راه را
از بيراهه رفتن
سهيلا لشكري
در قرن بيست و يكم، براي توسعه به اموري مختلف توجه كردهاند كه از جمله اين امور، «جمعيت» است كه برنامهريزان و سياستمداران، اگر شناخت درستي از آن و پيامدهايش نداشته باشند، معضلات اساسي براي جامعه به بار خواهد آورد. افزايش فرزندآوري يكي از مولفههاي اصلي سياستهاي كلي جمعيت در ايران است. اين سياست جمعيتي ميتواند مانند شمشير دو لبه عمل كند كه هم ميتواند زمينه توسعه را فراهم كند و هم عامل تشديد فقر و آسيب در جامعه شود. در كشور ما اگرچه كارشناسان، نسبت به پيري جمعيت، هشدار ميدهند و دولت، سياستهاي تشويقي و حمايتي در اين زمينه اعمال ميكند، اما مردم، بياعتنا به اين هشدارها و سياستها، بر فرزند كمتر، اصرار ميورزند. در حال حاضر چه عاملي بيشترين تاثير را بر روند كاهش باروري ميتواند داشته باشد. اگر بخواهيم عوامل موثر بر باروري در جامعه ايران را به دو دسته تقسيم كنيم يكي ميتوان از عوامل اقتصادي ياد كرد و ديگري عوامل فرهنگي كه آنچه امروزه در جامعه ما نقش پررنگتري بازي ميكند عوامل اقتصادي است كه تحت تاثير نهاديت و سطح كلان قرار گرفته است. نگاهي به شرايط كنوني جامعه ما ميتواند جوابگوي مسائلي باشد كه اين سطوح را تحت تاثير خودش قرار داده است. شرايط جامعه ايران به گونهاي است كه طبق آمار و اطلاعات بيش از 30 ميليون نفر از جمعيت 85 نفري ايران زير خط فقر زندگي ميكنند. اقتصاد كشور، مولد شكاف طبقاتي است، هميشه بخشي از جامعه در حال افزايش سود و درآمد و بخش ديگر (اكثريت)، مبتلا به كاهش درآمد سرانه و نزول به طبقات پايينتر هستند تورم، جدالي دايم را با زندگي مردم دارد، فقر، بيكاري، از مشكلاتي است كه مردم با آن دست و پنجه نرم ميكنند. چنين شرايط اقتصادي در كشور ما به چه معناست؟ تا كي اين روال ميخواهد ادامه پيدا كند، پاسخي است كه سرنوشت مردم ايران به آن گره خورده است. در پي شرايط اكنون مردم ايران و وضعيت فقر و بيكاري سرسامآور و نيز آينده نامعلوم معضلات و نابسامانيها و آسيبهاي اجتماعي كه پيامدهاي اين شرايط است، خانوادهها چه تضميني براي آينده فرزندانشان ميتوانند داشته باشند؟ آيا خانوادهها ميتوانند امنيت اقتصادي را كه به صورت توانايي افراد، خانوارها يا جوامع در تامين پايدار نيازهاي ضروري خود و نيز تامين غذا، سرپناه اوليه، پوشاك و بهداشت و مخارج مرتبط با آنها به عنوان نيازهاي اساسي و نيز داراييهاي لازم براي گذران زندگي و هزينههاي مرتبط با مراقبت درماني و آموزش نيز جزو اين موارد هستند براي فرزندانشان داشته باشند يا پيشبيني كنند؟ فقر امروز و ترس از فردا، آينده نامعلوم و عدم امنيت اقتصادي و اجتماعي از امور اساسي است كه انگيزه خانوادهها را براي باروري بهشدت تحت تاثير خودش قرار داده است. اين در صورتي است كه سياستمداران ما سياست افزايش جمعيت را پيش ميكشند، بدون توجه به اين مساله كه اين جمعيت ميخواهد زمينه توسعه را در جامعه فراهم كند، آيا زيرساختهاي كشور براي پذيرش اين قسم از جمعيت آمادگي لازم را دارد؟ آيا شرايط اقتصادي كشور توان آمادگي براي تامين نيازهاي اوليه اين جمعيت را دارد؟ بنابراين در تبيين جمعيت و باروري عمدتا بايد به مسائل اقتصادي پرداخته شود زيرا افزايش يا كاهش جمعيت بهطور مستقيم با معيشت، اقتصاد، امنيت و البته آينده يك جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد. باروري و افزايش جمعيت در كشور بايد متناسب با امكانات و زيرساختهاي جامعه و با توجه به توسعه امكانات اقتصادي و تسهيلات زندگي اجتماعي نظير خدمات آموزشي، بهداشتي و تامين اجتماعي و مسكن انجام گيرد. آنچه جامعه نياز دارد جمعيت سالم، آموزشديده، پويا، مولد، جوان و اميدوار به آينده كه عامل اقتدار، امنيت كه ميتواند موتور محركه توسعه كشور گردد. اين در صورتي است كه در زمينه فقر محور چنين نيروي انساني رشد نخواهند كرد و نيروي انساني بيمار و آسيبديده جامعه را به مسير توسعه كه نميبرد، هيچ، بلكه جامعه را به ورطه اضمحلال خواهد كشاند راه را از بيراهه نرويم حل مشكلات كشور نيازمند همكاري و همياري آحاد و نيز كمك از قشرهاي متخصص و نخبه و بهكارگيري راهحلهاي آنان براي برونرفت از اين شرايط است. نه راهحلهاي مبتكرانه و فيالبداهه كه نتيجهاي جز به وجود آوردن يك آنارشي در شكل و ذهن جامعه و نااميدي بيشتر مردم از آينده پيش رو است را ندارد. راهحل در
به حراج گذاشتن شأن و ارزش و قداست زنان اين سرزمين نيست. در اين سرزمين به دست آوردن به قيمت هر از دست دادني نيست. ما قيمتيها و ارزشها را به مفت و راحتي به دست نياوردهايم كه به راحتي در معرض حراج و تاراج بگذاريم. زنان اين سرزمين قيمتيتر از آن هستند كه قيمتي بر آنان گذاشته شود. قديسين اين سرزمين كه هويت اين سرزمين را شكل ميهند را قدر بدانيم و ارج نهيم كه با زير سوال بردن ارزش آنان ارزشهاي بنيادي كه جامعه بر پايه آن شكل گرفته است را زير سوال بردهايم. رسيدن به مقصد نقشه و راهنما راه ميخواهد. بيگدار به آب نزنيم و راه را از بيراهه نرويم.