• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5271 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۲ مرداد

با وجود تعدد سيلاب‌ها در كشور 136 ميليارد مترمكعب كسري مخازن آب‌هاي زيرزميني است

سونامي آب و گل در سراسر ايران

يك اقليم‌شناس: گناه سيلاب را به گردن بارش‌ها نيندازيد، مردم و دولت مقصر هستند

مژگان  جمشيدي

با شدت گرفتن پيامدهاي تغيير اقليم در ايران و جهان (كه بارها هشدار داده شده) و به موازات آن شدت گرفتن بهره‌كشي‌هاي بي‌حد و حصر از منابع آب و خاك كشور، حالا وقوع سيل‌هاي ويرانگر با دامنه خسارات هنگفت نيز شدت گرفته به‌طوري كه اكنون هر چند سال و گاه هر چند ماه يك‌بار، ‌بايد منتظر وقوع سيلي ويرانگر باشيم.

سيلاب اخير كه بر‌اساس آمارهاي رسمي تا به امروز بيش از 120 كشته و مفقود و ده‌ها هزار ميليارد تومان خسارت مالي به‌جا گذاشته در‌حالي تكرار شده كه تنها 7 ماه از وقوع سيلاب نسبتا وسيع در استان‌هاي جنوبي كشور در دي ماه 1400 گذشته بود و پيش از آن نيز در سال 1398 سيلاب گسترده ديگري از شمال تا جنوب ايران را شاهد بوديم كه گرچه خسارات جاني آن به دليل برخي مديريت‌ها، كمتر از سيلاب اخير بود اما ابعاد خسارتش با سيل اخير شايد برابري مي‌كرد.
اما چرا سيل‌ها با بازه‌هاي زماني كوتاه‌تر مرتبا در فصل‌هاي مختلف در ايران تكرار مي‌شوند؟! چرا هر ميزان بارشي اعم از كم و زياد در كشور ما در سال‌هاي اخير عمدتا تبديل به سيلاب‌هاي خسارت‌زا و مرگبار مي‌شود؟ و چرا راه چاره‌اي براي كاهش خسارت‌ها انديشيده نمي‌شود؟ آيا اساسا براي مهار قدرت تخريبي سيل‌ها و بهره‌مندي درست از اين ‌بارش‌ها و سيلاب‌ها كاري كرده‌ايم؟! 
تنها مروري بر عملكرد دستگاه‌هاي اجرايي كشور در سال‌هاي اخير نشان مي‌دهد متاسفانه همه اقدامات صورت گرفته تا به امروز، تنها به جبران بخشي از خسارات وارده و تكرار همان اشتباهات مديريتي و اتخاذ همان سياست‌ها و برنامه‌هاي غلط ختم شده و عملا اقدام موثري صورت نگرفته و انگار قرار هم نيست انجام شود! ساخت و سازهاي غيرمجاز در حريم و بستر رودخانه‌ها، تخريب تالاب‌ها و درياچه‌ها و جنگل‌ها و مراتع و كوهستان‌هاي كشور، چراي بي‌رويه دام تا بيش از 6 برابر حد مجاز، گسترش فعاليت‌هاي معدنكاوي در كشور براي درآمدزايي بيشتر دولت و خام‌فروشي و صادرات، تغيير كاربري گسترده اراضي ملي به كشاورزي و ويلاسازي، گسترش راه‌هاي عريض و طويل در ارتفاعات و عمق جنگل‌ها، صدور مجوز براي تغيير كاربري اراضي شيب‌دار كشور و تبديل آن به باغات تنها بخشي از اقدامات پرسش‌برانگيز دولت‌هاي متمادي در ايران بوده كه نه تنها هيچ‌ وقت متوقف نشده كه با تغيير هر دولت، فقط به ‌شدت به بهره‌برداري‌ها و بهره‌كشي‌ها از منابع آب و خاك كشور افزوده شده است.
ناگفته پيداست مادامي كه حفظ محيط‌زيست به شيوه‌هاي علمي و مديريتي درست و با مشاركت مردم و سازمان‌هاي غيردولتي، در اولويت برنامه‌هاي كشور و موتور تخريب و ويرانگر توسعه ناپايدار كشور در مسير آينده‌نگري و پايداري قرار نگيرد، نه تنها سيل‌ها كمتر نمي‌شود كه بلكه افزون‌تر هم خواهد شد!

اقليم‌شناسان وطني 
درباره سيلاب اخير چه مي‌گويند؟
دكتر بهلول عليجاني، مدرس دانشگاه و بنيانگذار علم اقليم‌شناسي سينوپتيك در ايران در گفت‌وگو با «اعتماد» در پاسخ به اينكه آيا بارش‌هاي اخير بيش از حد انتظار و مخرب بودند، مي‌گويد: اين‌ بارش‌ها، خيلي غيرعادي نيستند. اين ‌بارش‌ها در طول سال‌هاي متمادي در ايران و در فصل تابستان بوده، منتها اولا احتمال وقوع‌شان خيلي كم است، يعني هر 30 سال يا 40 سال مي‌بارند و محدوده گسترش‌شان هم كمتر است و عمدتا شامل نيمه جنوبي كشور مي‌شد. يعني هر موقع شرايط اتمسفري آماده باشد آنها مي‌آيند، اما اكثر سال‌ها اين شرايط آماده نيست. اما شبيه همين بارش كه منشا آن سامانه مونسون بوده يك‌سال در مرداد 1366 و يك‌بار هم در سال 1335 بوده و الان هم در سال 1401 تكرار شده است. بنابراين از نظر منشا، اين سامانه جزو سامانه‌هاي بارش‌زاي كشور ايران بوده منتها در فواصل زماني خيلي زياد به وقوع مي‌پيوسته است.
او مي‌افزايد: اما از يك طرف هم مي‌توان استدلال كرد كه بارش‌هاي امسال غيرعادي است! چرا؟ چون تا قبل از اين، ما شاهد پيامدهاي تغيير اقليم نبوديم و اكنون چند سالي است كه با گرمايش جهاني و تغيير اقليم مواجه هستيم و همه هم مي‌دانيم موقعي كه در شرايط تغيير اقليم هستيم، اقليم بي‌نظم مي‌شود و وقتي هوا هم گرم مي‌شود، بي‌نظم‌تر مي‌شود! يعني يا باران نداريم اگر هم داشته باشيم رگباري است و اين ‌بارش‌ها هم يك مقدار شدت‌شان و گستره عمل‌شان بيشتر مي‌شود. به همين دليل است كه از جنوب ايران تا دامنه‌هاي البرز هم آمده و ايجاد بارش كرده است. اينكه پيامدهاي تغيير اقليم در كشور ما چيست، هم بارها تاكنون هشدار داده شده است! البته بارش‌هاي اخير اين‌قدر هم شديد نبوده كه حالا همه گناه سيل را بيندازيم گردن بارش. نه اين‌طور نيست! آنچه در چند روز گذشته اتفاق افتاد يك بارش رگباري نسبتا شديد بود ولي به تنهايي عامل وقوع اين حجم از سيلاب نبود!
اين اقليم‌شناس مي‌افزايد: نكته مورد توجه اين است كه جغرافياي زمين در ايران فرق كرده است! يعني ويژگي‌ها و كاربري‌هاي زمين، پوشش گياهي و خاك بسيار تغيير كرده است. در مورد امامزاده داوود بايد بگويم، هميشه هر موقع بارشي مي‌شد و آبي از بالا مي‌آمد از جاي خودش عبور مي‌كرد و مي‌رفت ولي در سال‌هايي اخير چقدر ساخت و ساز و جاده و آسفالت، در اين منطقه صورت گرفت؟! خب سيل بايد از كجا عبور كند؟ معلوم است وقتي شما دره را مي‌گيريد آب هم مي‌آيد پشت موانع جمع مي‌شود و يك‌باره يك نيروي عظيمي مي‌شود كه قدرت تخريبي بالايي دارد. حتي اگر آب هم كم باشد وقتي جايي جمع شود در صورت آزاد شدن، قدرت تخريبي بالايي دارد. ما چنين وضعيتي را در سيل نكا در سال 1378 و در سيل آق‌قلا در 1398 و در سيل شيراز هم در سال 1398 داشتيم كه مستقيما علت وقوعش دستكاري‌هاي انساني بوده است.
عليجاني تاكيد مي‌كند: مردم مسيل‌ها را گرفتند و در دامنه‌هاي بالاتر، پوشش گياهي به خاطر خشكسالي و دلايل احتمالي ديگر كمتر و خاك سست‌تر شده و در نتيجه هر قطره آبي كه آن بالا مي‌افتد جذب زمين نمي‌شود و مي‌آيد پايين. متاسفانه سطوح آسفالته هم زياد شده و هر قدر سطوح آسفالته زياد شود طبيعي است كه آب در آسفالت نفوذ نمي‌كند و جاري مي‌شود.

مقصر سيلاب اخير كيست؟
بهلول عليجاني در اين باره مي‌گويد: اگر بخواهيم دنبال مقصر باشيم هم مردم، هم دولت و هم مديريت‌ها همه مقصر هستند. اينها نبايد گناه را گردن هم بيندازند. بايد مديران مربوطه و متخصصان و دانشمندان با هم بنشينند و بررسي كنند كه چرا چنين شد؟ سيل بايد بررسي شود. البته سيل 98 بررسي و توصيه‌هاي زيادي هم شد و من هم عضو كارگروه اقليم‌شناسي آن بررسي‌ها بودم ولي باز هم ديديم هيچ يك عملياتي نشد. لذا تاكيد مي‌كنم اين‌بار مسوولان بايد با متخصصان سر يك ميز بنشينند و علت را موشكافانه بررسي كنند. او مي‌افزايد: بنابراين اگر دولت مي‌خواهد مديريت كند، بايد از روي زمين شروع كند. اتمسفر را كه نمي‌شود كاري كرد ولي مي‌شود روي زمين به گونه‌اي مديريت كرد كه خسارت‌هاي بارش‌ها حداقلي باشد، هم خسارت‌هاي جاني و هم خسارت‌هاي مالي. حالا روي زمين چكار بايد كرد؟
او تاكيد مي‌كند: مثلا در شهرستان فسا، جهاد كشاورزي فعاليت‌هايي از گذشته انجام داده و موفق شده در سال‌هاي متمادي جلوي سيلاب را بگيرد و آب قابل توجهي را هم به سفره‌هاي آب زيرزميني هدايت كند. خب اين فعاليت‌ها چرا گسترش پيدا نمي‌كند؟ اگر گسترش پيدا كند، هم مشكل سيل مرتفع و هم آب زيرزميني تغذيه مي‌شود. اين يك نمونه موفق در كشور است و چه ايرادي دارد اين نمونه در كشور تقليد و فراگير شود؟

آيا هواشناسي 
در اعلام هشدار سيل كوتاهي كرد؟
بهلول عليجاني درباره برخي اظهارنظرها درباره سازمان هواشناسي مي‌گويد: اولا سازمان هواشناسي هشدارش براساس يك مدل و نقشه است و اينكه بتواند بگويد در فلان منطقه و فلان ساعت، مثلا 30 ميلي‌متر بارش خواهيم داشت، خيلي سخت است. آنها هشدارهاي‌شان را در حد توان علمي خودشان داده‌اند ولي متاسفانه در سال 98 هم شاهد اين بوديم و الان هم هستيم كه مرتبا همه همديگر را مقصر مي‌دانند و مي‌خواهند اشتباهات را گردن هم بيندازند. هم مردم و هم مسوولان بايد بپذيرند كه مقصرند. مردمي كه به‌رغم هشدار بارش، مي‌روند در مسير رودخانه‌ها و ييلاقات و مسوولاني كه اقدام به‌موقع نمي‌كنند، در اين صورت بله هواشناسي هم تقصير دارد نمي‌شود گفت آنها تقصير ندارند، ولي پديده‌هاي جوي اين‌قدر سرعت دارند كه دستگاه‌هاي هواشناسي نمي‌تواند 5 دقيقه به 5 دقيقه رخدادها را پيش‌بيني كند. براي اين كار نياز به تجهيزات دقيق‌تر است و ايستگاه‌هاي زيادي در سراسر كشور لازم است تا بتوان پيش‌بيني‌هاي دقيق‌تر كرد. اين تجهيزات خيلي پيشرفته را تا جايي كه مي‌دانم سازمان هواشناسي ندارد و به خاطر تحريم‌ها هم قيمت‌ها خيلي بالا رفته و شايد الان با اين قيمت‌ها نتوانند بخرند. اين مشكلات هم وجود دارد.
او مي‌افزايد: تا چه زماني مي‌خواهيم تقصيرها را گردن هم بيندازيم و خودمان از زير بار مسووليت شانه خالي كنيم؟ وقتي سيل مي‌آيد همديگر را مقصر مي‌دانيم و بعد كه سيل تمام مي‌شود دوباره فراموش مي‌شود تا سيل بعدي! اين اقليم‌شناس همچنين مي‌افزايد: من يك توصيه هم براي استانداران داشتم، اينكه فرمانداران و شهرداران كه گمارده مي‌شوند اكثرا تحصيلات‌شان در رشته‌هاي غيرجغرافيا و غيرعلوم طبيعي است و به جغرافيا و محيط طبيعي منطقه آشنايي ندارند. به نظر من لازم است يا از متخصصان اين علوم هم انتخاب شوند يا اگر نمي‌توانند دست‌كم كارشناسان خبره جغرافيا و علوم طبيعي در هر شهر و استان و شهرستان در ادارات وجود داشته باشند كه بتوانند مشاوره به مسوولان بدهند، وگرنه چرا الان بايد بعد از سيل امامزاده داوود به فكر اين بيفتيم كه چرا سيل در امامزاده اين‌قدر تلفات داشت؟ اگر اين كارشناسان خبره وجود داشتند، مي‌توانستند به مسوولان مشاوره دهند كه با توجه به شرايط هشدار هواشناسي و وضعيت توپوگرافي فلان منطقه كه خطر سيل را تشديد مي‌كند ‌بايد فلان تصميم را گرفت. اين نكته مهمي است و مسوولان بايد جلسات بررسي علل وقوع سيل را تشكيل دهند تا ببينند چكار كنيم كه دوباره در اين وضعيت گرفتار نشويم؟!
به گفته او هم امسال و هم سال 98 كشور در نتيجه سيل، خسارت زيادي ديد و آب زيادي هم بدون اينكه استفاده شود وارد دريا شد در حالي كه اين آب‌ها مي‌توانست صرف تغذيه سفره‌هاي آب زيرزميني شود و بخشي از مشكلات كم آبي كشور را حل كند.  بهلول عليجاني گفت: به مردم بايد گفته شود وقتي صحبت از تغيير اقليم و بارش‌هاي رگباري مي‌كنيم يعني بايد بدانيد كه ديگر در بستر رودخانه ننشينيد، در حريم رودخانه ساخت و ساز نكنيد و ديگر براي وقوع سيل در مناطق ارتفاعات و اطراف رودها نبايد منتظر باشيد تا حتما آسمان ابري شود و يك ساعت باران بيايد و سيلي اتفاق بيفتد! ممكن است آسمان آفتابي باشد ولي در بالادست ابري بوده و بارش اتفاق افتاده باشد. فقط 10 دقيقه بارش رگباري هم مي‌تواند با توجه به كاهش پوشش گياهي زمين در كشور ما ايجاد سيلاب كند. بايد به مردم آموزش داد كه از نزديك شدن به رودخانه‌ها و نشستن كنار رودها پرهيز كرده و فاصله مطمئنه را رعايت كنند.

هشدار سيل در امامزاده داوود داده شده بود
اما آيا واقعا مسوولان نمي‌دانند كه نبايد در حريم و بستر رودخانه‌ها ساخت و ساز انجام شود؟ تجربه چند دهه اخير به خوبي نشان داده به موازات گسترش ساخت‌وسازها و بهره‌كشي‌هاي بي‌حد و حصر از سوي ارگان‌ها و مردم، كارشناسان و رسانه‌هاي مسوول همواره هشدار داده‌اند اما متاسفانه گوش شنوايي وجود نداشته است. به عنوان مثال در مورد وقوع سيل در امامزاده داوود و رود ده‌ كن و بخش‌هاي شمالي استان تهران، مديران سازمان جنگل‌ها و مراتع كشور در سال‌هاي اخير مرتبا هشدار داده و حتي رسانه‌اي هم كرده‌اند. هوشنگ جزي، مديركل دفتر آبخيزداري و حفاظت خاك سازمان منابع طبيعي كشور در سال 98 در يك گفت‌وگوي رسانه‌اي گفته بود: نگران وقوع سيل در تهران هستيم، به ويژه در نقاطي كه تغييرات زياد بوده، شاهد هستيم كه بارش‌ها خسارات بيشتري نيز وارد كرده كه واضح‌ترين مورد در شيراز اتفاق افتاد. در تهران نيز در مناطقي مانند امامزاده داوود، كن، گلابدره، دربند و... شاهد چنين تغييراتي هستيم و همين مساله ما را نگران مي‌كند. او همچنين از ابلاغ برنامه جلوگيري از سيل در تهران به استانداري در سال 98 خبر داده و خواستار اجراي آبخيزداري حتي در منطقه شهري تهران شده بود.
همين مقام مسوول در سال 99 نيز مجددا هشدار داده و گفته بود كه براساس مطالعات صورت گرفته و آمار بارش‌هاي سال‌هاي اخير، مي‌توان گفت تنها با يك ساعت بارش شديد در كوه‌هاي بالادست تهران و رسيدن ميزان بارش به ۲۰ميلي‌متر، مناطق كوهپايه شهر به سرعت در معرض سيلاب قرار مي‌گيرند و تلفات مالي و جاني تحميل مي‌شود. او گفته بود: بايد دست استان تهران در تامين منابع مالي آبخيزداري باز باشد. شهرداري تهران هم بايد، اقدامات آبخيزداري را انجام دهد و خروجي‌هاي شهر را براي سيلاب مناسب‌سازي كند، چون جنس سيلابي كه براي تهران پيش‌بيني مي‌شود، سيلاب «واريزه‌اي» است. يعني سيلاب سنگين، مملو از گل‌ولاي كه بلافاصله تمام معابر را مي‌بندد.
حالا بعد از گذشت تنها سه سال از هشدارهاي كارشناسي و اعلام هشدار رسمي سازمان هواشناسي مبني بر احتمال وقوع سيل در شمال تهران، نه تنها جاده‌ها به سمت ييلاقات مسدود نشد كه حتي امامزاده داوود نيز كما في‌السابق، پذيراي گردشگران و زايران بود كه نتيجه امر به بروز تلفات سنگين منجر شد.

سيل‌هاي ايران از نگاه آماري
براساس آخرين آمار ارايه شده توسط معاونت آبخيزداري سازمان منابع طبيعي كشور، فراواني وقوع سيل از 179 مورد در فاصله سال‌هاي 1330 تا 1339 به 1581 مورد در فاصله سال‌هاي 1380 تا 1390 افزايش يافته است. از سال 1390 تا 6 ماهه نخست سال 94 نيز 552 سيل ديگر در كشور به ثبت رسيده است.
براساس آمار بانك اطلاعات سيل در اين سازمان، سالانه حدود 450 شهر و 8600 روستا و آبادي در معرض سيل قرار مي‌گيرند، به‌طوري كه تنها در فاصله سال 1370 تا 1395، حدود 975 سيل نسبتا بزرگ در كشور به ثبت رسيده كه خسارات قابل‌توجهي به‌جا گذاشته است. سيل هر ساله به‌طور متوسط 40 هزار ميليارد ريال به كشور خسارت مي‌زند كه اين رقم تنها براي سيلاب اخير بيش از 13 هزار ميليارد تومان تا الان برآورد شده كه قطعا چندين برابر اين رقم است. كارشناسان اجراي كامل عمليات آبخيزداري، پخش و كنترل سيلاب، مديريت چراي دام و قرق مراتع به منظور جلوگيري از فرسايش خاك و ممانعت از ساخت‌وساز در حريم و بستر رودخانه‌ها و رود دره‌ها و نيز ارتفاعات و ممانعت از دستكاري مسير رودخانه‌ها را از مهم‌ترين راهكارهاي كاهش خسارات ناشي از سيل در كشور مي‌دانند.

سيل نعمت است يا نقمت؟
«سيل بركت است. اين ناداني ماست كه سيل را مصيبت مي‌دانيم. اگر سيل نبود، در بيشتر مناطق جهان حيات نبود، آب نبود. سيلاب‌ها بايد باشند تا سفره‌هاي آب زيرزميني سيراب شوند. فقط نكته مهم اينجاست كه ما بتوانيم سيلاب‌هاي جاري را مهار و از بركت خدا به شكل مطلوب استفاده كنيم.» اين اظهارات دكتر سيد آهنگ كوثر، محقق 80 ساله شيرازي و بنيانگذار علم آبخوانداري در ايران است كه حاصل چهار دهه تلاش‌اش در سيلابي‌ترين دشت استان فارس، حالا تبديل به آباداني اين منطقه شده است. حتي سيلاب اخير در بيشتر استان‌هاي كشور و نيز استان فارس هم، در حالي كه بيش از يكصد و 20 كشته و مفقود و ده‌ها هزار ميليارد تومان خسارت به‌جا گذاشت، اما در منطقه گربايگان فسا و محدوده 4 روستايي كه او و همكارانش اقدام به عمليات آبخوانداري كرده بودند، خسارتي به‌جا نگذاشت و آب روان شده صرف تغذيه آبخوان و دشت‌هاي منطقه شد!
دكتر آهنگ كوثر كه در سال‌هاي گذشته موفق به دريافت دو جايزه معتبر از يونسكو و برنامه اسكان بشر سازمان ملل براي احياي منطقه گربايگان فسا و بازگشت مهاجران به روستا و رونق كشاورزي و تقويت چاه‌هاي منطقه شده بود حالا چند سالي است كه ديگر تمايلي به مصاحبه با رسانه‌ها ندارد و مي‌گويد من گفتني‌ها را بارها گفتم. آنچه او بارها بر آن تاكيد كرده لزوم توجه بيشتر به آبخوانداري است كه هيچ‌گاه مورد توجه دولت‌ها قرار نگرفته است. از اين‌رو هرساله نه تنها روند تخريب منابع طبيعي و محيط‌زيست كشور شدت مي‌گيرد كه حتي اقدامات كنترلي و احيايي هم به‌طور چشمگير انجام نمي‌شود. همين امر باعث شده تا حالا وقوع سيل‌ها و خسارات آن بيشتر شود. 
تنها در سال 98 تخمين زده شده است كه بين 250 تا 500 ميليون تن خاك مرغوب كشور در جريان سيل شسته و از بين رفته باشد. در سيلاب اخير نيز ويژگي بارز سيلاب به ويژه در مناطقي چون استان تهران و چهارمحال و كهگيلويه وبويراحمد حجم قابل توجه رسوبات بود كه در برخي مناطق مثل فيروزكوه و امامزاده داوود حجم رسوبات طبق اخبار منتشره به 4 متر هم مي‌رسيد! و اينجاست كه لزوم اجراي عمليات آبخوانداري و آبخيزداري بيش از گذشته اهميت مي‌يابد‌. 

حفاظت از آب و خاك در اولويت دولت‌ها نيست
هوشنگ جزي، مديركل دفتر آبخيزداري سازمان منابع طبيعي با ابراز نگراني از تشديد سيلاب در كشور مي‌گويد: متاسفانه تا زماني كه حفاظت از آب و خاك و منابع طبيعي اولويت كشور و مسوولان نباشد ما همچنان با كمبود اعتبارات براي آبخيزداري مواجه هستيم. او مي‌افزايد: در برنامه ششم توسعه، ما ‌بايد 10 ميليون هكتار از اراضي كشور را زير پوشش طرح‌هاي آبخيزداري مي‌برديم ولي به دليل عدم تخصيص اعتبارات حدود 45درصد از تعهدات‌مان را موفق شديم اجرايي كنيم اين در حالي است كه هر جا عمليات آبخيزداري انجام شده سيلاب‌ها خسارت كمتري داشته كه نمونه اخير آن در حوضه «آبخيزانز‌ها» در فيروزكوه يا بخشي از دشتياري در سيستان و بلوچستان و مناطق ديگر در استان فارس و... بوده است.
اين مقام مسوول گفت: بندهايي كه در جريان سيل‌هاي اخير شدت سيلاب را بيشتر كرد و شكسته شد متعلق به اقدامات آبخيزداري نبود. به‌طور مثال بند خاكي در شهرستان تفت يزد از دهه 60 توسط جهاد سازندگي ساخته شده و در سيستان و بلوچستان هم‌ بندي كه تخريب شد توسط خود مردم ساخته شده بود، ولي بندهايي كه طي عمليات آبخيزداري ساخته مي‌شود طبق محاسبات فني اجرايي و عملياتي مي‌شود و در برخي مناطق به خوبي موفق شده جلوي سيلاب را بگيرد.
او درباره سيل امامزاده نيز تاكيد كرد: ما قبلا هم هشدار داده بوديم و اخيرا نيز با حضور در جلسات ديگري در وزارت كشور و با حضور معاون اول رييس‌جمهور گزارش‌هاي لازم را ارايه كرده و گفتيم كه بسياري از ساخت و سازها در بستر رود دره‌ها بايد برداشته شود ولي مسووليتش با ما نيست و مسوولان ديگري بايد تصميم بگيرند. در غير اين صورت همچنان شاهد سيلاب‌هاي وسيع و خسارات گسترده در سال‌هاي آتي خواهيم بود.
او تاكيد كرد: متاسفانه نگاه مسوولان دولتي به پروژه‌هاي آبخيزداري، يك نگاه ملي نيست. آنها فكر مي‌كنند اگر سرمايه‌گذاري در اين بخش صورت مي‌گيرد بايد يك درآمدي براي دولت داشته باشد مثلا اگر جاده‌اي يا كارخانه‌اي يا سدي ساخته مي‌شود درنهايت درآمدي ايجاد مي‌شود. مسوولان انتظار دارند پروژه‌هاي حفاظت از طبيعت و آبخيزداري هم نهايتا به يك پول ختم شود، خب وقتي ما مي‌گوييم اين خاكي كه حفظ مي‌شود و نه آبي كه در زمين ذخيره مي‌شود اين‌قدر ارزش ريالي دارد، چون مثل درآمد ديگر بخش‌ها نيست چندان مورد توجه قرار نمي‌گيرد. او تاكيد مي‌كند: بحث‌هاي محيط‌زيست و منابع طبيعي موضوع پروژه‌هاي زودبازده يك ماه و شش ماه نيست كه به عمر مديران براي يك‌سال و دو سال قد بدهد، گاهي 10 سال زمان لازم است تا نتيجه حاصل شود و چون عمر مديريتي كوتاه است كسي از آن استقبال نمي‌كند!

آيا سيلاب اخير سفره‌هاي آب زيرزميني را تقويت كرد؟
هوشنگ جزي در پاسخ به اينكه آيا بارش‌هاي اخير سفره‌هاي آب زيرزميني را تقويت كرده است، مي‌گويد: اين چيزي نيست كه بتوانم با عدد و رقم الان بگويم، چون هنوز آمار بارش‌ها دقيقا مشخصا نشده و معلوم نيست و ميزان تقويت سفره‌هاي آب زيرزميني هم نيازمند محاسبات است ولي ناگفته پيداست وقتي اين حجم از خاك با بارش شسته مي‌شود يعني اينكه آب توان جذب شدن در زمين را نداشته است و متاسفانه در بسياري از موارد اين آب به درستي استحصال نشده و بعضا راهي دريا مي‌شود. به گفته او «در حال حاضر 136 ميليارد مترمكعب كسري مخزن آب‌هاي زيرزميني است درحالي كه اين رقم در سال 57 صفر بود و از ابتداي دهه 60 با گسترش كشاورزي و صدور مجوز حفر چاه‌ها به تدريج اين كسري مخازن زيرزميني حادث شد تا امروز كه به اين رقم رسيده است! بنابراين براي احياي منابع طبيعي نيز زمان زياد و عزم ملي و اعتبارات به‌موقع و درخور توجه لازم است ولي ما براي همه حوزه‌ها هزينه مي‌كنيم الا براي طبيعت!» اين مقام تاكيد مي‌كند: «متاسفانه نظام مديريت و برنامه‌ريزي در كشور به گونه‌اي است كه اعتبارات را به بخش‌هايي مي‌دهند كه درآمد براي دولت دارند و ارزش هر تن خاكي كه 28 دلار است و به ازاي هر هكتار به‌طور متوسط 15 تن از دست مي‌رود را هيچ مي‌دانند و اگر ما بخواهيم اين خاك را حفظ كنيم تا به‌تبع آن بتوانيم آب را حفظ كنيم، مي‌گويند براي اين كار بيزينس پلن بدهيد كه چقدر درآمدزايي دارد؟!»

آيا وقوع سيل در ايران كاهش مي‌يابد؟
اين پرسشي است كه متاسفانه پاسخش چشم‌انداز روشني را به تصوير نمي‌كشد! چون درست در همين بحبوحه‌اي كه سيل بخش‌هاي وسيعي از كشور را در بر گرفته و كارشناسان بسياري، علت افزايش خسارت سيل‌ها را تغيير كاربري گسترده زمين مي‌دانند حالا دولت تصميم گرفته موج جديدي از واگذاري زمين را در كشور به بهانه ايجاد مسكن رقم بزند. دستور اخير رييس دولت در سه روز گذشته مهر تاييدي است بر اين ادعا. شايد واگذاري زمين بتواند مشكل مسكن را تا حدي حل كند و وعده‌هاي انتخاباتي رييس جمهور را محقق سازد، اما اين پرسش مطرح است كه آيا تمامي طرح‌هاي مشابه قبلي كه منجر به واگذاري ميليون‌ها هكتار از اراضي ملي كشور به بهانه ايجاد مسكن و اشتغال شد به نتيجه مورد انتظار دست يافت؟! يا تنها ويلا به ويلاي قشر مرفه اضافه كرد؟ چون كسي كه امروز نمي‌تواند حتي هزينه اجاره يك آپارتمان 40 متري را در شهرهاي بزرگ تامين كند چطور مي‌تواند زمين دريافتي را با هزينه‌هاي بالا بسازد؟ جز اينكه آن را واگذار كرده و همچون مسكن مهر كه حالا قيمت‌شان نجومي شده، دستاورد ديگري عايد بي‌خانمان‌ها نمي‌شود!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون