مشاوره چيست و مشاور كيست؟
محمد داوري
در روزهاي اخير خبر مربوط به دادن مجوز مشاوره به روحانيون و طلبههاي حوزه علميه خبرساز شده است و با ورود نمايندگان مجلس كه خواستار طرحي شدند براي دادن اين مجوز، واكنشها گسترده شد و از اعضاي نظام مشاورهاي گرفته تا كارشناسان و صاحبنظران اين حوزه واكنشهايي را داشتهاند هر چند به دليل در ميان بودن پاي حوزويان انتقادها بيشتر محافظهكارانه بود، اما ميشود بهطور كلي مخالفت صاحب فن با اين تصميم را در بيشتر اين واكنشها ديد. براي اينكه بتوانيم به ريشه دلايل مخالفتها كه بنده نيز به عنوان يك مشاور شاغل در حوزه تحصيلي و تربيتي شاغل در مدارس با آن مخالف هستم، پي ببريم بايد برگرديم به اين پرسش اساسي كه مشاوره چيست؟ و مشاور كيست؟ كه در صورت محوريت قرار دادن پاسخ اين دو پرسش كليدي به خوبي در خواهيم يافت كه آيا فارغالتحصيلان حوزه علميه ميتوانند خدمات مشاورهاي ارايه بدهند يا نه، صرفنظر از اينكه متاسفانه در حال حاضر نه تنها روحانيون بلكه بسياري از افراد ديگري كه صلاحيت حرفهاي ندارند نيز در بازار مشاوره فعال هستند. براي پاسخ به پرسشهاي فوق بايد گفت يك تلقي يا تعريفي عام و عوامانه از مشاوره وجود دارد كه بر اساس آن هر موضوعي را ميتوان مصداق امر مشاورهاي قرار داد و هر فرد داراي تجربه و دانش در آن حوزه را ميتوان مشاور خواند. مثلا كسي كه در حوزه خريد و فروش ملك يا خودرو تجربه و دانشي دارد، گفته ميشود فلاني مشاور املاك يا خودرو است كه معمولا اين افراد بيشتر متكي بر تجربه و هوش هستند تا دانش.در اين تلقي از مشاوره نه نظام مشاورهاي داريم و نه ساختار و سازماني كه بتوانيم پيرامون صلاحيت مشاوران اين حوزه ارزيابي داشته باشيم و از موضوع بحث اين يادداشت هم خارج است. هر چند مشاوره به عنوان يك امر ضروري چه در فرهنگ ديني و چه در فرهنگ ملي و جهاني يك امر عقلاني است و به همه افراد توصيه ميشود تا براي پرهيز از تكرار تجربههاي تلخ و بالا بردن احتمال موفقيت و كاهش هزينهها و آسيبهاي ناشي از تصميمهاي غيرعلمي با صاحبان دانش و تجربه مشورت كنند، اما آنچه در اين نوشته مدنظر است مشاوره تخصصي و حرفهاي و روانشناختي است كه از اين منظر مشاوره يك فرآيند علمي است و به منظور شناسايي و تحليل و ارايه راهكار و درمان مسائل و مشكلات مراجع صورت ميگيرد و مشاور كسي است كه تحصيلكرده رشته مشاوره و گرايشهاي تخصصي در حوزههاي مختلف است و داراي صلاحيتهاي حرفهاي براي ارايه خدمات مشاورهاي است. لذا به نظر ميرسد همانگونه كه نظام مشاوره و روانشناسي با مشاوران زرد و غيرحرفهاي مقابله كرد و حتي در اقدام شجاعانه ليست تعدادي از فعالان بازار سياه مشاوره را منتشر كرد، بايد در مقابل مجوزهاي قانوني و شبهقانوني به افراد غيرحرفهاي و فاقد صلاحيت نيز موضع جدي داشته باشد و مانع تحميل آسيبهاي متاثر از آن به كودكان و نوجوانان و خانوادهها شود و نكته مهمتر اينكه زمزمههاي ورود حوزويان به مدارس و آنهم در جايگاه مشاور، نه معلم ديني و قرآن، بيشتر نگرانكننده است، چراكه مشاوره تربيتي و تحصيلي و روانشناختي كودك و نوجوان بسيار حساستر و مهمتر از مشاوره بزرگسالان است و هرگونه خطاي ناشي از غيرحرفهاي بودن اثرات مخرب، عميق و بلندمدت با آسيبهاي همهجانبه بر ذهن و روان دانشآموزان خواهد گذاشت، لذا در اين راستا نيز متوليان حوزه مشاوره در وزارت آموزش و پرورش بايد واكنش نشان داده و براي تصدي پست مشاوره در مدارس شاخصهاي علمي و حرفهاي سختگيرانهتري را مدنظر قرار دهند تا جايگاه مشاوره و مشاور در مدارس از ديدگاه دانشآموزان و والدين آنها بيش از اين مخدوش نشود.