احياي برجام
و دغدغههاي دلواپسي
در كل ايران ميتواند توسعه مناسبات ارتباطي با جهان پيراموني و بازارهاي جهاني را دنبال كند. در ماههاي ابتدايي دوران پسابرجام، مديريت اقتصادي كشور بايد به گونهاي عمل كند كه ايران بتواند بيشترين دستاوردها را از برجام كسب كند. اين دستاوردها با سرمايهگذاري در حوزههاي اقتصادي به ويژه نوسازي صنايع و بهبود پروژههاي عمراني، ايران را وارد فضاي تازهاي از بهبود و رشد خواهد كرد. اين عوامل باعث رشد اقتصادي ميشود و اين فرصت را ايجاد ميكند كه اقتصاد ايران در كنار رشد اقتصادي بتواند تورم را نيز مهار كند. وقتي يك كنش معقول سياسي در حوزه ديپلماسي و مذاكرات اين اندازه دستاورد اقتصادي و راهبردي براي كشور ايجاد ميكند و زمينه ورود سرمايهگذاران خارجي و شركتهاي بزرگ را به كشور فراهم ميسازد، بدون ترديد اين الگوي مذاكراتي در عرصه داخلي نيز ميتواند سرمشق مناسبي براي رشد كشور و پايان دادن به برخي تنازعات بيحاصل باشد. اما متاسفانه درك درستي از موضوع مذاكره و گفتوگو در كشورمان وجود ندارد و بسياري از افراد با نگاه نامناسب به آن نگاه ميكنند، اين در حالي است كه تجربيات بشري از صدر اسلام تا به امروز گوياي آن است كه همواره تفاهمات، صلحنامهها و توافقات، منافع يك ملت، يك ايدئولوژي و حتي تمدنها را حفظ كرده است. كشوري كه در عرصه بينالمللي و جهاني به سمت تفاهم و گفتوگو حركت ميكند، در داخل نيز بايد اين تفاهم در يك وفاق ملي متبلور شود تا در انتخابات آينده شاهد مشاركت بيشتر مردم در عرصه انتخابات باشيم و شاهد كاهش آمارهاي مشاركتي مردم به زير 50درصد واجدين شرايط نباشيم. اگر ميتوان با غرب و امريكا به توافق رسيد، بدون شك با طيفهاي داخلي نيز ميتوان گفتوگو داشت، مذاكره كرد و به توافق و تفاهم رسيد. براي اين منظور هم حاكميت بايد يك قدم روبه جلو بردارد و هم جريانات سياسي كه دچار برخي محدوديتها بودند بايد شرايط تازه را درك كرده و به سمت درك مشترك حركت كنند. در اين راستا، منافع ملي، امنيت ملي كشور و اقتدار ايران بايد به عنوان ركن اصلي در نظر گرفته شده و از اين طريق زمينه نزديكي ديدگاهها فراهم شود. واقع آن است دشمنان با برچسبهايي چون عدم رعايت حقوق بشر، وجود زندانيان سياسي و ... فشارهاي فراواني را بر كشور وارد ساختهاند؛ به راحتي از طريق تعامل و توافق داخلي، ميتوان زمينهاي را فراهم كرد تا اين بهانهها از دست بدخواهان خارج شود. ايران ظرفيتهاي فراواني در بخشهاي اقتصادي، فرهنگي، تمدني و... دارد و در سايه يك وفاق ملي، افزايش مشاركتهاي عمومي، تعامل و بهرهمندي از نظام مردمسالار ميتواند در قامت يك الگوي متعالي در سطح منطقه مطرح شود. اينگونه است كه زمينه تحقق توسعه پايدار نيز در كشور فراهم خواهد شد و گرهي از هزار توي مشكلات مردم در بخشهاي اقتصادي و معيشتي نيز باز ميشود.