مهاجرت افغانها و راهحل دولت
سهيلا لشكري
از سپيدهدم تاريخ مهاجرت و كوچ همواره همدم و همراه انسانها بوده و هست و هيچ برههاي از تاريخ بشر را نميتوان ديد و درنظر گرفت كه اين جابهجاييهاي جمعيتي صورت نگرفته باشد كه خود تبعاتي چه مثبت و چه منفي را براي كشور مبدا و كشور ميزبان به همراه خواهد آورد. مهاجرت در شرايطي صورت ميگيرد كه شهروندان در كشور مبدا شرايط مناسبي ندارند و ميخواهند با مهاجرت به كشور مقصد وضعيت بهتري پيدا كنند حال اين وضعيت بد ميتواند يا به لحاظ شرايط اقتصادي باشد يا از لحاظ سياسي و اجتماعي يا شرايط جنگ و درگيري در كشور مبدا كه ميتواند همه ابعاد را پوشش دهد. افغانستان در طول چندين دهه گذشته درگير جنگ و ناامني چه داخلي و چه خارجي بوده است و ايران به دليل داشتن مرز مشترك و طولاني بهترين گزينه براي مهاجرت افغانها بوده است. ايران و افغانستان بيش از 900 كيلومتر مرز مشترك دارند اين بدان معناست كه سخت است كه بتوان جلوي مهاجرت افغانها را به ايران گرفت و قدر مسلم است كه هر دولتي در كابل بر سر كار آيد هر وضعيتي در كابل حاكم باشد، وقتي شرايط دسترسي به كار، امنيت، آزادي براي شهروندان اين كشور سخت شود، مهاجرت افزايش پيدا خواهد كرد و اين موضع قابل پنهان كردن نبوده و نيست. همچنانكه در طول پنجاه سال گذشته از زمان درگيريهاي ميان شوروي و مهاجرين افغان به علت شرايط بد اقتصادي و سياسي اين روند مهاجرت وجود داشته كه بيشترين سهم اين مهاجرت مربوط به كشور ايران و پاكستان بوده است و سياستهاي دولت از زمان بعد از انقلاب تاكنون پذيرفتن اين مهاجران با آغوش باز است، هماكنون هم ميبينيم سيل ورود اين مهاجران به صورت قانوني و غيرقانوني روز به روز در حال افزايش است به خصوص با سر كار آمدن حكومت طالبان و احساس ترس و عدم امنيتي كه به مردم اين بلاد دست داده است، ولي آنچه مسلم است و بايد مورد توجه قرار بگيرد، اين است كه پذيرفتن و ورود مهاجران نه تنها در ايران بلكه به هر كشوري بدون توجه و در نظر گرفتن شرايطي كه كشور ميزبان در آن واقع شده است، ميتواند صدمات و تبعات منفي را براي كشور ميزبان به ارمغان بياورد همچنانكه ما امروزه شاهد و ناظر آن هستيم. از زمان مهاجرت افغانها به علت شرايط بد اقتصادي و ناامني در كشورشان، سيل مهاجرت به ايران نيز زياد بوده است كه در عين حالي كه ميتوانست تبعات منفي براي كشور و جامعه ما به بار بياورد، اما نيروي كار ارزاني بودند و كارهايي يدي سختي را انجام ميدادند كه شهروندان عادي از انجام آن سرباز ميزدند كه خود ميتوانست مزايا در عين داشتن معايبي باشد. ولي هماكنون كشور ما با گذشته متفاوتتر است، كشور ما در شرايط بد اقتصادي قرار دارد، هزاران نفر از جوانان ما بيكار هستند و شرايط براي كار و زندگي آنها فراهم نيست و ورود اين مهاجرين به كشور در شرايطي كه ايران درگير جنگ اقتصادي به دليل تحريمهاي خارجي و شرايط داخلي است نه تنها براي كشور منفعتي ندارد بلكه نيروي مازادي و سردرگمي به حساب ميآيد كه به دليل فراهم نشدن شرايط كار و زندگي برايشان ميتواند زمينه بسياري از آسيبهاي اجتماعي از جمله دزدي، قتل و.... را در جامعه فراهم كند همچنانكه ما طي چند مدت اخير شاهد و درگير آسيبهايي بوديم كه در ارتباط با اين مساله بر جامعه ما وارد شده است و روز به روز اين بحران حادتر و عميقتر ميشود و جامعه را بيشتر درگير تبعات شوم خود ميكند. در كشورهاي اروپايي و امريكايي تا زماني كه اقتصاد كشور در اوج شكوفايي بود از ورود چينيها و ژاپنيها به عنوان نيروي كار ارزان استقبال ميكردند كه براي كشورشان منفعت اقتصادي داشت، ولي در زماني كه شرايط بد اقتصادي حاكم بود تحت عنوان «زرد خطرناك» از آنها ياد ميشد. نبايد بيش از اين شاهد هجوم غيرقانوني اين مهاجرين به كشور باشيم و حداقل ورودي هم اگر بخواهد انجام گيرد بايد حساب شده باشد تا جامعه را از تبعات منفي خود و احساس عدم امنيت اجتماعي كه به افراد جامعه دست داده است، مصون بدارد. وظيفه دولت تثبيت منطقه و حفاظت و كنترل بيشري بر مرزها در شرايط كنوني است و اگر قرار است كمكي به شهروندان افغان كند در مرزهاي خودشان باشد ضمن رعايت اين اصل كه چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است.