بهترين فرصت براي مذاكره
عبدالرضا فرجيراد
قطعنامهاي كه چهارشنبه در مورد برنامه هستهاي ايران در شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي صادر شد، علاوه بر جنبههاي فني و هستهاي، جنبههاي سياسي هم دارد. بخشي از انگيزههاي سياسي پشت صدور قطعنامه شوراي حكام عليه ايران، مربوط به سياست داخلي امريكاست. دولت امريكا علاقهمند بود كه قطعنامهاي نه چندان تند عليه ايران صادر شود تا در داخل بتواند اين گونه وانمود كند كه به اين دليل كه ايران همكاري نميكند، با ايران رفتار قاطعي را در پيش گرفته است تا بتواند جلوي حملات جمهوريخواهان به دولت را بگيرد و در انتخابات پيش روي كنگره حزب جمهوريخواه برگ تبليغاتي در مقابل حزب دموكرات در خصوص پرونده ايران نداشته باشد. از سوي ديگر مذاكرات احياي برجام در وين قطع شده و مدتها بود كه كارهاي نظارتي آژانس و رافائل گروسي روي زمين مانده بود و ميخواستند تا براي رفع نگرانيهايشان اين فعاليتها مجددا از سر گرفته شود. اما بالاخره اين قطعنامه مبني بر اينكه ايران بايد با مديركل آژانس همكاري كند و به سوالات در مورد سه سايت مورد نظر آژانس پاسخ داده شود، صادر شد. اما طرف مقابل به هيچوجه تصور نميكرد كه عكسالعمل ايران خيلي تند باشد. طبيعتا عكسالعملي كه از جانب ايران ظاهر شد، عكسالعملي بود كه ميشود گفت كار بازرسان و آژانس و رافائل گروسي را تا حدي متوقف كرد. استدلال ايران اين بود كه آقاي گروسي چون چند روز قبل به اسراييل سفر كرده بود، تحت تاثير افكار، نظرات و مستندات آنها قرار گرفته است و اعضاي شوراي حكام را قانع كرده بود كه اقدامي ضدايراني انجام دهند. شاهد بوديم كه در طول هفته گذشته موضوع سفر گروسي به اسراييل در آستانه نشست شوراي حكام بازتاب گستردهاي در ميان مقامها و رسانههاي ايراني داشت. چون غربيها پيشنويس چنين قطعنامهاي را آماده كرده بودند و آن را چهارشنبه شب تصويب كردند، تصورشان اين بود كه هموزن اين قطعنامه ايران عكسالعملي نشان ميدهد، اما آنها ميتوانند بهرهبرداري سياسي مورد نظرشان را بكنند؛ يعني هم ايران براي پذيرش بازرسيهاي بيشتر تحت فشار قرار ميگيرد و هم دولت دموكرات امريكا منافع سياست داخلي لازم را ميبرد. اما دفعا عكسالعمل ايران براي آنها بسيار غيرمترقبه بود و باعث وحشت شد. آنها در مصاحبهها و مقالات و اظهارنظرهايشان مطرح ميكنند كه ايران زمان چنداني تا گريز هستهاي فاصله ندارد و يكي، دو هفته باقي مانده است. وقتي كه يك دفعه دوربينها قطع و سانتريفيوژهاي آيآر۶ هم راهاندازي ميشود كه تصميم شوراي عالي امنيت ملي بود، مصاحبه رييس سازمان انرژي اتمي ايران در راستاي تاييد قدمهاي متقابل ايران و گزارشهاي تلويزيوني از اقدامها متقابل ايران همه باعث شد كه وحشتي غرب و منطقه را فرا بگيرد. عكسالعملهاي تندي را از سوي مقامهاي كشورهاي غربي و منطقهاي شاهد بوديم. از جمله اين اقدامها سفر ناگهاني نخستوزير رژيم صهيونيستي به امارات را در همين راستا ارزيابي ميكنم. همچنين دو هواپيماي فانتوم امريكايي كه با هواپيماهاي اسراييلي و عربستاني اسكورت شدند، بيانيه تند سه كشور اروپايي و سفر راب مالي به قطر هم در همين راستاست. ايران اقدام خود را انجام داده است و حداكثر واكنش متقابلي را كه صلاح ميدانست، انجام داد و طرف مقابل هم وحشت كرده و ترسيده است و نگران است كه چند هفته آينده چه اتفاقي ميافتد، چون اطلاعات بازرسي و نظارتي ندارد. بهتر است كه تهران ضمن اينكه اقداماتي را كه انجام داده است ادامه ميدهد، به نحوي مذاكرات پنهاني و غيرآشكار داشته باشد. بايد منتظر باشيم تا ببينيم قطريها چه صحبتي با رابرت مالي داشتند، حتما محتواي اين مذاكرات را قطريها به ايران منتقل ميكنند و شايد به زودي سفري به تهران انجام شود. بر اين اساس بايد از تشديد تنش خودداري شود، صلاح نيست كه تنش در اين شرايط بالا برود، ضمن اينكه اين اقدامي كه ايران انجام داده است، همينطور در همين سطح حفظ شود تا اينكه به يكسري مذاكرات، به موازات مذاكرات احياي برجام در وين برسيم كه چقدر هم خوب است كه اين مذاكرات آشكار نباشد كه هم بتوانند تنش را پايين بياورند و هم در متن مذاكرات بتوانند به نتايج خوبي برسند. من هنوز معتقدم كه زمان از دست نرفته است و ميتوان بر اساس وساطت قطر و راب مالي كه احتمالا پيامش به تهران ميرسد، بهتر است كار كنيم تا از شدت بحران كاسته شود.