ساحت فرهنگ
و سياست (۳)
عامل اصل در حكمروايياش، علم بود، شاه به نخستوزيرش هويدا و وزير خارجهاش خلعتبري ناسزا ميگفت و هميشه توهين ميكرد. علم هم دست كمي از شاه نداشت، اتفاقا هويدا شخصيت فرهنگي هم بود منتها شخصيت و فرهنگ را در پيش پاي شاه قرباني كرده بود، در پاكستان از وزير خارجهاش، اردشير زاهدي كتك خورده بود، تمام تصميمهاي اصلي كشور در دفتر علم ساخته و پرداخته ميشد.
اندره زيگفريد درباره جواهر لعل نهرو گفته است: «نهرو مرد سياسي است كه ابتذال يك مرد سياسي را ندارد.» اين تعبير روايت ديگري از ابتذال سياسي، سياستمداري از قبيله شاه و علم و تاكيدي بر وجهه فرهنگي نهروست.
اين وجهه فرهنگي در درجه نخست نياز به كسب يا آشنايي با مقوله فرهنگ و هنر و انديشه دارد. وقتي سياستمداري دانش در ساحت فرهنگ را جذب و كسب كرد، اين آشنايي بر زبان و شيوه بيان او تاثير ميگذارد. ممكن است سياستمداري به هر دليل فرصت آموختن و آشنايي با ساحت فرهنگ را نيافته است، از مشاوراني استفاده كند كه از بعد دانش و دانايي و خير خواهي قابل اعتماد باشند. در اين زمينه ميبايست به حكمت امام علي عليه السلام توجه كرد: «انديشه و نظر پيران براي من محبوبتر از حضور و تكاپوي جوانان است!» يعني اين حضور و تكاپو شايسته است كه پشتوانهاي از انديشه ژرف و راي صائب داشته باشد، بد نيست مثالي بزنم، وزيري كه بحمدالله به موقع استعفا كرد، وعده ساخت لامبورگيني داده بود! تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل