصل تو روي نگردانم/تا آنكه مرا به نزد خود خواني/ يا آنكه تو را به نزد خود خوانم
در اين دوره زبان شعري بسيار صريح و بي‌پرده است و اين ناشي از آزادي حاصل از انقلاب مشروطه است.نكته ديگر در مورد شعر اين دوره تفوق مفاهيم ناسيوناليستي در شعر است طوري كه در شعر دوره مشروطه ما شاهد تكرار واژه وطن و ميهن‌دوستي هستيم.
شعر و زبان ادبي در دوره پهلوي 
ميشل فوكو متفكري بود كه برخلاف اسلاف خود ما را با گونه خاصي از نظريه قدرت آشنا كرد.دو گونه نظريه قدرت كه فوكو به مخالفت با آنها پرداخت: نه برخلاف تصور ماركسيسم ارتدوكس قدرت در دست طبقه حاكم است و نه بر‌خلاف آنچه بيشتر جامعه‌شناسان پيش از او مي‌گفتند قدرت در دست دولت.فوكو مي‌پنداشت «هر رابطه‌اي رابطه قدرت است»، قدرت شبكه‌اي است كه در تمام تار و پود جامعه به هم پيوسته است و «هر جايي كه قدرت وجود دارد، مقاومت نيز وجود دارد» ما با قبول پيش‌فرض‌هاي فوكو به زبان شعري دوران پهلوي به عنوان نوعي مقاومت در مقابل سانسور نگاه مي‌كنيم.مي‌دانيم در دوره پهلوي شعر فارسي دچار دگرگوني خاصي شد كه محصول انقلاب نيما بود.نيما يوشيج، شاگردان و دنباله‌روهايش مثل شاملو، اخوان، فروغ و... هر كدام به نحوي سعي در دگرگون ساختن زبان شعري مناسب با محتواي آن داشتند.شعر فارسي در دوران نيما به‌طور مشخص نماياننده استبداد دوران پهلوي است.نقطه شكوفايي شعر نيمايي و سپيد دوران پس از كودتاي 28 مرداد است.در اين دوران است كه شعر نيمايي به سمت سمبل‌گرايي مي‌رود تا از تيغ سانسور در امان بماند.مهدي اخوان‌ثالث در شعر معروف زمستان از اين سمبل‌ها استفاده مي‌كند: 
تگرگي نيست، مرگي نيست/ صدايي‌ گر شنيدي، صحبت سرما و دندان است/ (زمستان، اخوان‌ثالث) 
در اين شعر سرما نماد استبداد است.
همچنين سايه در شعر ديگري مي‌سرايد: 
ديگر اين پنجره بگشاي كه من/ به ستوه آمدم از اين شب تنگ/ديرگاهي است كه در خانه همسايه من خوانده خروس
شب در اين شعر نماد استبداد و خانه همسايه شوروي سابق است كه مدت‌هاست خروس در آن خوانده يا به آزادي و بيداري رسيده است.
آنچه نمايان است تاثير عقايد چپ‌گرايانه در ادبيات دوره پهلوي است.در اين دوران برخلاف دوران مشروطه علاوه بر اينكه زبان با استعاره همراه مي‌شود، عقايد ناسيوناليستي نيز به حاشيه مي‌رود -هر چند مي‌توان رگه‌هايي از ميهن‌پرستي در شعر اخوان را رديابي كرد- شعر اين دوران شعري سمبوليك و زبان شعري پيچيده‌تر از دوران مشروطه است كه تاثير استبداد حاكم بر جامعه ايران است.
خاتمه
هايدگر مي‌گفت: «زبان آشيانه وجود است و انسان در آن ساكن.» در اين يادداشت به اين نتيجه رسيديم كه شرايط اجتماعي و استبداد چگونه بر پيچيده شدن زبان شعري تاثير مي‌گذارد. با اينكه گفتن گزاره‌هاي عام و جهانشمول در مورد مسائل اجتماعي تا حدودي غيرممكن است، اما مي‌توان با قدري مسامحه اين گزاره را به زبان شعري در دوران مدرن در ايران تعميم داد. گزاره فوكو را فراموش نكنيم: «هر جا قدرت هست، مقاومت نيز وجود دارد.»
منابع: 
يا مرگ يا تجدد، ماشاالله آجوداني، 1393
راهنماي ادبيات معاصر، سيروس شميسا، 1390
ديوان و دفاتر شعر شاعران

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون