شأن ملي و رسالت كارگزاران
اصغر ميرفردي
برخي مواضعي كه در ساليان گذشته به ويژه در ماههاي اخير درباره موضوعات سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در قالب گفتارها و نوشتارها از سوي گروهي از كنشگران و كارگزاران سياسي و غيرسياسي نشان داده شده، به دور از واقعبيني و نگاه كارشناسانه است و افزون بر آن، در برخي موارد وهن جامعه ايراني است كه با پيشينه تمدني و فرهنگي؛ جايگاه مهمي در بين ملل جهان دارد. اين نوشتار مجال پرداختن به نمونههاي گوناگون نيست و در اينجا تنها به يك نمونه بسنده ميشود كه از سوي يكي از «نمايندگان ملت» در مجلس بيان شد. زشتي و ناروايي اين سخن تا بدانجا بود كه با اعتراض بجاي همكاران وي كه عموما از نظر جريان سياسي با ايشان همراستا هستند، روبهرو شد. نمايندهاي كه برابر سوگند نمايندگياش موظف به حفظ عزت و سربلندي مردم سرزمين ايران است، چگونه به خودش اجازه ميدهد كه پيشنهاد شرمآور ازدواج دختران ايراني با بيگانگان را مطرح كند؟ ايشان چه درك و پنداشتي از هويت سرزميني و ملي دارد؟ اين پيشنهاد چه نسبتي با حفظ ناموس و غيرت ملي مردم يك سرزمين دارد؟ چنين مواضعي، از چند جهت براي يك ملت سخت و دردناك است: نخست اينكه چرا چنين فردي در مجلسي باشد كه قرار بود در راس امور باشد؟ آيا چنين فرد يا افرادي ميتوانند نشانه عصاره ملت ايران باشند و ارزشها و خواستهاي ملت ايران را نمايندگي كنند؟ نكته دوم اينكه ما در مديريت جامعه و در گفتمان عملي و نظري كارگزاران جامعه به چه جايگاهي تنزل پيدا كردهايم كه يك «نماينده!» با پشت پا زدن به همه اصول اخلاقي و ارزشي در گستره ملي، از تريبون قوه قانونگذاري چنين پيشنهادي ارايه ميدهد؟ نكته سوم، مخدوش شدن شأن و منش ملي ما از سوي كساني است كه وعده سربلندي ايران را ميدهند!! نكته چهارم، وهن چهره عزتمند مردم ايران و به ويژه زنان و دختران اين سرزمين از سوي فردي است كه بايد حافظ وجهه ملي، منافع معنوي و هويت سرزميني آنان باشد. نميتوان گفت چنين فردي دچار اشتباه فردي و ناخواسته شده است. چنين موضعي، گستره فكري و بينش وي را نشان ميدهد.
چرا در هنگام بررسي صلاحيت نامزدهاي انتخابات مجلس، شوراهاي اسلامي و ديگر مسووليتهاي انتخابي يا سمتهاي انتصابي به ويژگي شخصيتي و عقلانيت انديشهاي افراد توجه نميشود؟
با داشتن چنين كارگزاراني، تهديد هويتي اين سرزمين تنها به دشمن خارجي برنميگردد؛ بلكه افزون بر دشمنان خارجي به افرادي برميگردد كه با نام دفاع از ملت، تيشه بر ريشه عزت و آبروي جامعه ميزنند. كساني كه براي رسيدن به «جواني جمعيت» حاضرند دست به هر اقدامي بزنند و هويتستيزي را پيشه كار خود كنند؛ نميتوانند ادعاي ميهندوستي داشته باشند. جواني و پويايي جمعيت آن هم با جامعنگري يك ضرورت بلندمدت است، اما آيا توجه به چنين ضرورت و دستيابي به چنين هدفي هر ابزاري را موجه ميسازد؟ بيشرمانهترين سازوكاري كه ميشد براي رسيدن به جواني جمعيت ارايه داد، همين پيشنهاد نابخردانه و به دور از روحيه غيرتمندانه نسبت به مردمان و به ويژه زنان و دختران اين سرزمين بود كه شوربختانه از حنجره يك «نماينده» سر داده شد؟ واقعا بايد نگران بود كه مسير جهتگيريها و تصميمات درباره كشور با اينگونه از «متوليان» به كجا ميرود؟