مذاكرات برجام در پايان راه؟
كوروش احمدي
با خاتمه مذاكرات چهارروزه در وين، مسوول سياست خارجي اروپا اعلام كرده كه متني را به عنوان متن نهايي به طرفين، يعني ايران و امريكا، ارايه كرده است. او همچنين به صراحت كفايت مذاكرات را اعلام كرده و بهطور ضمني خاطرنشان ساخته كه راهي جز پذيرش يا رد آن توسط طرفين وجود ندارد. سخنگوي وزارت خارجه امريكا آمادگي امريكا براي پذيرش اين متن را اعلام كرد؛ اما به نظر ميرسد كه طرف ايراني سخت دچار ترديد است. حسين اميرعبداللهيان، وزير خارجه در تماسي تلفني با جوزپ بورل گفته است: «انتظار ميرود همه طرفها براي دستيابي به متن نهايي توافق از خود اراده و جديت نشان دهند.» اين سخن ميتواند به اين معني باشد كه متن ارايه شده از نظر ايران متن نهايي نيست و همچنين ايران به كفايت مذاكرات اعتقاد ندارد. بهطور كلي در همه روندهاي مذاكراتي، چه در نشستهاي پارلماني، چه در مذاكرات چند جانبه بينالمللي رويهاي وجود دارد كه بر اساس آن نهايتا در يك مقطعي طرفها بايد تصميم بگيرند. اگر در جريان مذاكرات و از طريق تعديل مواضع و تعديل متن مورد مذاكره توافق امكانپذير نشود، رييس پروسه مذاكراتي به عنوان كسي كه بيشترين اطلاع را از سير مذاكرات و مواضع و شرايط طرفها دارد، ممكن است به اين تشخيص برسد كه از مذاكرات بيشتر چيزي حاصل نخواهد شد و تصميم بگيرد كه بر اساس برداشت خود از مواضع طرفها متني بينابيني را تهيه و به عنوان متن نهايي ارايه دهد. در چنين شرايطي عدم پذيرش اين متن از سوي يكي از طرفها ميتواند به معني شكست مذاكرات و توقف تلاشها باشد. اكنون ظاهرا هماهنگكننده مذاكرات برجام معتقد شده است كه كار به چنين مرحلهاي رسيده و متني براي رد يا پذيرش ارايه كرده است. اگر طرف ايراني اعتقاد دارد كه كار به چنين مرحلهاي نرسيده است، لازم است كه ايدهها يا راهحلهاي جديدي براي برونرفت از بنبست ارايه كند و از اين طريق نشان دهد كه ادامه مذاكرات بيشتر همچنان ضروري است. از شواهد و قراين چنين بر ميآيد كه در متن ارايهشده توسط طرف اروپايي موضوعات 4 گانه باقيمانده از قبل مورد توجه قرار گرفته و راهحلهايي براي آنها ارايه شده است. حدس و گمانها حاكي از اين است كه يكي از اين موضوعات، موضوع راهاندازي مجدد 27 دوربيني است كه در چارچوب برجام در تاسيسات هستهاي ايران فعال بودند و در پي صدور قطعنامه اخير شوراي حكام آژانس خاموش شدند. موضوع ديگر نحوه انتقال اورانيوم 60 درصد غنيشده به خارج از ايران است. ظاهرا چون اين اورانيوم به فلز تبديل شده، انتقال آن ترتيبات ويژهاي را ميطلبد. موضوع سوم موضوع حل مساله تضمينهاي مورد نظر ايران است. گمانهزنيها حاكي از اين است كه براي اين منظور در متن قيد شده كه در صورت خروج امريكا از برجام در آينده، قراردادهاي اقتصادي منعقده بين ايران و شركتهاي بينالمللي تحتتاثير قرار نخواهند گرفت. اگر اين گمانهزني درست باشد، بايد گفت كه اين چيز جديدي نيست و همين معني قبلا هم در قطعنامه 2231 و هم در متن برجام 1394 مورد تاكيد قرار گرفته است. موضوع آخر نيز به خواسته ايران مبني بر خارج شدن نام سپاه از ليست گروههاي تروريستي برميگردد. ظاهرا در متن يا در خارج از اين متن گفته شده كه اين موضوع بعدا بين ايران و امريكا مورد مذاكره قرار خواهد گرفت؛ ايدهاي كه ايران آن را نپذيرفته است.
موضوع دشواري كه در اين متن به آن پرداخته نشده، موضوع اختلافات پادماني بين ايران و آژانس است. موضع طرف غربي اين است كه اين موضوع ربطي به برجام ندارد و اعضاي برجام نميتوانند در مورد آن تصميم بگيرند و ايران و آژانس بايد اين موضوع را بين خود حل كنند. واقعيت اين است كه با مشابه همين مساله در سال 94 نيز مواجه بوديم. در آن زمان و دقيقا در همان روزي كه برجام نهايي شد، يعني در 14 ژوييه 2015، يك «نقشه راه» براي رسيدگي به ادعاهاي موسوم به «ابعاد احتمالا نظامي» برنامه هستهاي ايران نيز بين ايران و آژانس به امضا رسيد و آژانس براساس آن طي حدود سه ماه بررسيها و بازرسيهايي را انجام داد و نهايتا ختم ماجرا را اعلام كرد. شايد بر مبناي همين تجربه، در اسفند گذشته نيز يك «نقشه راه» بين ايران و آژانس امضا شد. اما مشكل در اينجا است كه نقشه راه 94 به عنوان مكمل و مويد توافق برجام امضا شد كه ضمنانتهايي براي يكديگر ارايه ميكردند و اعضاي برجام در به نتيجه رسيدن آن ذينفع بودند. حال آنكه نقشه راه 1400 در شرايط قبل از توافق در مورد برجام حاصل شد و روشن نبود كه در صورت به سرانجام رسيدن آن آيا برجام نيز به سرانجام ميرسيد يا خير. به هر حال، صرفنظر از مجادلات در مورد استقلال و فني و تخصصي بودن و سياسي بودن يا نبودن آژانس، مساله اين است كه حداقل ظاهر بايد حفظ شود. حفظ ظاهرا با ترتيبات كارشناسانه، تخصصي و حرفهاي در 94 ممكن شد. اكنون بايد ديد كه آيا چنين ترتيباتي در 1401 نيز ممكن خواهد شد يا خير.