• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5278 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۴ مرداد

زبان طبقه متوسط و مساله حيوانات

محسن آزموده

نگهداري از حيوانات خانگي در محيط‌هاي آپارتماني و غذا دادن و مراقبت از حيوانات خياباني، شايد دو موضوع متفاوت باشند، اما هر دو از دغدغه‌هاي سبك زندگي طبقه متوسط جديد در ايران امروز هستند و بررسي حواشي مربوط به آنها، بدون در نظر داشتن اين نكته راه به جايي نمي‌برد. البته مفهوم طبقه متوسط در علوم اجتماعي و سياسي و اقتصاد، از آن مفاهيم بحث‌برانگيز و پرمناقشه است و كاربرد آن معمولا با اعتراض شماري همراه است كه معتقدند اين مفهوم دقيق نيست يا اصولا در ايران طبقه متوسط نداريم يا ... بنابراين همين اول كار، براي رهايي از اين بحث‌هاي خسته‌كننده و به نظر بي‌پايان، بهتر است مراد خود را از مفهوم طبقه متوسط روشن ‌سازيم. طبقه متوسط، در بحث فعلي به آن گروه‌ها و اقشار اجتماعي شهرنشيني اطلاق مي‌شود كه غير از آنكه درآمدشان  كفاف نيازهاي اوليه معاش مثل خوراك و پوشاك و مسكن و بهداشت را مي‌دهد، مي‌توانند تفريحات و سرگرمي‌هايي هم وراي تامين حوايج ضروري فوق داشته باشند.  در اين تعريف ساده كه عمدتا براساس مصرف و سبك زندگي صورت گرفته، طبقه متوسط، كسي است كه گاهي به رستوران و كافه مي‌رود، مشتري هر از گاهي سينما و تئاتر و كنسرت موسيقي است، غير از پيرايش، براي آرايش به آرايشگاه مي‌رود، روان‌درمانگر دارد، از خدمات دندانپزشكي استفاده مي‌كند، مو مي‌كارد، عمل زيبايي كرده يا مي‌كند، گاهي به سفرهاي خارجي- در حد تركيه و ارمنستان و گرجستان- يا سفرهاي داخلي با تور مي‌رود، با زحمت توانسته براي خودش يك ويلا در ييلاقي مثل شمال تهران دست و پا كند و اگر هم نتوانسته، لااقل گاهي ويلايي براي برگزاري جشن‌ها و تولدها يا خوشگذراني اجاره مي‌كند، سعي مي‌كند به صورت مرتب با باشگاه رفتن ورزش كند، در كلاس‌هاي مختلفي مثل زبان و موسيقي و شعرخواني و داستان‌نويسي و ... شركت مي‌كند، به خورد و خوراكش اهميت مي‌دهد و بعضا گياهخوار يا وگان است و ...  كسي كه چنين سبك زندگي‌اي دارد، احتمالا در خانه خودش يا دوست و آشنايانش، سگ و گربه يا برخي ديگر از حيوانات خانگي مثل خرگوش و سنجاب و خوكچه هندي پيدا مي‌شود و لابد در ميان اطرافيانش فرد يا افرادي هستند كه مدافع حقوق حيواناتند و حتي فراتر از آن، با صرف وقت و هزينه، به آنها در خيابان غذا مي‌دهند و احتمالا در مواجهه با حيوانات خياباني كه مريضند يا به هر علتي آسيب ديده‌اند، مي‌كوشند به آنها كمك كنند.  قطعا مجموعه يا برخي از اين رفتارها و عادت‌واره‌ها، در ميان افرادي از طبقات فرادست يا فرودست جامعه نيز به چشم مي‌خورد و نمي‌توان آنها را منحصر به طبقه متوسط خواند. اما بي‌ترديد، به عللي قابل حدس، اين سبك زندگي، خصوصا نگهداري از حيوانات خانگي و مراقبت و تغذيه حيوانات خياباني، در طبقات متوسط و بالا بيشتر ديده مي‌شود. دشواري اصلاح اين عادت‌واره‌ها و تغيير آنها نيز به همين دليل است.  طبقه متوسط جامعه، معمولا طبقه‌اي آموزش‌ديده، باسواد، آشنا با كالاهاي فرهنگي و در بيشتر اوقات توليد‌كننده آنهاست و به علت دسترسي به امكانات فرهنگي و آموزشي و استطاعت و فرصت در برخورداري آنها، تنها مخاطب آموزش‌هاي عمومي نيست و الگوها و ايده‌هاي خود را صرفا از مراجع بالادستي و رسمي اخذ نمي‌كند. به عبارت ديگر، طبقه متوسط، تنها مصرف‌كننده و مخاطب آموزش‌ها و دستورالعمل‌ها نيست و مثل بسياري از طبقات فرودست، عمدتا متاثر از آتوريته‌هاي سنتي نيست و به اصطلاح براي خودش صاحبنظر است و انديشه‌ها و باورهايش را از منابعي مختلف كسب مي‌كند. مهم‌ترين مرجع آگاهي يا سازمان زندگي هم براي اين طبقه، كشورهاي پيشرفته است كه معمولا آن را از رسانه‌هاي غيررسمي و فضاي مجازي و شبكه‌هاي اجتماعي اخذ مي‌كند.  بنابراين در جامعه‌اي كه به‌طور تاريخي شكاف يا تضاد يا جدايي دولت و ملت حاكم است و نوعي گسست ميان انديشه‌هاي رسمي و باورهاي عمومي رواج دارد، متقاعد كردن طبقه متوسط به اينكه چطور رفتار كند و چه سبك زندگي اختيار كند، كار دشواري است، اگر محال نباشد. اين طبقه به‌طور عمومي و به علل و عوامل مختلفي كه مجال بررسي آن اينجا نيست، نسبت به گفتمان رسمي بي‌اعتماد و بدبين است و حرف او را قبول ندارد. وقتي نگاه رسمي مي‌گويد، نگهداري حيوانات خانگي، با مشكلات و سختي‌هايي همراه است يا ضوابط و شرايطي دارد، طبقه متوسط كه اصولا ايده نگهداري حيوانات خانگي را از جاي ديگري اخذ كرده، به اين حرف با سوء ظن مي‌نگرد يا زماني كه كارشناسان رسمي مي‌گويند تغذيه حيوانات خياباني، كار درستي نيست، تصور مي‌كند كه انگيزه و هدف ايشان از طرح اين موضوع، چيز ديگري است. جالب است كه وقتي براي همين طبقه متوسط گفته مي‌شود كه در جوامع پيشرفته هم با اين حيوانات به همين طريق رفتار مي‌شود يا مثلا از ازدياد آنها جلوگيري مي‌شود يا دولت‌ها از تغذيه آنها در مكان‌هاي عمومي و توسط شهروندان عادي ممانعت مي‌كنند، نگرشش تغيير مي‌كند يا دست‌كم سخت به فكر فرو مي‌رود و ديگر با سماجت پيشين بر حقانيت كاري كه مي‌كند، پافشاري نمي‌كند. به عبارت دقيق‌تر براي اين طبقه، منبع يا مرجع خبر و آگاهي اهميتي اساسي دارد، چرا كه اصولا اين سبك زندگي، يعني شهرنشيني به شيوه مدرن، از جايي ديگر الگوبرداري شده و در نتيجه طبقه متوسط هم در سامان دادن به سبك زندگي خودش، بيش از هر چيز، به همان جا نظر دارد. ساير مراجع خبري هرچه بگويند، چندان مورد اقبال قرار نخواهد گرفت.  بنابراين براي تغيير نگاه و نحوه عملكرد طبقه متوسط شهري در دو موضوع نگهداري حيوانات خانگي و شيوه مواجهه با آنها، بايد به نحوي به او نشان داد كه جوامع پيشرفته چطور عمل مي‌كنند. باقي روش‌ها مثل برخوردهاي ضربتي و دستوري از بالا يا استناد به مراجع سنتي يا حتي تلاش براي تبيين‌هاي علمي از زبان رسانه‌هاي رسمي، چندان كارآمد نيست و موفقيت‌هاي اندكي به همراه دارد. با طبقه متوسط بايد به زبان طبقه متوسط سخن گفت وگرنه توفيقي خاص حاصل نمي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون