• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5231 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۴ خرداد

تحليل يك جامعه‌شناس از خاستگاه خالكوبي زنان كُرد و تمايز آن با فرهنگ تاتوهاي امروزي جوانان

خالكوبي بازنماينده هويت‌هاي سيال

شيروان ياري

 پديده خالكوبي بين زنان و مردان مناطق كردنشين به ويژه منطقه افشار-تكاب و شاهين‌دژ در استان آذربايجان‌غربي از قديم‌الايام امري رايج بوده است؛ اما امروزه خالكوبي‌ها با اشكال متنوع‌تري بازنماينده هويت‌هاي سيال و فردي‌تري هستند. شيوع طرح‌هاي متنوع و انواع تاتوها در ميان جوانان، ورزشكاران و زنان موجب بازنمايي نوع جديدي از بدن شده و راه را بر ابداع بدن‌هاي نوين در كردستان هموار ساخته است. امروزه نوع تعاملات فرد معاصر كرد با بدن خويش، به ‌شدت موجب شده تا خالكوبي و تاتو جايگاه قابل‌توجهي در ميان جوانان داشته باشد. دكتر احمد غلامي جامعه‌شناس كردستاني كه سال‌ها در مورد فرهنگ خالكوبي در ميان اقوام به ويژه زنان كرد منطقه افشار (تكاب) تحقيق و پژوهش كرده است، مي‌گويد: در كردستان تك‌خال‌ها و نقوش شكسته همانند لوزي، دايره‌هاي النگو شكل به دور مچ دست، چهار خال روي چانه، چليپا و تصاويري مشابه كه مشاهده مي‌شود فرهنگ آن به بيش از قرن برمي‌گردد و اين آثار را به شكلي مشابه در ديگر توليدات هنري همانند قالي، گليم و... نيز مي‌توان مشاهده كرد. اين آثار به شكلي زيبايي‌شناسانه ريشه در فرهنگ و اقليم‌شناسي كردستان دارد. اما در طرح‌هاي خالكوبي نوين كه بيشتر برگرفته از الگوهاي غربي است، انعطاف تصاوير و توانايي گرافيكي آن و در عين حال تنوع رنگ، ساختي كاملا متمايز از حيث زيبايي‌شناسي و فرهنگي با نوع خالكوبي زنان كهنسال كردهاي ايران دارد، احمد غلامي؛ جامعه‌شناس، محقق و پژوهشگر پديده خالكوبي در مناطق كردنشين در گفت‌وگو با «اعتماد» اين پديده را تحليل كرده است. 

  خالكوبي داراي سنت و گسترش عظيم در شرق و هم‌اكنون در جهان غرب است. ريشه و فلسفه علاقه‌مندي انسان در بستر زمان به امر خالكوبي چيست؟
در واقع مفهوم بدن، در يك عرصه تاريخي/فلسفي 
به مثابه مكان‌مند‌بودگي و در عين حالت محدوديت، مورد بي‌توجهي و اهمال قرار گرفته و هميشه به عنوان امر زميني و ابژكتيو لحاظ شده است. اين اجحاف را در رويكرد دكارتي و تفكيك سوژه و روح از بدن و ابژه مي‌توان به درستي مشاهده كرد. در اين رويكرد روح جوهري است بسيط و جاودانه و از طريق انديشه در پديدارها و بدن به خودآگاه مي‌رسد؛ اين در حالي است كه بدن، به عنوان امري شناخته و در عين حال به عنوان ديگري پنداشته مي‌شود. در برابر چنين رويكردي نسبت به بدن، كه مي‌توان از افلاطون تا نيچه مشاهده كرد، رويكردي مخالف وجود دارد كه در عرصه‌اي اجتماعي/زيبايي‌شناختي بدن را به عنوان جايگاه امر زيبايي‌شناختي در نظر مي‌گيرد. در اين عرصه بدن فارغ از همهمه‌هاي فلسفي و ايده‌آليستي، همانند امري ناتمام دانسته شده كه بايد بازطراحي و تكميل شود. بسياري از مناسبات اجتماعي درون قبايل و ملل و در عين حال بسياري از گفتمان‌هاي شمني و ديني در چنين عرصه‌اي بدن را همچون جايگاه لحاظ كرده‌اند كه بايد بازنماينده هويت‌هاي عام اجتماعي و فرهنگي جامعه باشد، لذا تاتو و خالكوبي در سراسر تاريخ بشر  به‌مثابه نوعي هنر بدن (Body Art) ريشه در ساختار هستي‌شناختي و سياست‌هاي بدني‌اي دارد كه بر وي مستولي است. در چنين وضعيتي نرم‌هاي طراحي بدن، عموميت بيشتري داشته و بيشتر به نمادشناسي قبيله و گفتمان آييني/اجتماعي زمانه مرتبط است. امروزه با تحولات معرفتي و نظري در حوزه گرايش به مفهوم بدن، بالاخص در آراي مرلوپونتي و دلوز و همچنين تحولات اجتماعي پس از 1960، خالكوبي جايگاه رفيعي يافته كه بيشتر به اولويت‌هاي فردگرايانه و هويت‌هاي سيال فردي مربوط است. اين امر در تنوع نشانگاني خالكوبي و در عين حال در توجه نظريه‌پردازاني چون دلوز به بازتوليدپذيري بدن و در عين حال دگرگوني و بازتوليد هويت‌هاي اجتماعي و فردي در مدرنيته متاخر، تاثير قابل توجهي داشته است. امروزه بدن به عنوان جايگاه ميل و امري كثرت‌پذير دانسته مي‌شود كه به اصطلاح دلوز به نسبتي از هر نيرويي خلق مي‌شود؛ انواع بدن، در برابر انواع نيروهايي كه با آن روبه‌رو مي‌شوند. خالكوبي بخشي از صور خيالي و ايماژهايي است كه بدن‌ها به تناظر آنها مي‌انديشند، مقاومت مي‌كنند يا فرمانبردار مي‌شوند. امروزه خالكوبي بخشي از بازتوليد بدن‌ها و در عين حال بازتوليد هويت‌هاي اجتماعي و سياسي افراد را برجسته و منقش مي‌سازد. 
  براساس نتايج تحقيق و پژوهش شما از زمان‌هاي بسيار قديم، فرهنگ خالكوبي در بين زنان مناطق كردنشين به ويژه كلهر زبان‌هاي منطقه افشار تكاب رايج بوده است، چرا؟
منطقه افشار را مي‌توان از نظر فرهنگي يك كردستان كامل لحاظ كرد؛ تنوع زباني و قومي در اينجا مبين اين ادعاست. اقوامي چون چهاردولي (لهجه كلهري)، زاخوراني و موصلاني (لهجه كرمانجي) كلهر و گوران (لهجه جافي و كلهري) طي دوران حاكمان عثماني به اين مناطق فرستاده شده‌اند. ريشه فرهنگي مردم چهاردولي به نواحي چارداول در ايلام برمي‌گردد؛ همچنين زاخوراني به شهر زاخو، موصلاني به موصل، كلهر و گوران به قبايل جاف ساكن در جنوب سليمانيه و شمال خانقين برمي‌گردد. استيلاي فرهنگ نشانه‌شناختي قبيله و اعتقاد عمومي نسبت به جهان بيروني موجب شده تا در ميان اين قبايل به نسبت مردم نواحي اطراف، بالاخص موكريان، خالكوبي جايگاه قابل توجهي را در ميان زنان داشته باشد. در تحقيقي كه به همراه دكتر اميد قادرزاده دكتراي جامعه‌شناسي و عضو هيات علمي دانشگاه كردستان داشتم توجه به مسائلي چون زيبايي‌شناسي بدن، خواست متافيزيكي و درمان و بازيابي خاطره ازجمله اموري بود كه در اين ميان بيشتر مورد توجه قرار داشت. در بسياري موارد اين مردم از خالكوبي براي آرايش در اطراف لب و چانه و بين دو ابرو استفاده كرده يا آن را براي مايه‌كوبي در بيماري‌ها به‌كار مي‌گرفتند. استفاده از تك‌خال‌ها، تصاوير ماه، لوزي و چهار خال نمونه‌هايي از الگوهاي آرايش‌اند كه به عنوان بخشي از يك سنت بادي آرت در كردستان و در ميان اين مردم موجود بوده است. در بسياري از موارد، خالكوبي‌هاي نوشتاري اعم از اول نام كسي يا تاريخ‌هايي چون پايان سربازي، ازدواج و... روي دست مردان ديده مي‌شود كه البته خيلي به اين منطقه محدود نيست و امروزه عموميت زيادي يافته است. 
  چند درصد از خالكوبي‌هاي زنان جامعه مورد مطالعه شما، به نهادهاي حوزه سلامت و بهداشت كه از ديد شما جنبه انحرافي دارد، برمي‌گردد؟
به نظر من اين امر جنبه انحرافي ندارد، زيرا اين نوع خالكوبي‌ها در بسياري مواقع ريشه در يك موضع و مطالبه شمني/آييني دارد كه به عنوان نوعي طب سنتي در ميان مردم متداول بوده است. برحسب مثال در ميان مردم اين مناطق گاه براي دردهاي زيرپوستي، روماتيسم و ميگرن، چربي‌هاي تجميع شده و بسياري ديگر از مسائل، خالكوبي صورت مي‌گرفته و خالكوبان با مهارت نقاط حساس و دردمند را همانند نوعي طب سوزني درمان مي‌كردند. هنوز هم اين نوع از خالكوبي به مثابه طب سنتي در ميان مردم طرفدار دارد. 
  نقش‌هاي خالكوبي در دوره‌هاي پيشين با نقوش جديد چه تفاوت‌هاي از نظر تصويري و زيبايي‌شناسي دارند؟
در واقع نوعي چرخش را مي‌توان از تصاوير و ابعاد زيبايي‌شناختي طرح‌هاي خالكوبي به درستي تشخيص داد. اين چرخش را اگر بخواهيم از حيث تاريخي زمان‌مند كرد، بايد آن را به چند سال اخير برگرداند. در طرح‌هاي مربوط به خالكوبي سنتي، بالاخص در كردستان مي‌توان تك‌خال‌ها و نقوش شكسته همانند لوزي، دايره‌هاي النگو شكل به دور مچ دست، چهار خال روي چانه، چليپا و تصاويري مشابه را مشاهده كرد. اين آثار را به شكلي مشابه در ديگر توليدات هنري همانند قالي، جوراب و... نيز مي‌توان مشاهده كرد. اين آثار به شكلي زيبايي‌شناسانه ريشه در فرهنگ و اقليم‌شناسي كردستان دارد. اما در طرح‌هاي خالكوبي نوين كه بيشتر برگرفته از الگوهاي غربي است، انعطاف تصاوير و توانايي گرافيكي آن و در عين حال تنوع رنگ، ساختي كاملا متمايز از حيث زيبايي‌شناسي و فرهنگي به آن بخشيده است. انتخاب اين آثار كمتر به هويت جمعي افراد مرتبط بوده و بيشتر ريشه در هويت‌هاي سيال فردي دارد. 
  تحليل شما از معنا و مفهوم پديده خالكوبي در مناطق كردنشين چيست؟
در واقع اگر بخواهم از تحليل مردم‌شناسي حاكم بر سوال‌ها به سوي يك تحليل جامعه‌شناختي چرخش داشته باشم، بايد خالكوبي را به شكل عام به دو مقطع زماني تقسيم‌بندي كرد؛ ابتدا دوران سنتي حاكم بر خالكوبي كه در آن خالكوبي به شكلي مشترك در ميان مردم، بازنماينده جايگاه قومي و آييني محسوب مي‌شود. اشكال اين نوع خالكوبي‌ها غالبا متحدالشكل و تعريف شده و محدود است. كاركرد آن بيشتر معطوف به بازنمايي روابط اجتماعي و عرفي جامعه است. اما با پديدار شدن نوعي مدرنيته سيال و زيبايي‌شناسانه و تاثير آن بر جامعه كردستان بالاخص طي چند سال اخير، مفهوم بدن جايگاه نويني يافته است. اين امر موجب شده تا شكل‌گيري سبك زندگي نوين تحت استيلاي تحولات سبك‌شناختي حاصل از اين مدرنيته زيبايي‌شناسانه موجب تملك فردي بدن و دگرديسي در جايگاه بدن و مديريت بيشتر آن شود. در چنين وضعيتي خالكوبي‌ها با اشكال متنوع‌تري بازنماينده هويت‌هاي سيال و فردي‌تري هستند. شيوع طرح‌هاي متنوع و انواع تاتوها در ميان جوانان، ورزشكاران، زنان و... موجب بازنمايي نوع جديدي از بدن شده و راه را بر ابداع بدن‌هاي نوين در كردستان هموار ساخته است. امروزه نوع تعاملات فرد معاصر كرد با بدن خويش، به ‌شدت موجب شده تا خالكوبي و تاتو جايگاه قابل توجه در ميان جوانان داشته باشد. 
  امروزه خالكوبي يا تاتو به مثابه ابزاري همانند مُد يا نماي شخصي عمل مي‌كند و بخشي از هويت اجتماعي و فردي افراد محسوب مي‌شود؛ با استناد به اين تعريف فرهنگ مُدگرايي با هويت اجتماعي تا چه ميزان در بين زنان و مردان كرد رواج يافته است؟
يافتن زماني مشخص براي فرهنگ مدگرايي در كردستان را مي‌توان تا حدود زيادي به تحولات تاريخي جامعه كردستان و ايران بعد از جنگ‌ جهاني دوم دانست. اين دوران را مي‌توان دوران تصادم شديد ميان ايران و تحولات جهان غربي در حوزه مصرف دانست. سياست‌هاي اقتصادي پسافورديستي با اولويت دادن به امر مصرف به جاي توليد، موجب رشد بازارهاي وسيعي براي مصرف كالاهاي غربي در سراسر جهان و ايران شد. دولت‌هاي پهلوي براي رشد و ارتقاي جامعه ايراني در حوزه توسعه اجتماعي و فرهنگي موجب شد تا تمايلات مصرف‌گرايانه و مدگرايانه در ميان نسل نوين انسان معاصر ايراني و در اين ميان كردستان، ترويج و تشويق شود. اين وضعيت به سرعت، مدگرايي را به امري براي سبك‌بخشي به هويت نوين افراد مبدل كرد. اين مساله را مي‌توان در چرخش‌هاي سليقه‌اي و انتخابي از خالكوبي سنتي به سوي يك دوره خلأ (تقبيح خالكوبي طي چند دهه) و به دنبال آن دوران نوين خالكوبي پيگيري كرد. مدگرايي اخير كردستان، با رشد سرمايه‌داري تجاري كه بالاخص طي چند دهه اخير در كردستان حاكم شده است، موجب شده تا سبك زندگي نويني جاي الگوهاي سنتي را بگيرد و در اين ميان نيز بر سياست‌هاي مديريت بدن و ايماژهاي بدني تاثير بگذارد. برنامه‌هاي عمومي مربوط به آرايش بدن را نه البته مثل يك هويت اجتماعي، بلكه به عنوان يك هويت فردي و سيال مي‌توان مورد بررسي قرار داد. اين امر حاكي از اين ادعاست كه مفهوم بدن و بدني كردن تمايلات مصرف‌گرايانه تا چه اندازه به مدگرايي و مصرف‌گرايي اخير جامعه كردستان مرتبط بوده است. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون