پشت پنجرهها، كنج راهروها، روي نيمكتها
محمد خيرآبادي
سرخوش و غزلخوان از آن دور ميآيد. دست گذاشته دور گردن دوستانش، ميخواند و ميخندد. چشمهايم براي تشخيص او از دور، باتجربه شده. ميرسد پايين ساختمان دانشكده.
انگار نه انگار كسي پشت پنجره به تماشايش نشسته. شايد سقف روياهايم كوتاه شده باشد، اما ديگر چيزي نميخواهم جز اينكه يك روز از پشت پنجرهاي او را ببينم كه فقط به ديدن من ميآيد. چند دقيقه ديگر از پلهها ميآيد بالا.
صدايش در راهرو ميپيچد. بعد ميرود پشت در اتاق استاد. در ميزند و ميرود داخل. دلم به آشوب ميافتد. او سوال سرراست ميپرسد. اما استاد بدش نميآيد تعلل كند، جواب را بپيچاند و خاطره بگويد. هر دو ميخندند.
دهانم مثل كوير خشك ميشود. شايد بيايد سراغم، با شعري تازه و داغ. من اينجا بين همهمه ديگران نشستهام و خط نگاهم را از لاي در نيمه باز اتاق عبور دادهام و به راهرو رساندهام. هميشه منتظرش بودهام. در كلاس، كتابخانه، ايستگاه اتوبوس، كافه دانشكده و در گوشه همين اتاق.
همينجا نشسته بودم كه يك روز آمد و گفت ميخواهد عضو انجمن شود. من، دبير انجمن ادبي دانشكده، سخنران و قلمفرسا، زبانم قفل شد. گرمايي زير پوستم حركت كرد. همان لحظه طنابي نامريي از چشمهايش بيرون آمد و به گردنم بسته شد. از آن روز من مثل چهارپايي سرگردان هر جا كه او چشم بگرداند ميروم.
در حالي كه بارم سنگين است و پاهايم در گل فرو رفته. آمار كلاسهايش را دارم. برنامه روزانهاش را ميدانم. قبل از او ميروم، بساطم را يك گوشه كه زاويه ديد مناسبي داشته باشد، پهن ميكنم تا بيايد. خودم هم حيرانم كه چرا دل به اين نظربازيها خوش كردهام؟
ميترسم جلوي راهش را بگيرم و بپرسم «چرا همين را هم از من دريغ ميكني؟ من ساعتها پشت پنجرهها، كنج راهروها، روي نيمكتها نشستهام، در حالي كه تو نيامدي و بيخبر برنامهات را عوض كردي. آخر چرا؟»
همين حالا تا پايين دانشكده آمده اما معلوم نيست كجا غيبش زده. هر كسي صدايش ميكند ميايستد به صحبت. با اين و آن اختلاط ميكند. بگو و بخند راه مياندازد. مگر ميشود شاعر باشي و نفهمي انتظار چه شكلي است؟
همهمه بچههاي انجمن بالا گرفته. ميآيند و حرفهاي مفت ميزنند و ميروند. بدون درد، بدون غم، بدون اضطراب چطور مينويسند؟ چطور شعر ميگويند؟ من با اينها هيچ قرابتي ندارم. من هر لحظه او را در درونم احضار ميكنم. او كه هميشه همين اطراف است و هميشه خدا غايب. او كه التفاتش نبوده و نيست به صيد من.