«سياهنمايان واقعي» را بيابيد!
محمد شريعتپناه
سالهاست فيلمسازان مستقل سينماي ايران تلاش ميكنند با آثاري كه خلق ميكنند به مقامات، تصميمگيران و متوليان امور گوشزد كنند در كنار پيشرفتها و دستاوردهايي كه در كشور ايجاد شده، چالشها و بحرانهايي ويرانگر و مخرب نيز رخ داده است. سينماگران با شكستن تابوهاي سست و خط قرمزهاي بدون پشتوانه كه بيشتر رنگوبوي سليقهاي و جناحي دارد تا جنبه منطقي و قانوني، كوشش كردند تبليغات فريبنده و متظاهر را كنار بزنند و حقيقت رويداها و ماهيت اتفاقات را عريان در معرض تماشا بگذارند. خانواده سترگ سينماي ايران با عبور از انواع محدوديتها، تنگناها و مميزيها كوشيدند بدون پردهپوشي و اغماض واقعيات جامعه را كه توسط رسانههاي ديداري، نوشتاري و شنيداري رسمي به حاشيه رانده شده و نسبت به آنها غفلت ميشود، برملا سازند. فيلمسازان مستقل سينماي ايران از شيوعِ فساد، بيعدالتي، رانتخواري، ناكارآمدي و... در جامعه فرياد زدند و با به صدا درآوردن زنگهاي خطر از قانونگذاران، مجريان و قاضيان خواستند براي اصلاح امور به پاخيزند. حركت افشاگرانه سينماگران تاوان سنگيني به همراه داشت. اين سبك فيلمها به ذائقه طيفي كه منافعشان را در معرض خطر ميديدند، خوش نيامد و اين طيف صاحب زر و زور، جبههاي با پوشش و عناوين متنوع فرهنگي و سياسي در مقابل سينماگران به صف كردند. هر فيلمي كه توليد ميشود و از ناهنجاريها و چالشهاي پنهان جامعه سخن ميگويد از سوي عوامل اين طيف با انواع انگها و تهمتها مواجه ميشود. القابي چون سياهنما، غربزده، لاييك، جشنوارهزده و... فيلمها هنگام توليد و پس از توليد گرفتار انواع محدوديتها و فشارها ميشوند و بسياري از فيلمها به سرنوشتي تلخ دچار ميشوند. با وجود اين شرايط بغرنج، فيلمسازان به رسالت هنري و ملي خودشان پايبندند و هجمه انگها و تهمتهاي ناروا و بيمهريها باعث نشد شانه خالي كنند و صداي مردم بدون رسانه باقي ماندند. امروز وضعيت زيستي به جايي رسيده است كه مراكز رسمي بر اساس آمارهاي مستند از بروز بحران و چالشهاي بنيادين در جامعه سخن ميگويند. بيرغبتي به فرزندآوري و سونامي كاهش جمعيت، افزايش طلاق، بيكاري، فساد، فقر، افزايش مهاجرت از نخبهها و كارآفرينان تا دبيرستانيها و...، سقوط ارزش پول ملي، تشكيل ميليونها پرونده قضايي در سال، ناكارآمدي دستگاهها در رتق و فتق امور مردم، پايين آمدن سن فحشا و... شرايط امروز گوياي اين واقعيت تلخ است كه فيلمسازان سياهنمايي نكردند، بلكه در آثارشان در حد توان و مقدورات حقيقتنمايي كردند. بايد اذعان داشت سياهنما دستگاهها و سازمانهايي هستند كه از طريق بازوهايشان با جنجالآفريني در رسانهها با پوششهاي به ظاهر انقلابي و آرماني فيلمسازان و آثارشان را تخريب ميكنند و مجال نميدهند صدا و پيام فيلمسازان سر بزنگاه به گوش متوليان دلسوز جامعه برسد. دستگاهها و نهادهايي كه با فرار رو به جلو و با هجمه و تهمت به فيلمسازان، ناكارآمدي، ناتواني و كمكاري خودشان را پنهان و توجيه ميكنند. قشري كه قبل از انقلاب اجازه نداد فيلمهاي «تنگسير» (امير نادري)، دايره مينا (داريوش مهرجويي)، گوزنها (مسعود كيميايي)، آرامش در حضور ديگران (ناصر تقوايي) و... اكران آزاد داشته باشند، بعد از انقلاب با تغيير فرم و عوامفريبي، به مرور بسياري از فيلمسازان مستقل را خانهنشين و مجبور به مهاجرت كرد. امروز با آشكار شدن انبوه چالشها و آسيبهاي جامعه، متهم كردن سينماگران مستقل به سياهنمايي، خطايي راهبردي و آدرس غلط دادن است. امروز بايد به جاي زير سوال بردن سينماگران در نشستهاي تكراري و بيخاصيت حوزه هنري و متهم كردن سينماگران به سياهنمايي از توان و استعداد اين قشر فرهيخته براي افشاي چهره واقعي مسببان وضع موجود و اصلاح امور كشور بهره برد. بيترديد كليد پيشرفت جامعه در دست سينماگران است و كساني كه تقلا ميكنند سينماي مستقل ايران را با برچسب زدن به حاشيه برانند ،آنان نفوذي و بدخواه ايران و ايرانيان هستند.