عدم امكان صنف در موزهداري ايران
رضا دبيرينژاد
اين روزها بيش از هر زماني باور دارم كه صنف در موزهداري ايران فعلا نميتواند تحقق يابد و به وجود آيد چرا كه خود موزه در وضعيت سازماني حرفهاي قرار ندارد، همچنان موزه بيشتر جنبه دولتي و حاكميتي دارد و از اين رو مشاغل آن نيز جنبه كارمندي دارند و دغدغهها هم جنبه كارمندي دارند. از اين رو نميتوان استقلال حرفهاي را در هيچ سطح از آن مشاهده كرد چه مديران كه با مناسبات دولتي - سازماني برگزيده ميشوند و بيش از دغدغه موزه دغدغه مديريت دارند و چه كارشناسان كه تنها در چارچوب كارمندي مينگرند و در يك نگاه محافظهكارانه از نگاه حرفهاي فاصله گرفتهاند. در نظر داشته باشيم كه همان مديران دولتي اعم از آمدگان و رفتگان با همان نگاه پلكاني خود را صاحب حرفه و متخصص پنداشته و در نتيجه بر نظام علمي و نقادانه اين حرفه نيز سايه انداخته و حجاب ايجاد كردهاند. در نظام دانشگاهي نيز همچنان رفتار كارمندانه و مالكيت شغلي وجود دارد و براي همين هر دو سو فقط به امنيت شغلي خود ميانديشند و باوري فراتر از اين ندارند و در نتيجه موزهدار به شكل خصوصي و مستقل نميتواند تحقق بيابد كه خارج از حيطه دولتي هم بتواند تشكيل صنف دهد و مطالبات صنفي را پيگيري كند. از همين رو بيشتر از دغدغههاي صنفي، ما با دغدغهها و علايق شخصي روبهرو هستيم. صنف حاصل يك نياز جمعي و دغدغههاي يادار است در حالي كه وضعيت موزهداري ايران با ساير كشورهاي داراي صنوف حرفهاي موزهداري تمايز بسيار دارد. تنها تصور كنيد آيا ميتواند موزهدار حرفهاي مستقل از سازمانهاي دولتي وجود داشته باشد؟ موزهداري ايران براي حرفهاي شدن نياز به پوستاندازي لايههاي مختلف دارد هم شكل گرفتن فعاليتهاي خصوصي موز داري در قالبهاي مختلف و خارج از نهادهاي دولتي (منظورم تنها وجود موزه خصوصي نيست بلكه فعاليتهاي موزهداري در قالب حرفهاي مستقل است) تشكيل از صنف نيازمند رفتارهاي حرفهاي در ميان موزهداران هم هست كه نياز به تجربه و فراگيري دارد كه موزهداران ايران بايد باورها و رفتارهاي حرفهاي در برابر همديگر را فرابگيرند تا بتوانند در يك صنف جاي بگيرند.
در شرايط فعلي وجود صنف واقعي و حرفهاي براي موزهداري ايران يك توقع فانتزي است كه در موانع بسياري از درون موزهها، نگاه مالكانه به موزهها، رفتار متوليان موزهها و تصور موزهداران از صنف وجود دارد.