خاطرات سفر و حضر (257 )
اسماعيل كهرم
در تمام دانشگاههاي جهان رسم است كه هنگامي كه يك دانشجو ميل دارد كه در جايي استخدام شود و يا در مقطع بالاتري از تحصيلات پا گذارد مثلاً از ليساس به فوقليسانس و يا دكتري از استادي كه او را از قبل ميشناخته درخواست ميكند كه يك «توصيهنامه» برايش بنويسد. در اين نامه معمولا استاد با طرح چند سوال ساده مانند ذكر نمرههايي كه از درس او و يا ديگر اساتيد گرفته و يا سوال از ديگر دانشجويان، با شناختي كه از آن دانشجو به دست آورده، نامهاي به دانشگاه مورد نظر دانشجو نوشته و از چگونگي كيفيت تحصيلي و شخصيت او قلمفرسايي ميكند و معمولا خصوصيات مثبت او را گوشزد ميكند. خب اين رسمي است كه در دنيا رايج است ولي در ايران؟ ما يك رسم جهاني را ايرانيزه كردهايم. يعني بر اين فرمول جهاني كه حتي شخصيتهايي مانند انيشتين بزرگ به آن تن دادند، لباس ايراني پوشانديم.
هر دم از اين باغ بري ميرسد
تازهتر از تازهتري ميرسد!
اخيرا در دو مورد دانشجوياني از بنده، درخواست توصيهنامه نمودند كه براي دانشگاههاي خارج از كشور ارسال كنم . بعد اين دانشجويان پس از چند روز تلفن زدند كه توصيهنامه را خود ما نوشتهايم كجا بياوريم كه شما امضا كنيد؟ بنده كه به واقع از اين موضوع شاخ درآورده بودم گفتم توصيهنامه را خود شما نوشتهايد؟ هر دو دانشجو گفتند بله، براي جلوگيري از زحمت شما، خودمان نوشتهايم گفتم وظيفه بنده فقط تاييد نوشته شما است؟ اين فرم ايرانيزه كردن توصيهنامه است. به دانشجويان توصيه كردم كه ديگر نام بنده را نبرند و توصيهنامه را از استاد ديگر تهيه كنند، خجالتآور است.