رونمايي از سند ملي رسانه
گروه اجتماعي| مراسم رونمايي از سند ملي رسانه، چهارشنبه اول تير 1401 در محل انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران برگزار شد. اين مراسم با حضور افشين اميرشاهي دبير انجمن، عباس عبدي رييس هياتمديره انجمن صنفي روزنامهنگاران استان تهران، سعيد اركانزاده روزنامهنگار، مهدي محسنيانراد استاد ارتباطات، عبدالعلي رضايي پژوهشگر و جامعهشناس، كمال اطهاري اقتصاددان، محمد درويش پژوهشگر و كنشگر محيطزيست، مجيد رضاييان نويسنده و پژوهشگر ژورناليسم، مجيد حسينينژاد بنيانگذار عليبابا، علي ميرزاخاني روزنامهنگار و سردبير باسابقه روزنامه دنياي اقتصاد، مهرداد خدير روزنامهنگار و مژگان جمشيدي روزنامهنگار و جمعي از روزنامهنگاران و فعالان عرصه رسانه برگزار شد و پيام هادي خانيكي، استاد ارتباطات نيز در اين مراسم قرائت شد. آنچه در ادامه ميخوانيد، مشروح سخنان عباس عبدي است.
تغيير در كشور از تغيير در رسانه آغاز ميشود
به جد به اين مساله باور دارم كه اگر بخواهد تغييري در كشور شروع شود بايد از رسانه شروع شود. آن هم با رسانه رسمي، نه رسانه غيررسمي. امام يك چيزي را گفته بود سال ۴۳، خطاب به حكومت كه اگر دو سال روزي دو تا سه ساعت از پخش راديو را در اختيار ما قرار دهيد، خواهيد ديد كه چه اتفاقي ميافتد. اين پرسش را ميشود مطرح كرد كه الان كه هزار تا كانال و شبكه در اختيار همان افراد است آيا اتفاق مورد نظر امام افتاده؟ رسانه مانند رگهايي است كه ما در بدنمان داريم. آدمها توليدات خودشان را از طريق اين رگها منتقل ميكنند به تمام سلولها. من معتقدم اگر آن موقع اين اتفاق ميافتاد و رسانه به منتقدين داده ميشد همان زمان معلوم ميشد كه چه داريم و چه نداريم و هزينههاي تغييرات اجتماعي بسيار كمتر ميشد و نياز به تحمل اين همه مشكلات نبود. امروز هم ما با همان مشكل مواجهيم. بعد از اين همه مدت و اين همه انحصار رسانهاي گسترده هنوز ميبينيم كه در بالاترين سطوح به رسانه خودشان هم به جهت انتشار يك گزارش خيلي ساده معترضند. در حالي كه بايد قبول كنيم وضعيتي كه در آن گرفتاريم ناشي از يك بحران جدي رسانهاي است كه در ايران وجود دارد. من پيش از اين مقالهاي نوشته بودم كه خلاصهاش اين است كه ريشه دوقطبي بودن جامعه ايران در دوقطبي بودن رسانه است. براي كسب اخبار و دانستن تحليل شرايط، هر كدام از ما از منابع مشخصي تغذيه ميكنيم و به استفاده از همان هم عادت ميكنيم. چندي پيش دخترم ميخواست يك تحقيق بكند. پيشنهاد دادم راجع به موضوعي در مورد ذهنيت دانشآموزان تحقيق كند و اتفاقا آنجا نشان داده شد كه مهمترين عاملي كه دوگانگي و دوقطبي موجود در جامعه ايران را ميتواند توضيح و تفسير كند، دوگانگي رسانه است. خيلي هم واضح است كه تا وقتي كه گروهي از ما از يك رسانه استفاده ميكنيم و گروهي از يك رسانه ديگر، دچار دوگانگي اجتماعي ميشويم و ديد متفاوت به دنيا پيدا ميكنيم. دوگانگي در ارزشها و دوگانگي در تحليلها و اين افراد ديگر نميتوانند با هم گفتوگو كنند و اصلا گفتوگويي شكل نميگيرد وقتي رسانه به اين شكل باشد، ۱۷ مرداد سال ۹۸ جلسهاي برگزار شد به دعوت دولت قبل به مناسبت روز خبرنگار. انجمن صنفي براي ارايه در آن جلسه متني را تهيه كرد و در آن پيشنهاد كرديم كه دولت بيايد يك سند ملي رسانه تهيه كند؛ به عنوان راهحلي براي بحران رسانه، عين همه بحرانهايي كه داريم. مثل همين كه الان مرسوم شده پنجاه و چند سند سياستهاي كلي نظام منتشر شده و البته متاسفانه اينها اسنادي هستند كه با هم تعارض هم دارند، چراكه همه چيزهاي خوب را با هم جمع كردهاند و ميدانيم كه هيچ كدام هم بعد از انتشار پنجاه و خردهاي سند انجام نميشود و جالب اينكه در مورد رسانه چنين سندي تدوين نشده يعني در مورد موضوع به اين مهمي كه خود حكومت هم روي آن حساس است، كاري انجام نشده است. اين پيشنهاد در آن جلسه مطرح شد ولي انجام نشد. حالا يا در توان دولت نبود يا به هر دليل ديگر. يك سال هم پيگيري كرديم و راه به جايي نبرد. در نتيجه انجمن صنفي خودش تصميم گرفت كه بودجه بگذارد و تيمي درست شود كه چنين سندي را تهيه كند. آقاي اركانزاده زحمت مديريتش را پذيرفت و چهار گروه تشكيل داد؛ مطبوعات، فضاي مجازي، راديو و تلويزيون و خبرگزاريها كه يك ارزيابي كلي از اين چهار حوزه بشود و اين پروژه مديريتي هم در سطح بالاتر داشت كه آقايان رضايي، گودرزي و نمكدوست بر كار نظارت ميكردند و من هم در كنار دوستان كمك ميكردم كه بتوانيم براساس يافتهها و تجربيات گذشته سندي ملي را براي رسانه بنويسيم تا ببينيم وضعيت رسانه چگونه است، كاركرد آن چطور است و چشماندازي كه ميخواهيم و مطلوب است به چه شكل است. همين جا لازم است ياد كنم از شيده لالمي كه متاسفانه آنگونه كه در جريان هستيد ايشان را از دست داديم. خانم لالمي مسوول بخش مطبوعات اين گزارش و خيلي هم پژوهشگر خوبي بود و قبلا هم براي انجمن كار پژوهشي خوبي در مورد بازتاب رسانهاي سقوط هواپيماي اوكرايني انجام داده بود. با از دست دادن خانم لالمي، آقاي اركانزاده مسووليت اين بخش را به عهده گرفت و كار را انجام داد به همراه سه گروه ديگر كه اين جزييات را آقاي اركانزاده توضيح خواهد داد. به هر ترتيب اين مجموعه سند تهيه شد و دوستان ديگري هم كمك كردند از جمله آقاي نورينيا كه در تدوين شكلي سند بسيار كمك كرد. اين چيزي كه الان تهيه شده تصويري است از وضعيت رسانه در ايران و ايدههايي كه براي آينده وجود دارد و ميتواند به عنوان يك سند راهنما در نظر گرفته شود. البته بهطور قطع و يقين ميتواند بهتر از اين باشد و ايرادات احتمالي آن رفع شود.