حباب فيلتر و پيامدهاي ناگوارش بر كاربران فضاي مجازي
مصطفي سليماني
فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي، مانند يك چاقوي دو لبه، همچنان كه ميتوانند دايره ارتباطي و اجتماعي كاربران خودشان را گسترش بدهند، ميتوانند آنها را در يك حبابِ اطلاعاتي نيز حبس كنند. حبس شدن در حبابِ اطلاعاتي، به معناي فرو رفتن در يك انزواي فكري قابلِ شناسايي است. كاربرِ فضاي مجازي، به گمانِ اينكه در پشتِ يك نقابِ مجازي پنهان شده است، بدون دغدغه و اضطراب، عباراتي را كه از اشتغالاتِ ذهني و نيازهاي شخصياش ناشي ميشوند، در فضاي اينترنت جستوجو ميكند، اما گوگل يا شبكههاي اجتماعي ديگر، درست به وضوحِ مشاهده يك شيء از پشت يك حبابِ شيشهاي، تمام فعاليتهاي فرد را رصد ميكنند و برمبناي جستوجوهايي كه صورت داده است، پيشنهاداتي را به او ارايه ميدهند. اتفاقي كه در اين ميان، از ديد كاربرِ فضاي مجازي مخفي ميماند، ذخيره تمام جستوجوهاي فرد، به عنوان سوابقِ كاربري و تاريخچه شخصي اوست. سرورهاي فضاي مجازي، براي دستيابي به اهدافِ متعددِ مدنظر خودشان، مجموعهاي از علايق و سلايقِ كاربر را گردآوري و دستهبندي ميكنند و درنهايت، با توجه به الگوي نسبياي كه از شخصيت و فضاي فكري او به دست ميآورند، او را در يك عُزلتِ اطلاعاتي به دام مياندازند و به اين ترتيب، بهرهكشيهاي جانبدارانه خودشان را از اين موضوع ميكنند. يادداشت حاضر، با تشريحِ آسيبهاي ناشي از حبابِ فيلتر، درخصوص مشكلاتي صحبت كرده كه اين روزها، دامانِ عموم كاربران فضاي مجازي را گرفته است.
تهديد كاربر- شخصي شدنِ محيطي كه در دسترسِ كاربر فضاي مجازي قرار دارد، سبب ميشود كه اخبارِ
در دسترسِ او نيز، شخصيسازي شوند. در چنين موقعيتي، كاربر، بدون اينكه از حقايق جاري در اطرافِ خودش آگاهي داشته باشد، در دنيايي فيلتر شده قدم برميدارد و با دادههايي زندگي ميكند كه دنيايي مملو از اطلاعات غلط را براي او خلق كردهاند. تصوير غلط و اشتباهي كه توسط منابعِ محدود و شخصيشده در ذهنِ كاربران شبكههاي اجتماعي شكل ميگيرد، آنها را در حصار اخبار جعلي و انزواي فكري نگه ميدارد.
دوقطبي شدن كاربر- به دنبال محدود شدنِ گستره اطلاعاتِ هر كاربر در فضاي مجازي، به ناچار، افراطيگري ايدئولوژيكي نيز تشديد خواهد شد و با واگرا شدنِ مواضع و نظراتِ سياسي، احزاب سياسي به شكلي جدي شكل خواهند گرفت. در شرايطي كه رسانهها نظرات خودشان را بر جوامع تحميل ميكنند، سطحينگري و عوامزدگي كاربران، موجبِ كاهش سطح گفتوگوي آنها با يكديگر ميشود و درنتيجه، از هر طيف، فقط تندروها مجال سخن گفتن پيدا ميكنند و ميانهروها به حاشيه رانده ميشوند و به اين ترتيب، نظريههاي جانبدارانه اوج ميگيرند و استدلالهاي سياسي افت ميكنند و كاربران، با اين تفكر كه گويي هيچ محتوا و نظري غير از محتوا و نظر خودشان وجود ندارد، يك شكافِ دوقطبي عميق، در جامعه پديد ميآورند.
تشديد تعصبات كاربر- بيشتر كاربرانِ فضاي مجازي، مايلند كه با همفكران خودشان تعامل داشته باشند و به دنبالِ شكلگيري اين تعامل، به صورت ناخودآگاه، اطلاعاتي را با آنها به اشتراك ميگذارند كه بيشتر مبين تشابهاتشان باشد. كاربرانِ همفكر، براي تاييد عقايدِ فعلي خودشان، عقايد افراد مخالف را ميكوبند و حذف ميكنند و به صورت ناخودآگاه، به فيلترِ اطلاعاتِ ديگران ميپردازند. مشاهده مداوم اطلاعات همسو، سبب ميشود كه كاربران از ديدن ديدگاههاي مخالف عاجز بمانند و نتوانند تمام جنبههاي يك موضوع را ببينند و در نهايت، غيرمنطقي عمل كنند.
گرايش كاربر به سوگيري تاييدي- كاربرِ فضاي مجازي، بعد از حبس شدن در حباب فيلتر، ناخودآگاه در شرايطي قرار ميگيرد كه دايما باورها، نگرشها، دانستهها و اطلاعاتِ قبلي خودش را تاييد ميكند و از هر چيزي كه اين رويهها و تفكرات را به چالش بكشد اجتناب ميكند. زيستِ فرد كاربر، تا حد ممكن، خالي از هر گونه تنوع و آغشته به روزمرّگي است. كاربرِ محبوس در حباب فيلتر، به مرور ترسو و راحتطلب ميشود. او پيوسته تلاش ميكند كه خودش را از هرگونه نگراني دور كند و يك موقعيتِ فريز شده براي خودش دست و پا كند. و به اين دليل، به منطقه امنِ ذهني خودش خو ميگيرد و از هر تجربه تازهاي طفره ميرود و درنهايت، به دامِ خطاي شناختي تاييد گرفتار ميشود. به اين معنا كه با اشتباهِ ادراكي خود، درصدد تاييد مدلِ ذهني و مفروضاتِ فعلي خودش برميآيد و شواهد متناقض و متضاد را، بدون بررسي و واكاوي رد ميكند.
نتيجهگيري- حبابِ فيلتر، همان چيزي است كه اجازه نميدهد كاربران فضاي مجازي، به درستي از تغذيه اطلاعاتي برخوردار شوند. رسانهها با فيلتر كردن اطلاعات و شخصيسازي دسترسي كاربران، راه نفوذِ هر نقطهنظر مخالف را ميبندند و مسير مواجهه عقايد مختلف را با يكديگر مسدود ميكنند. نتيجه قطعي چنين وضعيتي، انزواي فكري و محدوديت اطلاعاتي كاربران است، كه در نهايت، با گردابي از تعصب و جانبداري غيرمنطقي، روندِ رشد جامعه را با اختلال مواجه ميكند.
نويسنده و پژوهشگر