پرسپوليسيها فحش دادند پس فضا براي بانوان مهيا نيست!
ورود زنان به استاديوم و كاسههاي داغتر از آش
گروه ورزش
ورود زنان به استاديوم عموما با چهار نوع واكنش مواجه است: اول آنهايي كه از بيخ و بن مخالفند و كوتاه هم نميآيند. اين دسته براي تماشاي بازي فوتبال توسط زنان از نزديك حرمت شرعي قائلند. گروه دوم كساني هستند كه علاقهمند نيستند زنان بروند ورزشگاه اما مشكلي هم ندارند مثل خيلي از مقامات مسوول. اينها بنا بر اقتضائات سياسي اجتماعي كشور تصميمات متفاوتي ميگيرند. اگر زورشان برسد و سود سياسي داشته باشد زنان را راه ميدهند و اگر زورشان نرسد يا منفعتي پشتش نباشد سكوت ميكنند. دسته سوم كساني هستند كه اصلا بحث در اين زمينه را بيجا ميدانند. اينها كساني هستند كه ميگويند همانطور كه زنان در همه عرصههاي اجتماعي كشور حضور دارند بنا بر حق طبيعيشان بايد بتوانند آزادانه وارد استاديوم هم بشوند. اين دسته هرگونه پيشفرض يا پيششرطي را مردود ميدانند و تمام توضيحات و تبصرهها و ابهامها را در دسته نگاههاي جنسيتزده طبقهبندي ميكنند. در مقابل اين گروه، گروه چهارمي هستند كه موافق ورود زنان به استاديوم هستند اما ملاحظاتي دارند. اكثر اين دسته كه مقام مسوول هم نيستند و جزو مردان به حساب ميآيند دلنگرانيهايي براي خودشان تعريف كردهاند و براساس آن در مورد اصل موضوع اظهارنظر ميكنند. مثلا از وجود فضاي امن در ورزشگاهها ميگويند و حفظ حريم. از اولويتهاي زنان ميگويند. اين دسته از آدمها كه معمولا نگاهي دلسوزانه هم دارند، دقيقا همان دستهاي هستند كه گل به خودي ميزنند. روز جمعه و در بازي پرسپوليس و فولاد هواداران براي نخستينبار در فصل جاري و در يكي از معدود دفعات از زمان همهگيري كرونا در ورزشگاه آزادي حاضر شدند و جنجال آفريدند. در اين مسابقه برخي بازيكنان فولاد و اعضاي كادرفني اين تيم مورد اهانت هواداران پرسپوليس قرار گرفتند. دست به دست شدن ويديوي اين اتفاق در شبكههاي اجتماعي و درحالي كه بحث ورود زنان به استاديوم داغ است، حسابي بحثبرانگيز شد. مخالفان ورود زنان به استاديوم نوشتند آيا درست است كه بانوان وارد چنين فضايي شوند؟ همزمان همان دسته چهارم كه با ملاحظاتي موافق باز شدن در ورزشگاهها به روي همه مردم هستند هم همين مساله را مطرح كردند و از تماشاگران پرسيدند با اين وضعيت ميخواهيد خواهر و مادرتان به استاديوم بيايند؟ بعد عكسي از يك پدر كه گوشهاي فرزندش را در ميانه جمعيت گرفته وايرال كردند كه نگاه كنيد وضعيت استاديومهاي ما را!
اينكه بعد از گذشت سالها از مطالبه بهحق زنان هنوز بايد بديهيات توضيح داده شود دردناك است، آنهم به كساني كه نه در جايگاه قدرت هستند كه قرار باشد تصميم بگيرند نه دقيقا در جبهه مخالف حضور دارند كه آدم تكليفشان را بداند.
يكبار براي هميشه بايد مشخص شود وقتي از حق طبيعي زنان حرف ميزنيم منظور چيست. به سادهترين شكل ممكن اين يعني خود زنان هستند كه تصميم ميگيرند بروند در جايي كه فحش ميشنوند يا نروند. خودشان هستند كه تصميم ميگيرند حتي بخشي از اين مساله باشند يا نباشند. هرگونه نگاه قيممآبانه ولو با دلسوزي، ناشي از يك نگاه جنسيتزده است كه تصور ميكند خير و صلاح زنان را بهتر از خودشان ميداند. واقعا عجيب است كه در سال 1401 هنوز عدهاي هستند كه قبول نكردهاند زنان خودشان بايد تصميم بگيرند كجا بروند و كجا بيايند. فحش بشنوند يا فحش نشنوند. نه زنان كه هر انساني از اين حقوق طبيعي بهرهمند است. اين دسته از افراد جوري برخورد ميكنند كه انگار فحش شنيدن يك مرد مشكل خاصي ندارد. در حالي كه اگر بد است براي همه بد است. اگر شنيدنش براي عدهاي بلااشكال است براي همه بلااشكال است. اما گويا برخي علاقه دارند آدمها را به دو دسته تقسيم كنند؛ دسته اول كساني كه حق دارند فحش بشنوند و دسته دوم كساني كه حق ندارند.
اتفاقا اين دسته از آدمها دستاويزهاي خوبي براي مخالفان جدي ورود زنان به استاديوم به حساب ميآيند. مخالفان با ارجاع به همين آدمها و محتواهايي كه توليد ميكنند فضا را به سمتي ميبرند كه ببينيد! حتي كساني كه موافق ورود زنان به ورزشگاه هستند هم با چنين شرايطي كنار نميآيند. بعد دوباره دست ميگذارند روي امنيت ورزشگاه و سالمسازي فضاي استاديومها و مسائلي از اين دست. بعد در شرايطي كه گذاشتن چهار تا گيت جلوي در ورزشگاه دو سال زمان ميبرد، امر انتزاعي و بيتعريفي مثل «سالمسازي فضاي استاديوم» حكم يك نخودسياه را پيدا ميكند كه بايد تا ابد دنبالش گشت.
همين روز گذشته احمد وحيدي وزير كشور درخصوص ورود زنان به استاديوم گفت: «هر جايي كه بتوانيم ورزشگاه را براي حضور بانوان آماده كنيم، اين موضوع مانعي ندارد اما شرط آن اين است كه ورزشگاهها آماده باشند.» وي ادامه داد: «طبيعتا تا اين آمادگيها به وجود بيايد، زمان ميبرد.»
كاش دوستان دلسوز ولي جنسيتزده موافق حضور زنان در استاديوم متوجه باشند اظهارات وزير كشور نتيجه منطقي درج كپشن «در چنين شرايطي ميخواهيد زنان وارد ورزشگاه شوند» زير ويديوي فحاشي تماشاچيان در استاديوم است. همينجاست كه وزير كشور و ساير مقامات از آمادهسازي حرف ميزنند، اما اين چه آمادهسازي است كه هرگز شروع نشده و هيچوقت هم قرار نيست تمام شود؟ دستكم شش سال است كه به صورت جدي از آمادهسازي زيرساختها براي حضور زنان در استاديوم و ايمنسازي فضاي ورزشگاه و سالمسازي سكوها گفته شده. وقتي در اين 6 سال پيشرفتي اتفاق نيفتاده و چيزي مهيا نشده به اين معناست كه اينها همه بهانه است.
امنيت در ورزشگاه بايد براي همه مردم باشد نه فقط براي زنان. اگر عدهاي احساس ميكنند در استاديوم امنيت نيست يعني مردان هم نبايد وارد ورزشگاه شوند. اگر قرار به سالمسازي فضاي سكوهاست، بعد از تعريف مشخص اين مساله، استاديوم بايد براي همه سالمسازي شود و اگر هنوز سالم نيست براي همه ناسالم است. اگر امروز مردان ميتوانند وارد ورزشگاه شوند يعني مشكلي وجود ندارد پس زنان هم اين حق را دارند كه وارد شوند. آن وقت خودشان هستند كه تصميم ميگيرند از حقشان استفاده كنند يا نه. خودشان هستند كه تصميم ميگيرند امروز فضاي استاديوم براي آنها خوب نيست و نميروند يا احساس ميكنند مشكلي نيست و براي تشويق تيم محبوبشان مثل هر انسان ديگري روي سكوهاي ورزشگاه مينشينند. كاسههاي داغتر از آش بايد اين حقيقت ساده را درك كنند.