شادماني مشترك از بازداشت يك مصلح؟!
آذر منصوري| در كمال بهت و تعجب روز ۱۷ تير ماه ۱۴۰۱ مصطفي تاجزاده را كه در خانه تنها بوده بازداشت كرده و با خود بردهاند. تا اين لحظه كه من اين يادداشت را مينويسم، به جز خبرنگار خبرگزاري مهر و برخي ديگر هيچ يك از مقامات مسوول هنوز توضيحي درباره دلايل اين بازداشت ارايه نكردهاند. خبرنگار خبرگزاري مهر كه مدام ديگران را نيز تهديد به بازداشت ميكند ادعا كرده كه اتهام تاجزاده اقدام عليه امنيت ملي و تبليغ عليه نظام بوده است. درحالي كه اگر آنطور كه رييس قوه قضاييه وعده دادهاند، به طور طبيعي بايد رسانه يا سخنگويان اين قوه توضيح دهند كه دلايل بازداشت او چه بوده است؟ اينها اما و اگرها و ابهامهاي قانوني است كه در مورد اين رويه بازداشت و اطلاعرساني يك فرد شناخته شده اصلاحطلب وجود دارد و بايد منتظر توضيح مقامهاي مسوول در اين ارتباط بود تا بتوان قضاوت و تحليل دقيقتري از اين اتفاق داشت. اما آنچه اين نوشتار روي آن تاكيد بيشتر دارد، واكنشهاي پس از اين بازداشت است. هشتگ #مصطفي_تاجزاده طي چند ساعت پس از دستگيري، به يكي از هشتگهاي پرتكرار شبكههاي اجتماعي تبديل شده است و از سه گروه عمده شاهد واكنشهايي در اين ارتباط هستيم. گروه نخست، كساني هستند كه مدتهاست برخورد با تاجزاده را زمزمه ميكنند. چه آنها كه با جعل سخنان او زمينه پروندهسازي عليه او را فراهم كردند و چه كساني كه امروز در حال تشكر از نهادهايي هستند كه حكم بازداشت او را صادر كردهاند. اين گروه از بازداشت مصطفي تاجزاده خرسند و شادمانند. گروه دوم اما همانهايي هستند كه تاجزاده را متهم به اصلاحطلبي خشونت پرهيز ميكنند و معتقدند اصلاحات در ايران به نقطه پاياني خود رسيده است و بايد تاجزاده دستگير ميشد تا به او و همه كساني كه مانند او فكر ميكنند، ثابت شود كه اين نظام اصلاح شدني نيست و شما اصلاحطلبان اساسا وجودتان مانع براندازي نظامي ميشود كه راهي جز برانداختن آن نيست. البته طبعا اين افراد ممكن است اختلاف نظرهايي در شيوه براندازي داشته باشند و حتي نوعا شاهد دعواهايي براي رهبري اين جريان در بين آنها هستيم. اما همه آنها بر اين امر توافق دارند كه اصلاحطلبان سوپاپ اطمينان نظام جمهوري اسلامي هستند و قبل از براندازي اين نظام بايد آنها براندازي شوند. آنها همگي از دستگيري تاجزاده شادمانند. هر دو جريان مجهز به لشكر سايبري هستند و با اختلاف ديدگاه ۱۸۰ درجهاي در يك نقطه اشتراك نظر دارند؛ حذف اصلاحات و تاجزاده و همه اصلاحطلباني كه مانند او ميانديشند. البته جريان داخلي قائل به اصلاحاتي هست كه بود و نبودش دردسري براي جريان رقيب ايجاد نكند! و به همين دليل تلاش مجدانهاي براي تفكيك اصلاحطلب خوب و اصلاحطلب بد را در دستور كار خود قرار داده است.
گروه سوم اما معترض به بازداشت تاجزاده هستند و از اين برخورد ناراحتند. اين گروه اصلاحطلباني هستند كه همچنان باور دارند راه اصلاح شيوه حكمراني در كشور تن دادن به اصلاحات خشونت پرهيز است. اين جريان با وجود همه افت و خيزها و روشها و رويكردهاي حذفي كه در رفتار حكمراني وجود دارد، هيچگاه به گفتماني فراتر از اصلاحات رضايت نداده و نخواهد داد. گفتماني كه مصطفي تاجزاده يكي از نمايندگان آن است. گفتماني كه در جستوجوي اميد واقعي است و دل به اميد كاذب نبسته است. خاصه در شرايط اين روزهاي ايران كه ويراني طلبان به اشكال مختلف با فشار بر ايران همراه شدهاند، تاجزاده به ميدان آمده و با تمام قوا از يكسو در مقابل آنها از اصلاحات دفاع ميكند و از سوي ديگر حاكميت را مخاطب خود قرار ميدهد كه رمز ماندگاري شما و قوام امنيت ملي، تمكين به خواست ملت ايران است. واقعيتي كه برخوردكنندگان با تاجزاده نسبت به آن غفلت جدي دارند. اميدوارم بازداشتكنندگان او خوب واكنشهاي گروه اول و دوم را رصد كنند تا ببينند كه اين بازداشت علاوه بر مخالفان و رقباي داخلي اصلاحات، چه كساني را شادمان كرده است؟ آيا نبايد در اين شادماني مشترك بين گروه اول و دوم ترديد كرد؟ اگر نگران امنيت ملي و منافع ملي ايران هستيد، اين را هم بدانيد كه امثال تاجزاده و نقدها و پيشنهاداتي كه براي اصلاح حكمراني ميدهد، يك فرصت است نه تهديد. قدر فرصتها را بدانيد.
دبيركل حزب اتحاد ملت