• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5245 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۹ تير

گريه

سروش صحت

جلوي داشبورد تاكسي عكسي از يك جوان كه در پاركي ايستاده بود و به لنز خيره نگاه مي‌كرد و لبخند مي‌زد، چسبانده شده بود. از راننده پرسيدم: «پسر‌تونه؟» راننده گفت: «نه، پسر برادرمه... خيلي دوستش داشتم.» پرسيدم: «رفتن خارج؟» راننده گفت: «نه... فوت شده.» به عكس جوان نگاه كردم، به چشم‌هايش به لبخندش. چقدر جوان بود، چقدر سرزنده بود. پرسيدم: «اين عكس غصه‌دارتون نمي‌كنه؟» راننده گفت: «هر وقت خيلي عصباني‌ام، يا خسته‌ام، يا كلافه‌ام... هر وقت ترافيكه يا گرممه يا خيلي سردمه به عكسش نگاه مي‌كنم. بعد يه كم گريه مي‌كنم. بعد آروم‌تر مي‌شم و مي‌رم.» چيزي‌ نگفتم و دوباره به عكس جوان كه به من لبخند مي‌زد، نگاه كردم. به صورت راننده هم نگاه كرد‌م و نمي‌دانم چرا گريه‌ام گرفت و گريه كردم. راننده كه ديد دارم گريه مي‌كنم، ايستاد و مفصل با هم گريه كرديم و بعد رفتيم...

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون