خاطرات سفر و حضر (227 )
اسماعيل كهرم
پارك ملي تندوره را بايد ديد و در آن پرسه زد و اقامت كرد. تندوره پلنگستان ايران است. يك قطعه كلاس A در ايران است يعني بكر و دستنخورده. يعني از ابتدا تاكنون دراختيار طبيعت بوده، انسان حداقل تصرف و دخالت را در امور آن داشته و دارد. آنچه در اطراف ميبينيد، دستپرورده طبيعت است و بس. فلسفه ايجاد پارك ملي هم همين است كه قطعاتي از زمينهاي طبيعي را از دستبرد شهركها و مناطق صنعتي و... حفاظت كرده به دست طبيعت بسپاريم. در طول زمان اين مناطق به ما نشان ميدهند كه چگونه مناطق مشابه دستخوش تغييرات شدهاند! مثلا در پارك ملي بهرام گور. شما بهرام را در حين شكار گورخر ملاحظه ميكنيد! بافت گياهي و جانوري و زمينشناسي تقريبا دستنخورده است. ولي چند قدم آنطرفتر شهر زيبا و باستاني نيريز هر چه زمين و باغ و بوستان است خورده و جاي خاك پاك را به ساختمان و خانه و كارخانه داده. زمينهاي پاك و خاك آنها ميماند ولي از سازههاي دست انسان چه خواهد ماند. تندوره يك دره به طول 70 كيلومتر است كه در دو طرف آن درختان اورس (به قول روستاييان) او-رس سبز شده يعني به آب ميرسند! آنطرف در شمال خاك روسيه است و اين طرف خاك ما! با دو نفر انگليسي (پرندهشناس) رفتيم. از دور صداي تيراندازي شنيديم. نرسيده، سر و كله چند نفر پيدا شد. آمده بودند تفريح تيراندازي ميكردند! در پارك ملي! رفتار شنيع با ما بخصوص با بانويي كه همراه بود. مشروب ميخوردند و «حال ميكردند» موقع رفتن به من گفتند: فردا بيا اداره كارت داريم. گفتم كجا؟ گفت «ساواك» در شهرهاي مرزي ساواك فعال مايشاع بود. زير لب گفتم: «الملك يبقي مع الكفر ولا يبقي مع الظلم.»