بیماریشناسی سیاسی
در ایران امروز
به بيان ديگر، توده همان مردم اخته و اهلي شده است كه بهنام نامي او ميتوان جنگها و صلحها كرد.
سه- در جامعه امروز ما نيز بسياري از بازيپيشگان فردي و جمعي سياسي گرفتار نوعي اسپكتروفوبيا هستند. اينان نه تنها از خود بلكه از ديگران - و اساسا از هر چيزي كه واقعيتهاي اجتماعي و سياسي و ماهيت و حقيقت آنان را انعكاس ميدهد - درهراسند. در زيستجهان آنان، ديواري براي نصب پوسترها و تصاوير خود يا من واقعيشان وجود ندارد، چشمي براي ديدن «هست»ها، گوشي براي شنيدن صداهاي غريبه و ناآشنا، امكاني براي مشق و انشايي متفاوت، لوحي براي نقاشي با سبك متمايز، مدادي براي خط و رنگي ديگر وجود ندارد. اين آدميان، ديري است به فضاي تنگ و تاريك زيستجهان خود خوگر شدهاند و هر انعكاس نوري و وزش نسيمي تازه، آنان را سخت ميآزارد. در اين زيستجهان، هر آهنگي كه بيرون از دستگاه موسيقيايي مورد پسند آنان باشد، بدآهنگ است و هر فرآورده نظري و تحليلي و تعليلي و تصويري و تجويزي كه نشاني از نظم نمادين آنان نداشته باشد، پشيزي ارزش ندارد. نوح آنانند، روح آنانند، فاتح و مفتوح، سينه مشروح، بحر معرفت، حجره خورشيد، خانه ناهيد، روضه اميد، همه آنانند. در اين واضعيت هر كس كه سوداي آينهبودگي در سر داشته باشد، بايد شكسته شود، زيرا به حكم احكام ثابته چنين زيستجهاني، من آنان به ذات خود ندارد عيبي، مگر آينه به جفا نقش كژ خود را نقش آنان كند. اما اين عده از اصحاب قدرت و سياست، چه بخواهند چه نخواهند، چه ببينند چه نبينند، امروز هر تكه شكسته آينه مردمان تصوير آنان را آن گونه كه هستند به نمايش گذارده است، كژيها و ناراستيهاي آنان را نمايان ساخته است، زشتيها و پلشتيهاي آنان را جلوي چشمانشان قرار داده، ناكارآمدي و كژكاركردي آنان را به رخشان كشيده و با سكوتي پر از فرياد، آنان را به خود شكستن دعوت ميكند.