قتل شاگرد اول ايران
در وزارت ورزش و جوانان!
ميعاد نيك
پس از حواشي بيحدوحصر مجمع اخير فدراسيون كشتي، گر گرفتن آتش جدال و تنش بين وزارت ورزش و جوانان با متولي ورزش ملي ايرانزمين بر كسي پوشيده نيست. حتي آنها كه كشتي را فقط سالي يكبار، آن هم زمان رقابتهاي جهاني دنبال ميكنند و كوچكترين اطلاعي از شرايط مديريتي اين فدراسيون عريض و طويل ندارند نيز اتفاقات اخير را ريزبينانه دنبال كردهاند و از كم و كيف دعواي لفظي بين معاون وزير ورزش و جوانان با رييس اين فدراسيون المپيكي آگاه شدهاند. هر موقع دعوا، تنش يا جدالي در هر سطح مديريتي رخ داد، بلاشك حقي از يك طرف دعوا ضايع شده و طرف ديگر دعوا هم با توسل به زور و ضرب، حقي را دانسته يا نادانسته زير پا گذاشته. ماجراي كشتي و وزارتخانه هم از اين قاعده كلي مستثني نيست؛ تمام هموغم عليرضا دبير در نقش رييس پرافتخارترين فدراسيون ايران در تاريخ بازيهاي المپيك، بودجهاي بوده كه آن را حق خانواده بزرگ و غرورآفرين خودش ميداند. در آن سوي ميدان هم كسي ايستاده كه حداقل بالغ بر ۲۰ سال سابقه مديريت يك فدراسيون المپيكي را در كارنامهاش داشته؛ سيدمحمد پولادگر، معاون فعلي سيدحميد سجادي.
در هر كوچه و خيابان جلوي هر كسي را بگيريد و از او ورزشهاي موردعلاقهاش را سوال كنيد، قطعا پس از فوتبال نام كشتي را بر زبان خواهد آورد. كشتي به مظهر دلاوريها، پهلوانيها، قهرمانيها و در يك كلام به نماد ايران و ايراني تبديل شده و عجيب نيست كه مردم ايران به قهرمانان فرنگي و آزادكارشان بيشتر از هرگونه ورزشكار رزمي علاقه و محبت داشته باشند؛ خواه تكواندو باشد، خواه كاراته، ووشو يا جودو. همين تفاوت توجه افكار عمومي به ريشه اصلي كدورتها بين خانواده رزمي با كشتيچيها مبدل شده و حالا نخستين پيرنگهاي اين نبرد را در دوئل دبير - پولادگر ميبينيم.
بحث بر سر ۷۰ ميليارد تومان اعتباري است كه از سوي مجلس شوراي اسلامي به فدراسيون كشتي اختصاص يافته و وزارتخانه بيتوجه به قرار گرفتن اين هبه ذيل تبصره ۱۴، آن را دستاويزي كرده تا بودجه سالانه فدراسيون كشتي از محل اعتبارات وزارت ورزش و جوانان را به ساير فدراسيونها هديه كند.
ناديده گرفتن يك قاعده بديهي از سوي مهمترين معاونت، كار را به شكسته شدن تابوها كشانده و ديوارهاي احترام را فرو ريخته. هر جوري كه به اين قضيه نگاه ميكنيم؛ حق كشتيگيران ضايع شده و جوش زدنهاي دبير بيمورد نيست.
بله؛ حقي ضايع شده اما واكنشها در اين بين جالبتر است. برخي رسانههاي وابسته در حال تطهير مساله رخ داده هستند و ادبيات دبير را براي اين امر به سخره ميگيرند؛ اين بوق و كرناها گوش مردم كشتيدوست را دراز نخواهد كرد. كشتي ضرر كند، پرچم ايران پايين آمده و پرچم كه پايين بيايد، همه مقصرند؛ البته برخي مقصرتر!