تئوري نظرسنجي در زندان
محمد سلطانيفر
اينكه در هر مكان و زمان پاسخ به نظرسنجيها نميتواند جوابهايي را بدهد كه در تصميمگيريها تعيينكننده باشد؛ يك نظريه يا تئوري جديد نيست، بلكه خلاصه شده بخشي از ديدگاهها و نظريههاي موجود در علوم ارتباطات، علوم سياسي و جامعهشناسي است. فقط برداشت مصداقي از آنهاست كه ميتوان به عنوان تئوري ناميد. خلاصه اين نظر ميگويد، جوابي را كه اكثريت قريب به اتفاق زندانيان در پاسخ به پرسشي كه نظرشان در مورد رفتار زندانبانان سوال ميكند جوابي مثبت است، چراكه زنداني به خوبي ميداند اگر جوابي غير از اين بگويد تا پايان دوران محكوميت زير فشار زندانبان باقي خواهد ماند. اين مساله همان پاسخهايي است كه مردم روسيه در پرسش از ميزان رضايت عمليات پوتين در اوكراين دادند يا در رضايت از زندگي در كره شمالي بيان شد. در افكارسنجي بيان ميشود كه بايد ميزان مداخلههاي زماني، مكاني و فضاي پرسشگري به گونهاي عمل كرد كه فضا كاملا آزاد و پرسششونده احساس نگراني در پاسخها نكند. ولي در مكانهايي مثل زندان يا حكومتهاي بسته كه عواقب پاسخها قطعا گريبان آينده پاسخدهندگان را خواهد گرفت، نتايج آماري نميتواند مبناي علمي درستي براي نظرسنجي، تصميمگيري و نشان دادن واقعيت باشد. اين نظريه در كنار نظريههاي قدرت در مطالعات انتقادي اعلام ميكند صاحبان قدرت براي پيشبرد اهداف خود با استفاده از ابزار علمي، توليد محتواي منطبق بر اهداف خود را مينمايند به عبارتي قدرت به توليد علم و نتايج آن مسلط ميشود. و در نظريه تاثير برادلي Bradley effect به خوبي بعد ديگر آن را نشان ميدهد. در تاثير برادلي بيان شده او شهرداري سياهپوست در يكي از شهرهاي امريكا بود كه كانديد فرمانداري شد. مردم امريكا تا قبل از اين زمان، به سياهپوستها و زنان راي نميدانند ولي كاركرد او بهگونهاي بود كه همه او را تاييد ميكردند. بيش از 70 درصد در مقابل دوربين وي را كانديد منتخب خود اعلام كردند ولي در روز رايگيري او كمتر از 30 درصد آرا را به خود اختصاص داد. اين نظريه اعلام ميكند مردم در مقابل دوربين آن چيزي را به نمايش ميگذارند كه دلشان ميخواهد از آنها به عنوان نماد اجتماعي بيروني نشان داده شود. ولي در واقع با عقايد ذاتيشان مخالف است. مردم امريكا هميشه ميخواهند جامعه آنها را دموكرات، با تفكرات انساندوستانه و در برابري رنگپوست و جنسيت روشنفكر بشناسد، اما در واقع هنوز رنگپوست و جنسيت در عمق عقايدشان نفوذ دارد (انتخاب اوباما يك استثنا بود).به هر حال در جمعبندي بايد گفت ضمن اينكه نظرسنجي يكي از مهمترين راههاي شناخت افكار عمومي است و به هيچ عنوان نميتوان فعلا جايگزين علمي ديگري براي آن قائل شد ولي همه نظرسنجيها و شرايط حاكم بر آنها هميشه نبايد مطلق تلقي شود و نسبت به شرايط حاكم زماني، مكاني و موضوعي آنها بايد شك كرد همانند دموكراسي كه بهترين نوع حكومت است ولي آن هم در جوامع مختلف مصادره به منافع شده است. اصرار زياد حاكمان به علمي نشان دادن رفتارشان، استفاده از آمار، ارقام و نظرسنجيها قابليت بحث و نگاه انتقادي دارد. فراموش نكنيم در آخرين نظرسنجي آخرين سال حكومت صدام بيش از 98 درصد صدام را به عنوان بهترين گزينه انتخاب كردند. اينجاست كه ميگوييم نتايج نظرسنجي در زندان از ميزان رضايت آنها از زندانبانان قابل اتكا نيست حتي اگر با روشهاي علمي پژوهشگري تطبيق داشته باشد.