« نه» گفتن را ياد بگيريم
منوچهر - محمد شميراني
خريدهايم را، روي ميز متصل به صندوق يكي از همين فروشگاههاي زنجيرهاي نزديك خانه گذاشتم و منتظر شدم تا فروشنده جوان، پول اجناس مشتري جلويي را بگيرد و نوبت، به من برسد.
در همان چند لحظه، ديدم كه در هر فرصتي، نگاهي به صفحه گوشياش مياندازد، دوباره گوشي را به زمين گذاشته و دستگاه باركد قيمتخوان را به جنس ديگر مشتري نزديك ميكند.
نوبت من كه رسيد گفتم: اين جوري كه حواست به گوشي است نميتوني كارت رو درست انجام بدي. با عذرخواهي گفت: دوستم نوشته، كارت كه تموم شد بريم قليون بكشيم. نميتونم بهش جواب بدم «قليون كشيدن رو دوست ندارم!»
اعتماد به نفس پايين
يكي از مشكلات مبتلابه بسياري از كودكان، نوجوانان، جوانان و حتي بزرگسالان جامعه ما اين است كه در محيط خانه و خانواده و مدرسه و جامعه، به آنها ياد ندادهاند براي موفق شدن در زندگي آينده، بايد اعتماد به نفسشان را بالا ببرند.
به آنها ياد ندادهاند كه اگر حرفي يا انجام كاري، مغاير آموزشها و تربيت و باور آنهاست بدون رودربايستي و با اعتماد به نفس بالا، به طرف مقابل خود -هر كسي كه ميخواهد باشد چه دوست و چه معلم و چه همكار و چه ...- «نه» قاطع و محكم بگويند و اجازه ندهند طرف مقابل، از دريچه اين ضعف آنان وارد شده و از آنها سوءاستفاده كند يا آنها را فريب دهد و وادار به كاري -برخلاف ميلشان- كند.
دلايل «نه» گفتن
در ارتباطات روزمره انسانها با يكديگر، بسياري از مواقع، پيش ميآيد كساني كه عادت دارند با «زبان بازي» و فريب ديگران، كار خويش را پيش ببرند و به هدف خود برسند سعي ميكنند با تظاهر و جلبتوجه و حتي جلب ترحم ديگران، آنها را مجبور به انجام كاري نمايند كه با آموزشها و باورهاي آنان مطابقت و همخواني ندارد.
خيليها نميدانند اگر قرار باشد به هر درخواستي، پاسخ مثبت بدهند و يا، بار كار ديگران را به دوش بكشند آن وقت، آرامش و آسايش و زندگي روزمره خويش را مختل كرده و مجبور ميشوند روزگاري، همراه با دغدغه و استرس و نگراني را سپري كنند. دليل آن هم اين است كه قدرت «نه» گفتن به خواستههاي طرف مقابل خود را نداشتهاند و به اين ترتيب، طرف مقابل با سوءاستفاده از كمرويي شخص، او را به باتلاق استرس و نگراني انداخته است.
خطرات «نه» نگفتن
اگر پدرها و مادرها، از همان سنين كودكي، فرزند خود را با شخصيتي محكم و با اعتماد به نفس قابل قبول بار آورده و به او ياد بدهند كسي حق ندارد به حريم او -و به ويژه، حريم بدن او- تجاوز كند اين كودك، با همين تربيت داراي محافظي قوي خواهد شد كه او را، از هر گونه تجاوز و آزاري مصون مينمايد.
البته، بايد گفت به جز آموزش و تربيت كودكان و آگاه ساختن آنان نسبت به ابعاد خطرهايي كه در جامعه براي آنان وجود دارد ضروري است وزارت آموزش و پرورش هم، از لاك خويش خارج شود و با احساس مسووليت در قبال فرزندان كشور، شيوههاي مناسبي را به كار گيرد و حتي، با بررسي پرونده معلمان، اشخاص روانپريش را مورد معاينه سالانه روانپزشكي قرار دهند تا خيال جامعه و والدين دانشآموزان، كمي راحت شود كه يك بيمار جنسي را با فرزندانشان، تنها نگذاشتهاند!
از سادگي تا فريب
با افزايش سن كودكان و پيچيده شدن روابط آنان با ديگران در اجتماع، احتمال روبهرو شدن با درخواستهاي غيرمعقول و فريب خوردن آنان، بيشتر ميشود.
نوجوانان و جوانان، برحسب ويژگيهاي سن آنان، علاقهمند به حضور و عضويت در گروههاي همسن و انجام اعمال و رفتاري هستند كه مورد تاييد و پذيرش همگروهيها باشد. مشكل، از همينجا شروع ميشود. اگر نوجوان يا جوان، با خواستههاي نامشروع و غيرمعقول آنان، منفعلانه برخورد كند مجبور به انجام اعمالي خواهد شد كه بسياري از آنها، با باورهاي آموزشي و تربيتي توصيه شده از سوي والدين، همخواني نخواهد داشت كشيدن سيگار، مصرف مواد مخدر، تشكيل گروه و باند كارهاي خلاف و... از جمله مواردي است كه اگر يك نوجوان و جوان، از همان ابتدا نتواند «نه» بگويد و فريب ديگران را نخورد و ترس و واهمه داشته باشد كه او را، با گفتن «بچه ننه» و «بيعرضه» تحقير كنند همانند كسي خواهد شد كه با دست خود، خانه آرزوها و آينده خويش را خراب ميكند.