بايدن، ايران و ناتوي عربي
در فرآيند نتايج و پيشنهادهاي كميسيون ويژه مبني بر مذاكره مستقيم با امريكا برخي نمايندگان شاخص اصلاحطلب مجلس ششم چون بهزاد نبوي، رضا خاتمي، محسن آرمين، احمد بورقاني و ديگران از اين موضوع حمايت كردند و خلاصهاي از اين اظهارات در كتاب «وسوسه شيطان بزرگ» با تلاشهاي ضداصلاحاتي آقاي محمدتقي كرامتي منتشر شده كه بخش مهمي از تاريخ سياسي معاصر ايران است . بايدن بر خلاف جمهوريخواهان همانند پمپئو، مايك پنس و جان بولتن كه اخيرا هم در تجمع سازمان مجاهدين خلق شركت كردند چه در زمان معاونت باراك اوباما رييسجمهور اسبق امريكا و چه در كسوت سناتوري عمدتا مواضع متعادلي نسبت به ايران داشته و بر همين اساس بسياري از ايرانيان از پيروزي وي در مقابل دونالد ترامپ استقبال كردند و در فضاي مجازي و واقعي ايران پيروزي بايدن براي مردم ايران خبري مثبت ارزيابي ميشد . به ويژه كه مواضع دونالد ترامپ و نقش او در شهادت شهيد سردار سليماني تنفر عمومي در ايران نسبت به وي را افزايش داده بود . بعد از شكست مذاكره اخير در دوحه و قطر درباره احياي برجام براي بازگشت امريكا به توافق برجام اميدها به توافقات كمتر شد، اما در مقاله و بيانيه و همچنين در سخنان بايدن در جده هنوز اميدواري به احياي برجام نيز وجود دارد.فرآيند تشديد ايرانهراسي از سوي اسراييل و فقر نظري، ضعف تحليل برخي سياستها و اقدامات غلط بهانه را براي لابيهاي آشكار و پنهان صهيونيستها فراهم ساخت تا كشورهاي عربي و حاشيه خليج فارس به رهبري امارات متحده عربي و همراهي حكومتهاي بحرين، كويت، عمان و قطر زمينه براي كاهش حساسيتها نسبت به اسراييل و جذب عربستان سعودي فراهم شود و ادامه سياستهاي دولت جمهوريخواه دونالد ترامپ براي دوشيدن گاو شيرده سعودي توسط جوزف بايدن دموكرات نيز ميسر شود.
بايدن كه به بهانه دفاع از حقوق بشر با قتل جمال قاشقجي به ويژه در دوره رقابتهاي انتخاباتي خود، محمد بن سلمان و حكومت عربستان را وحشي و عقبمانده خطاب ميكرد در عمل چشم بر همه اين ادعاها بست و در مقابل آنچه تهديد ايران مينامد به ميهماني رياض آمد. آنچه مسلم است سياست ائتلاف امنيتي با اسراييل زير چتر امريكا در غرب آسيا با فروكش و محو مساله فلسطين در ميان اعراب به ويژه بعد از جنگ و تجاوز روسيه به اوكراين تلاشي بينالمللي براي تشكيل يك «ناتوي عربي» با هدف انزواي ايران و تقويت رژيم صهيونيستي محسوب ميشود.
بررسي ابعاد گزينه نظامي توسط سنتكام و تحليلهاي مبتني بر اولويت راهحلهاي ديپلماسي و فشار اقتصادي بر ايران براي بازگشت به برجام ۲۰۱۵ و اين اظهارنظر بايدن كه «توسل به گزينه نظامي آخرين راهحل ايران است»، نشانههايي از وضعيتي نوين و تغييرات اساسي در پويايي و تحركات بينالمللي در اين منطقه است. بايدن در يادداشت «چرا به عربستان ميروم؟» كه به منزله مانيفست سفر وي به غرب آسياست در روزنامه واشنگتنپست اين سفر را بستر اتحاد با شركا و براي بازگشت از انزواي بينالمللي امريكا بعد از بياعتباري اين كشور در نقض برجام ۲۰۱۵به عنوان يك توافقنامه مهم بينالمللي ميداند و اشاره ميكند كه اكنون ايران تا بازگشت به برجام در انزواست و در اين خصوص به عدم همكاري ايران با آژانس بينالمللي انرژي هستهاي و نظر منفي ۳۰ كشور عضو آژانس درباره ايران اشاره ميكند. بايدن تصريح كرده كه اولين رييسجمهور امريكاست كه پس از حادثه تروريستي ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱بدون حضور نيروهاي امريكايي در يك ماموريت جنگي به خاورميانه سفر ميكند و هدف او حفظ همين وضعيت است. او براي تبيين چالشهاي موجود در منطقه به برنامه هستهاي ايران و حمايت از گروههاي نيابتي اشاره كرده است . جنگ يمن را در يكسال گذشته مسالمتآميزتر ارزيابي ميكند، جهان را در مقابل دولت اسلامي داعش متحد ميخواند، با اشاره به قتل ۷۰۵۲ نظامي امريكايي و به ويژه كشته شدن پسرش «بو» در خاورميانه و افغانستان متاسف ميشود و براي توجيه فرار از درگيري نظامي امريكا در منطقه ميگويد: «عراق كه مدتها منبع درگيريهاي نيابتي و رقابتهاي منطقهاي بود، اكنون به عنوان بستري براي ديپلماسي از جمله بين عربستان سعودي و ايران عمل ميكند.»
در نگاهي اجمالي تحولات منطقهاي و بينالمللي به ويژه نزديكي ايران به روسيه و جنگ و نفرت غرب از پوتين و تداوم تجاوزات او به كشورهاي مستقل به ويژه اوكراين حاكي از آن است كه در مجموع تهديدات امنيتي براي كشور ايران به صورت ساختاري و نهادينه شده گسترش يافته است، بنابراين سياستهاي كهنه و راهبردهاي منسوخ سياست خارجي ايران براي مقابله با آنها كارايي ندارد.