سازندگي خدمت يا خيانت؟ (5)
محسن هاشميرفسنجاني
شايد براي نخستينبار در سال 1384 بود كه يك مقام ارشد كشور در حد رييسجمهور عينا و صراحتا به تخريب و نفي دستاوردهاي دوران سازندگي پرداخت و در قالب حمله به 16 سال گذشته به سياهنمايي دولتهاي گذشته روي آورد و ريشه مشكلات و وضع موجود را در دوران سازندگي عنوان كرد. البته پس از آن اين رويكرد به روشي رايج در بين افراطيون و سران آنها تبديل شد و تا امروز نيز هزاران مطلب در تخريب دوران سازندگي از سوي چهرههاي سياسي، مقامات رسمي و رسانه ملي و خبرگزاريها و رسانههاي مربوط به اين جريان منتشر شده است. نكته جالب توجه در اين ميان، نسبت دادن اين نگاه به رهبر انقلاب و ادعاي زاويه داشتن دولت سازندگي با نگاه و سياستهاي رهبري است كه تحت عناويني چون غربزدگي، اشرافيت، سرمايهداري و... مورد تخريب دلواپسان و افراطيون قرار ميگيرد. البته كارنامه هيچ دولت و شخصيتي خالي از اشتباه و خطا نيست و كسي نميتواند مدعي شود هيچگونه تفاوت سليقهاي ميان دولت سازندگي يا هر دولت ديگري با رهبري طي 33 سال گذشته وجود ندارد، اما اينجا سخن از رويكرد كلان و ارزيابي كلي از عملكرد يك دولت از نگاه رهبري است. براي پي بردن به ارزيابي رهبر معظم انقلاب از عملكرد دولت سازندگي، ميتوان در سايت رسمي ايشان جستوجو كرد و با دهها سخنراني مواجه شد. براي صرفهجويي در وقت مخاطبان محترم، در اينجا تنها به فرازهايي از يك سخنراني ايشان، آن هم در آخرين روزهاي دولت سازندگي و ملاقات هيات دولت با رهبري اشاره ميشود: اين دوره هشت ساله، براي كشور، يك دوره بسيار پركار و پرتلاش و پرعايد و حقيقتا دوره بازسازي بود. بازسازي براي ما يك آرزو بود. من فراموش نميكنم، روزهاي بعد از جنگ در آن جلسهاي كه به دستور امام تشكيل شد، چند نفري براي طرح خطوط اصلي بازسازي كشور نشستيم؛ به نظر خودمان آرزوهاي بزرگي را در آن نوشتهها آورديم، بحث و تصور كرديم كه انشاءاللّه در طول چندين سال انجام شود. آنچه در اين هشت سال رياستجمهوري شما اتفاق افتاده، از آنچه آن روز ما آرزو داشتيم، بيشتر است و حقيقتا كشور بازسازي شد... بخش قابل توجهي از اين، به خصوصيات شخصِ آقاي هاشمي برميگردد؛ يعني واقعا برخي خصوصيات در ايشان هست كه تاثير تام و تمامي در اين موفقيتها داشته؛ از قبيل برخورداري ايشان از روحيه كار - پركاري - روحيه ابتكار و نوآوري و ورود در ميدانهاي جديد و ناپيموده، همت بلند در امر سازندگي و نترسيدن از طرحهاي بزرگ و اقدام كردن شجاعانه در مورد كارهاي بزرگ، شيوه مديريت باز كه در ايشان وجود داشت و اين به همكاران ايشان امكان ميداد كه ابتكار و تلاش خودشان را به كار بيندازند و از آن استفاده كنند. ايمان عميق به توانايي خود نيز نقش زيادي داشت. همچنين هوشمندي در شناخت مسائل و مضايق و پيدا كردن راهحلها، بخشي از خصوصياتي است كه بلاشك موثر بود...خودم را موظف ميدانستم كه از اين دولت - كه يك دولت حقيقتا خدمتگزار و با ايمان و داراي حس خدمتگزاري و دلسوزي نسبت به مردم بوده است - حمايت كنم. اين، وظيفه ماست. مردم هم حقا و انصافا از دولت شما حمايت و از شما قدرداني كردند. حال، عمر اين دولت با همين احساس خوب، به پايان رسيد تاييد و تجليلهايي كه از دولت سازندگي در اين بيانات و ساير تعابير رهبر معظم انقلاب وجود دارد، در مورد هيچ يك از دولتهاي تاريخ جمهوري اسلامي وجود ندارد و تعجب از دلواپسان و برخي مقامات كشور اين است كه با وجود اين تاييدات باز هم تيغ تيز تخريب را متوجه دولت سازندگي كرده و اين دولت را باني مشكلات امروز جامعه عنوان ميكنند. ممكن است برخي افراطيون مدعي شوند كه ميزان حال افراد است و نظر رهبري نسبت به عملكرد دولت سازندگي تغيير كرده و آنچه ديروز ايشان خدمت ميدانسته است، امروز خيانت ميداند. در پاسخ بايد گفت كه اولا اين نگاه جفاي به رهبري و متزلزل نشان دادن نظرات ايشان است، اگر قرار باشد پس از آنكه رهبر انقلاب طي دهها سخنراني و پيام، صدها بار در تاييد و حمايت از شخصيت رييسجمهور و عملكرد يك دولت صراحت داشتهاند، پس از چند دهه مدعي تغيير نظرات ايشان شد، سايرين نيز نظرات امروز ايشان را با ترديد همراه ميكنند و ميگويند از كجا كه فردا اين نظرات نيز تغيير نكند. ثانيا رهبري بارها به صراحت عنوان كرده است كه سخنگو ندارد و نظراتش را با مردم در ميان ميگذارد و تاكنون جز موارد معدود و استثنايي، نظرات قبلي خود را تغيير نداده است، پس چگونه اين افراد اجتهاد مقابل نص كرده و تاييدات رهبري را منسوخ ميدانند. ثالثا، همانگونه كه آيتالله هاشميرفسنجاني بارها عنوان كردند و در بيانات رهبري نيز مكررا عنوان شده، دستاوردهاي دولت سازندگي بدون حمايت رهبر انقلاب محقق نميشد، از نگاه ما رهبري در موفقيت دستاوردها و عملكرد دولت سازندگي و خدمت اين دولت نقش موثر و چشمگيري دارند، اما آيا افراطيون كه عملكرد دولت سازندگي را خيانت ميدانند، رهبري را نيز در آن شريك ميدانند؟نزديكي و همراهي دو يار ديرين انقلاب، آيات خامنهاي و هاشمي در دوران سازندگي قابل انكار نيست و از سادهترين موارد آن تعامل در تعيين هيات دولت است كه به گفته آيتالله هاشميرفسنجاني، فهرست دولت نخست سازندگي، با همكفري كامل ايشان با رهبر انقلاب و با دستخط آيتالله خامنهاي به تحرير درآمد و تازه دولت نخست، نسبت به دولت دوم، فاصله زيادتري با چهرههاي مورد نظر افراطيون دارد و آيتالله هاشميرفسنجاني در دولت دوم سازندگي، بر اثر فشارها، ناگزير شد در حوزههايي چهرههاي مورد حمايت مجلس چهارم را جايگزين وزراي دولت نخست خود كند تا بتواند وظيفه اصلي دولت كه بازسازي كشور و تحقق اهداف برنامه توسعه بود را به سرانجام برساند.
در مقاله آينده در مورد دستاوردهاي دولت سازندگي و نقش آن در وضع موجود بيشتر سخن خواهيم گفت.