«اعتماد» پس از گذشت يك سال از واژگوني اتوبوس خبرنگاران محيط زيست و كشته شدن
«ريحانه ياسيني» و «مهشاد كريمي»، دو نفر از آنها گزارش ميدهد
مرگ حق خبرنگاران نبود
همسر ريحانه ياسيني: آيا مسوولان برگزاري اين تور از پارسال تا به حال دو ساعت به اين موضوع فكر كردند كه چه ضربهاي به ما زدند؟
بهاره شبانكارئيان
امروز ۲ تير ماه است. سال گذشته در چنين روزي خبر واژگون شدن اتوبوس خبرنگاران محيط زيست در رسانهها منتشر شد. در اين اتوبوس بيش از ۲۰ خبرنگار به دعوت سازمان حفاظت محيط زيست و ستاد احياي درياچه اروميه به منظور بازديد از پروژههاي ستاد احياي درياچه اروميه راهي استان آذربايجان غربي و شهرستان نقده شدند اما ساعاتي بعد، اين اتوبوس در جادهاي كوهستاني در شهرستان نقده واژگون شد و «مهشاد كريمي» و «ريحانه ياسيني» دو نفر از خبرنگاران حاضر در اتوبوس كشته شدند. يك سال پس از حادثه ديروز (1 تيرماه) اولين مراسم سالگرد اين دو خبرنگار محيط زيست در مسجد امام صادق برگزار شد و امروز (2 تيرماه) نيز مراسمي ديگر برگزار خواهد شد.
ستايشي سخنگوي قوه قضاييه در 31 خرداد ماه سال جاري درباره آخرين وضعيت پرونده خبرنگاران محيط زيست و دو نفري كه در اين حادثه جانشان را از دست دادند، در يك سالگي وقوع اين حادثه گفت: «دوم تيرماه سال گذشته واقعه تصادف اتوبوس خبرنگاران در آذربايجان غربي همه را متاثر كرد و عدهاي مصدوم و ۲ نفر جانشان را از دست دادند. اقداماتي كه در حوزه تقصير و قصور ميپذيرد قابل بحث است. در دادسراي عمومي استان مربوطه، پروندهاي تشكيل و به عنوان دو فقره قتل غير عمدي ناشي از بياحتياطي در رانندگي بررسي شد. اظهارنظر كارشناسي پرونده در هيات سه نفره صادر و با اعتراض به آن به هيات ۵ نفره كارشناسي ارجاع شد و هر هيات مبين تقصير راننده بود. متعاقبا با جلب دادرسي و كيفرخواست، اين پرونده به دادگاه كيفري دو ارسال خواهد شد و حكم قانوني صادر ميشود. در خصوص مسووليت مسوولان محيط زيست نيز قرار منع تعقيب صادر شده است. براي اشخاص ديگري كه در حوزه محيط زيست و درياچه مسووليتي داشتند كه در پرونده بوده است مسووليتي ديده و احراز نشده و براي آنها قرار منع تعقيب صادر شده است.»
انتشار خبر تلخ واژگوني اتوبوس در سال گذشته يك طرف و نوع رفتار و طرز نشستن رييس سازمان محيط زيست از طرف ديگر تلخي اين خبر را دو چندان ميكرد. يك روز پس از حادثه يعني در ۳ تيرماه ۱۴۰۰ «عيسي كلانتري» رييس سازمان محيط زيست براي ملاقات با خبرنگاران به هتل محل اقامتشان رفت اما طرز نشستن او در مقابل خبرنگاراني كه جزو حادثهديدگان همين اتوبوس بودند انتقادات و واكنشهاي منفي را در فضاي مجازي و رسانهها در برداشت. كلانتري در مقابل صحبتهاي يكي از خبرنگاراني كه در اين اتوبوس شاهد كشته شدن دو نفر از همكاران و دوستانش بود، بيخيال و بيتوجه نشسته بود. آنهم به طرز بسيار زنندهاي... وقتي هم كه پس از مدتها دوباره نظر كلانتري را درباره اين موضوع پرسيدند، او گفته بود كه چه توهيني؟ فكر ميكنم اين حرفهاي مزخرف را سردبيران بعضي از اين خبرگزاريها درآوردهاند.
روايت روز خاكسپاري
جمعه صبح، ۴ تيرماه، مراسم خاكسپاري؛ آن روز تلخ را هرگز فراموش نميكنم. جمعيت انبوهي به دور از استرس ويروس كرونا كنار هم ايستاده بودند. زمان به سختي ميگذشت. بهشت زهرا قطعه نام آوران، پوشيده از سياهپوشاني شده بود كه صداي شيون و زاري شان فضا را پر كرده بود. دو گوركن هم مشغول كندن گور بودند. با كندن گور توسط آن دو گوركن شيونها بيشتر و بيشتر ميشد. جمعيت هم هر لحظه بيشتر و بيشتر. خاله مهشاد گريه امانش را بريده بود و رو به گوركن ميگفت: «چقدر ميكنيد. مهشادم از اينكه اين همه پايين بره ميترسه. خاله برات بميره كه خونه و وسايل هايت نو افتادند. لباس عروسيت...»
فضاي بهشت زهرا سنگين و اندوه بار شده بود و راه نفس كشيدن را بسته بود. كمي آن طرفتر خانواده ريحانه بر سر گور خالي جمع شده بودند و شيون ميكردند. هنوز اجساد آن دو را براي خاكسپاري نياورده بودند. حدود يك ساعتي با اين وضعيت وحشتناك و غمانگيز در قطعه نامآوران گذشت تا جسد آن دو را در تابوت گذاشته و آوردند. با صداي الله اكبر پيشنماز در بلندگو، همه با عجله رفتند و كنار هم ايستادند تا نماز ميت را براي مهشاد بخوانند. مهشاد كه با آرزوي لباس سفيد و عروسياش راهي اين سفر شده بود اما با كفني به رنگ سفيد در چهارديواري تاريكي براي هميشه اين زندگي را بدرود گفت. پس از خاكسپاري مهشاد، نوبت به ريحانه رسيد. چند دقيقه بعد براي بار دوم نماز ميت خواندند. تابوت ريحانه نيز با صداي الله اكبر از جسد خالي شد. صداي گريهها در لحظهاي كه ريحانه را به خاك ميسپردند بلند و بلندتر ميشد. حدود يك ساعت بعد نيز وقتي آن دو را به خاك سپردند، همه با چشمهايي كه از اشك پُر بود، متفرق شدند.
حالا يك سال از آن روز و واقعه ميگذرد. «بهراد مهرجو» همسر ريحانه ياسيني و «زينب رحيمي» يكي از خبرنگاراني كه در روز حادثه در آن اتوبوس بود در مصاحبه با «اعتماد» صحبتهايي را عنوان ميكنند.
چندين خانواده بعد از اين حادثه نابود شدند
بهراد مهرجو در خصوص روز حادثه و ايجاد پرونده به «اعتماد» ميگويد: «يكي، دو هفته بعد از حادثه شكايت رسمي ما ثبت شد. سه، چهار ماه بعد هم شورايي در اين زمينه تشكيل دادند كه در اين زمينه نظر كارشناسي بدهند. شورا هم رايي صادر كرد و فقط راننده را مقصر دانست. ما به راي اعتراض كرديم و در واقع معتقد هستيم برگزاركنندگان مراسم و برخي از مديران دولتي وقت هم در رخ دادن اين حادثه دخيل بودند. چون نميشود كه فقط تقصير راننده باشد. پارسال برنامهريزياي كه توسط سازمان محيط زيست براي اين سفر صورت گرفته بود اين بود كه يك گروهي در واتسآپ براي خبرنگاراني كه در اين سفر راهي بودند تشكيل شده بود و همان جا برنامهها را قيد ميكردند. راستش من خودم برنامهها را كه ميديدم به ريحانه ميگفتم به نظر ميرسد اين برنامه توسط گروهي كه آماتور هستند برنامهريزي شده. چون ناهار را در گروه اعلام كرده بودند كه ساعت 5 بعدازظهر در اروميه ميدهند در حالي كه فرض كنيد در يك فاصله چهل، پنجاه كيلومتر دورتر از اروميه قبل ساعت ناهاري اين خبرنگاران بايد از يك كارخانهاي بازديد ميكردند. خب من هم متوجه شده بودم كه اين برنامهها توسط يكسري آدم ناشي چيده شده ولي اصلا فكر نميكردم و حدس نميزدم كه اتوبوس داراي نقص فني باشد. جلسات دادگاه هم تا به حال و با آنچه مطرح شده با عنوان قصور راننده و نقص فني اتوبوس است. در جلسه آخر كه با حضور خانوادهها و تعدادي از خبرنگاراني كه در حادثه بودند، برگزار شد باز هم همين صحبتها را كرديم كه به هر حال مسوولان دولتي كه اين تور را برگزار كردند دقتي نداشتند و آنها هم در اين حادثه دخيل بودند. اينكه چرا ما اين حرف را ميزنيم، خيلي ساده است چون بعد از حادثه پليس راهور و حتي يك انجمني كه مربوط به صنف دارندگان اتوبوس بود اعلام كردند كه جادهاي كه اين اتوبوس از آن راهي كارخانه بوده مناسب براي يك دستگاه اتوبوس نبوده و بايد با ماشين شخصي سفر ميكردند. اين مسير براي رفتوآمد كارگاه اين كارخانه ساخته شده بود و اكثرا هم ماشينهاي سنگين در آن رفتوآمد داشتند. خب معلوم است كه وقتي اتوبوس وارد چنين جادهاي شود هر احتمالي براي خطر وجود دارد. يعني اگر به جاي اتوبوس چهار، پنج ماشين شخصي ميگذاشتند اين اتفاق نميافتاد. مسوولان اين سازمان به خاطر اينكه هزينه بيشتر نكنند همه خبرنگاران را سوار يك اتوبوس كردند و راهي سفر شدند كه نتيجهاش هم شد اين اتفاق. آن چيزي كه در اين حادثه وجود دارد اين است كه در اين پرونده ميخواهند فقط راننده را مقصر بدانند و تمام. من حتي يك نامهاي به رييس قوه قضاييه آقاي اژهاي نوشتم مبني بر اينكه لطفا به اين ماجرا رسيدگي كنيد. ايشان هم واكنشهاي مثبتي در برابر اين نامه از خود نشان دادند كه ممنون هم هستيم. اميدواريم در عمل و روند اين پرونده هم اعمالي صورت بگيرد كه احساس كنيم عدالت به اجرا درآمده است. در اين حادثه، مولفهها مولفههاي سادهاي هستند كه مشخص است. تمام كارشناسان همان موقع عنوان كردند كه اگر به جاي اتوبوس ماشين شخصي براي خبرنگاران استفاده ميشد، الان ما شاهد اين حادثه نبوديم.»
او در خصوص روند اين پرونده ميگويد: «آخرين جلسه دادگاه يكي، دو هفته پيش تشكيل شد و در فرآيند دادرسي است. حالا دادگاه ممكن است براساس اين جلسه راي صادر كند يا بررسي پرونده را با جلسات بيشتري بخواهد رسيدگي كند. با حرفهايي كه به گوش ما هم ميرسد مشخص شده، اصولي براي ريشهيابي اين پرونده وجود ندارد و كسي هم در اين زمينه تلاشي نكرده است. همين حادثه واژگوني اتوبوس مثل ديگر حوادث اين كشور است تا زماني كه حادثه تازه است به آن اهميت ميدهند اما بعد از مدتي موضوع فراموش ميشود و انگار نه انگار كه اين اتفاق افتاده است. من فقط در صحبتهايم سوالي از مسوولان مربوط به اين حادثه دارم و آن اين است كه آيا مسوولان برگزاري اين تور از پارسال تا به حال دو ساعت به اين موضوع فكر كردند كه چه ضربهاي به ما زدند؟ دو خانواده نابود شدند. دو خانواده كه چه عرض كنم، چندين خانواده واقعا بعد از اين حادثه نابود شدند.»
مهرجو درباره طرز رفتار و نوع نشستن عيسي كلانتري رييس سازمان محيط زيست توضيح ميدهد: «آن رفتار و طرز نشستني كه آقاي عيسي كلانتري انجام داد نماد برخورد برخي از مديران دولتي است كه در مورد حادثهاي كه در حوزهشان رخ ميدهد و با افرادي مثل ما اينچنين برخورد ميكنند، است. رفتار ايشان نماد اين صحبتي بود كه برايتان توضيح دادم. ايشان يك رفتار بيادبانه و از سر تكبر با آدمهايي كه طرف حسابش بودند، داشت. آن مدل نشستن نماد برخورد برخي مديران دولتي است و ايشان نه تنها آن كار را كرد بلكه بعد از آن عمل نيز نه عذرخواهي كرد و نه حرفي زد. البته ديگر مديران دولت با خانوادههاي ما محترمانه رفتار كردند، اما ايشان...»
قرار منع تعقيب براي برخي از مديران دولتي عادلانه نيست
«زينب رحيمي» در خصوص اين حادثه تلخ پس از يك سال به «اعتماد» ميگويد: «هر بار كه اين حادثه را مرور ميكنم انگار دوباره اين حادثه را پيش چشمم ميبينم و برايم دردناك است اما دربارهاش ميگويم. ستاد احياي درياچه اروميه با همكاري سازمان حفاظت محيط زيست با 21 خبرنگار تماس گرفت و از آنها دعوت كرد كه به اروميه بروند آن هم براي بازديد از چند پروژه به ويژه پروژه انتقال آبزاب به درياچه اروميه. روز چهارشنبه دوم تير صبح خيلي زود حدود ساعت 5 و 30 دقيقه صبح به سمت اروميه پرواز داشتيم و ساعت 8 ما در فرودگاه اروميه بوديم و از همان فرودگاه اروميه سوار اتوبوس شديم. ساعت 12 و 30 ظهر با تاخير بسيار زياد رسيديم به سد كاني سيب. بعد از توقف كوتاهمان در اين سد و پس از عكاسيهايي كه از سد داشتيم به سمت تونل انتقال آبزاب حركت كرديم كه آب شديدي هم داخل تونل بود. حدود ساعت 5 عصر بود كه از تونل بيرون آمديم و وارد اتوبوس شديم. در مسير برگشت از پيرانشهر به نقده بوديم و اسماعيل حقپرست مدير روابط عمومي سازمان حفاظت محيط زيست به علاوه همكارانش در آن سفر با ما بودند كه البته آنها در ماشين سمند سوار بودند و كل مسير هم در اين ماشين بودند و سوار اتوبوس نشدند. حتي براي احوالپرسي يا خير مقدمي كه اين خبرنگاران را به اين سفر دعوت كرده بودند. زماني هم كه اين اتفاق افتاد اين آقا با همكارانش زودتر براي خوردن ناهار به نقده رسيده بودند. بين ساعت 5 و 30 تا يك ربع به شش بود كه اين حادثه اتفاق افتاد. همه در حال چرت زدن بوديم و من با برخي از همكاران مشغول صحبت كردن با مهشاد بوديم. مهشاد با من دوست و همكار بود. حتي زماني كه من ديگر در ايسنا كار نميكردم همچنان دوستيمان ادامه داشت. صحبتهاي ما بيشتر بهطور متمركز روي عروسي مهشاد بود. براي ما تعريف ميكرد كه براي پرو لباس عروس رفته بود. عكسهاي خانه و پذيراييشان را به من نشان ميداد كه وسايل خانهشان را چيده بود و در كل داشتيم در مورد همين موضوعات معمولي صحبت ميكرديم كه سراسر رنگ و بوي زندگي ميداد و من طبيعتا براي دوستم كه چند روز ديگر مراسم عروسياش بود خوشحال بودم. من و مهشاد صندليهايمان نزديك به سالن اتوبوس بود و كولههايمان را نيز كنار دستمان روي يك صندلي ديگر گذاشته بوديم. مشغول صحبت بوديم كه ديدم شاگرد راننده شروع به دويدن به سمت عقب كرد و ميگفت يا ابوالفضل.»
او غمگين شرح ميدهد: «بعد اتوبوس شروع به تكانهاي شديد كرد و شاگرد راننده فرياد ميزد كه كمربندها را ببنديد. تا اينكه يك لحظه اتوبوس به سمت راستش تكان خورد و كج شد. آنجا بود كه احساس كردم اتفاق بدي ميخواهد رخ بدهد. بعد هم به سمت چپ واژگون شد. همه اينها در يك لحظه چشم بر هم زدن بود. الان كه دارم توضيحشان ميدهم طولاني به نظر ميرسد. بعد از اتفاق فهميدم چه بلايي سرمان آمده است. اصلا مطمئن نيستم كه اتوبوس حتي كمربندي داشت تا ما بتوانيم آن را ببنديم يا اگر هم كمربندي داشت تا ما ميخواستيم به خودمان بجنبيم اتوبوس واژگون شده بود. در همين واژگوني اتوبوس اين اتفاق تلخ براي ريحانه و مهشاد رخ داد و چون مهشاد نزديك من بود اول او را ديدم.»
زينب چند ثانيهاي سكوت ميكند و باز به صحبتهايش ادامه ميدهد: «صحنههاي بسيار وحشتناكي بود. بسيار وحشتناك. من خيلي شوكزده شده بودم و يكي از همكارانم مرا از اتوبوس بيرون آورد. به همه التماس ميكردم كه مهشاد را نجات بدهيد. حتي دو روز پيش كه داشتم يك ويديويي در خصوص اين ماجرا آماده ميكردم و فيلمهاي حادثه را ميديدم باورم نميشد كه داخل آن اتوبوس ما بوديم. هنوز باورم نميشود كه مهشاد نيست. هنوز نميتوانم باور كنم كه آن خندهها نيست.»
او در خصوص تشكيل پرونده مربوط به خبرنگاران ميگويد: «خبرنگاراني كه از سفر زنده برگشتند شكايت كردند. خانواده مهشاد و ريحانه هم به عنوان اولياي دم شكايت كردند اما يك سال است كه ما در همان نقطهاي كه بوديم، ايستاديم. نه تنها رسيدگي به اين پرونده خيلي كند صورت گرفته بلكه تصور نميكنم كه رسيدگي به اين پرونده عادلانه هم پيش رفته باشد. در روز 31 خردادماه سخنگوي قوه قضاييه اعلام كرد كه با استناد به نظر هيات سه نفره و هيات پنج نفره كارشناسان دادگستري آذربايجان غربي قرار منع تعقيب براي مديران دولتي صادر كرده است. در حالي كه چند ماه پيش دادستان نقده سه نفر از مديران دولتي و راننده اتوبوس را جزو متهان اين پرونده معرفي كرد. بعد از اين پرونده به دادسراي اروميه ارجاع داده شد. در دادسراي اروميه با استناد به راي هيات سهنفره كه به شكل غيرقانوني كارشناسي و تهيه شده بود بازپرس نقده قرار منع تعقيب براي مديران صادر كرد و تنها راننده را مقصر اصلي اين پرونده دانست. راي بازپرس به شكات يعني به خبرنگاران و اولياي دم اطلاع داده نشد و ما به يك باره و ناگهاني متوجه شديم قرار به منع تعقيب صادر شده است. اعتراض كرديم و پرونده ارجاع داده شد به هيات پنج نفره كارشناسان دادگستري آذربايجان غربي. من با يكي از اين كارشناسان قبل از اينكه راي صادر شود صحبت كرده بودم. او در جواب به من گفته بود كه به حال شما چه فرقي ميكند كه مقصر چه كسي بوده است؟ مقصر هركسي كه باشد بيمه خسارت و ديه را پرداخت ميكند. اين حرف بسيار پاسخ وحشتناكي است. چرا نبايد فرق كند كه مقصر چه كساني هستند. چرا بايد مسوولان سازمان محيط زيست براي خبرنگاران اتوبوسي بگيرند كه هم از رده خارج است و هم فرسوده و هم مشكلات جدي در نقص فني دارد. در جلسه 17 خرداد ماه؛ ما شكات و اولياي دم از قاضي خواستيم كه مقصران اصلي شناسايي شوند و اميدواريم كه با اسنادي كه وكيل خبرنگاران در اختيار قاضي قرار داده يك بار عادلانه به اين پرونده نگاه شود.»
از آنجايي كه اين دو خبرنگاران محيط زيست در خبرگزاري ايرنا و ايسنا مشغول به فعاليت بودند ايرنا به مناسبت سالگرد ريحانه ياسيني در گزارشي نوشت: «اين پرونده با گذشت يك سال هنوز به نتيجهاي نرسيده است، پدر مهشاد ميگويد كه به قوه قضاييه نامه نوشتيم، با دادستان اروميه ديدار داشتيم و از آنها تقاضا كرديم كه پرونده را به نحوي جلو ببرند كه به نفع قوه قضاييه باشد و در روند رسيدگي به اين پرونده مستقل عمل شود، پدر ريحانه هم ميگويد نميدانم چرا رسيدگي به اين پرونده تا اين حد طولاني شده است، با ما تماس گرفتند و گفتند كه شما ديه را بگيريد اگر نگيريد با مشكل مواجه ميشويد اما ما كه ديه نميخواهيم، ميخواهيم مقصران مشخص شوند.»
محمد داسمه وكيل شاكيان اتوبوس خبرنگاران اروميه نيز عنوان كرد: «قرار منع تعقيب صادر شده. اين قرار در مدت ۱۰ روز قابل اعتراض بود. ما هم اعتراض كرديم و پرونده رفت محكمه دادگاه كيفري دو. ۱۷ خرداد ماه اولين جلسه آن برگزار شد، به همراه تعدادي از خبرنگاراني كه در اتوبوس بودند به جلسه دادگاه در اروميه رفتيم و در آنجا دلايل و استدلالات خود را بيان كرديم. محكمه ميتواند قرار منع تعقيب را نقض يا تاييد كند لذا تصميمگيرنده نهايي محكمه است، رييس مجتمع دادگاهي كيفري اروميه شخصا به پرونده رسيدگي ميكند بنابراين تعيين تكليف پرونده در خصوص مسوولان منوط به اظهارنظر قضايي نهايي دادگاه كيفري دو است. قرار منع تعقيب صادر شده اما اين پايان راه نيست، سخنگو بايد كامل توضيح ميداد كه پرونده در چه مرحلهاي است تا شك و شبههاي ايجاد نشود، الان منتظريم كه دادگاه تعيين تكليف كند؛ دادگاه ميتواند آن را نقض يا تاييد كند پس اين قرار هنوز به مرحله قطعيت نرسيده است. قاضي ميداند كه قرار منع تعقيب قطعي نيست و اين اظهارنظر سخنگو تاثيري در استقلال راي دادگاه كيفري ندارد، پرونده هنوز به مرحله قطعيت نرسيده يعني تبرئه مسوولان موقتي، در مرحله دادسرا و الان هم در حال بررسي است و اگر دادگاه كيفري دو اروميه استدلالهاي ما را بپذيرد اين قرار منع تعقيب نقض ميشود و مسوولان تحت تعقيب قرار ميگيرند»