دختران و پسران شيرازي، طرح درس مدرسه حكمراني
علي ربيعي
در خبرها آمده بود كه در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، موضوع شبكههاي ماهوارهاي و مجازي و ترويج فساد و ضرورت مقابله با تهاجم سازمان يافته، مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. پيشتر از اين هم شاهد بخشنامههايي پيرامون ساماندهي پوشش عمومي حتي تعيين سبك براي ظاهر و پوشش آقايان بودهايم و اين امر تا آنجا پيش رفته كه برخي شهرها با درخواستهايي براي ممنوعيت ارايه خدمات عمومي و اجتماعي در سازمانها و حتي مترو به افراد با پوشش مغاير با استانداردهاي نامعلوم مواجه شدهاند. به اعتقاد من، كليپ پخش شده از گردهمايي نسلهاي متأخر شيرازي و بسياري از تغييرات گسترده در سبك زندگي كه هر روز بخشي از آن همانند نوك كوه يخ نمايان ميشود؛ حاوي پيامها و درسآموزيهاي بزرگي است. اولين درس و پيام شالودهشكن، ناكاركردي سياستهاي اعمال شده تاكنون است. امروز كاملا مشخص شده كه هدفگذاري و سياستگذاريهاي اعمال شده مبتني بر تجزيه و تحليل عميق محيط اجتماعي نبوده و بياعتنايي به نگرشسنجيهاي علمي و تحقيقات پژوهشگران علوم اجتماعي كاملا مشهود است. قابل تامل است كه ما به هدفگذاريهايي كه در اسناد بالادستي مطرح شده، نائل نشدهايم و تاسفانگيز اينكه نقش عوامل خارجي در غالب اين مباحث بزرگتر از آنچه هست ترسيم و به آن وزن داده ميشود تا ناكارآمدي سياستها را پوشش دهد. دومين آموزه، ناكارآمديهاي نهادي است. در علوم اجتماعي، نهادها براي پاسخگويي به يك نياز اجتماعي به وجود ميآيند.
به نظر ميرسد نهادهاي حوزه فرهنگي داراي كاركردهاي مناسب نيستند. به اين وضعيت «بحران نهادي» گفته ميشود. چندي پيش از ميدان فلسطين در مسير پيادهروي به سمت جنوب، تعداد زيادي سازمان، پژوهشگاه و... در حوزه فرهنگ كه متعلق به نهادهاي مختلف بودند را مشاهده و برميشمردم. كاركرد آنها حتي براي من كه تا حدودي به ساختار حكمراني آشنايي دارم، مبهم بود. يكي از مهمترين درسهايي كه مبحث سياستگذاري به ما ميآموزد، ارزيابي عملكرد و اندازهگيري ميزان دستيابي به هدف است. هر چند در اين سالها، ارزيابيهاي گذشتهنگر جاي خود را به ارزيابيهاي آيندهنگر دادهاند با اين وصف، يك ارزيابي ساده از چند دهه سياستگذاري فرهنگي نشانگر آن است كه مبناي سياستگذاري، برنامهها و روشهاي پيشنهادي و اقدامات نهادينهسازي نادرست بوده است. نگاهي شالودهشكنانه به مسيرهاي طي شده، اولين گام در اصلاح سياستگذاريهاست. اگر اين حقيقت را دريابيم، ميتوان پيرامون برنامههاي نوين به گفتوگوي اجتماعي نتيجهبخش نشست. به نظر من براي اين گفتوگو ديدگاه زندهياد شهيد بهشتي ميتواند محور قرار گيرد: «اگر بخواهيد مسلمان زيستن را بر مردم تحميل كنيد، آنها عليه اين تحميلتان طغيان خواهند كرد. انسان بالفطره خواهان آزادي است. ميخواهد خودسازي داشته باشد، اما خودش، خودش را بسازد. مبادا برخلاف دستور قرآن، مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل كنيد.»