هرزآب
حسن لطفي
كمآبي و بيآبي حرف تازهاي نيست. به چشم خود نديدهام، اما آنطور كه شنيده و خواندهام، نبود آب بسياري از آباديها را ويرانه كرده است. ويرانههايي كه از آنها ميتوان موزههايي براي ارزش آب و از آن بالاتر خرد آدمي ساخت. هر چند به درستي گفتهاند آب مايه حيات است اما نيك كه بنگريم خرد آدمي در بود و نبود آب تاثير بسزايي داشته است. براي سنجش اين ادعا نيازي به سرك كشيدن به تاريخ نيست. همدان، كهگيلويه و بوير احمد و استانهاي بسياري با زبان بيزباني اين باور را تاييد ميكنند. آخرين باري كه به همدان رفتم مرداد امسال بود. سفرم ناخواسته با سفر كاروان رييسجمهور و همراهانش به اين استان تاريخي و مهم يكي شده بود. در مسير فوارههاي آبي كه بيدريغ بر محصولات كشاورزي ميپاشيد من و همراهانم را به اين باور رساند كه اوضاع آب همدان عالي است. اگر چنين نبود لابد اين اسراف ديده نميشد. ايجاد اين باور غلط با نگاهي سطحي توسط من و همراهانم كه به عنوان گردشگر روانه همدان شده بوديم امري طبيعي است اما تصور كنيد كارشناسان همراه كاروان رياستجمهوري (اگر كارشناساني باشد) يا برنامهسازان ساكن در همدان مبدل به گردشگري شوند كه نگاهش سطحي و عبوري است، در چنين حالتي كمترين ضررش اتفاقاتي است كه در مدت زمان كمي مردم بعضي از شهرها را دچار دردسر ميكند و آنها را از مايه حيات محروم ميسازد. محروميتي كه افراد بسياري در آن دخيلند: كشاورزي كه دانسته و نادانسته فوارهاي آب را سخاوتمندانه به آسمان بلند كرده است، كارشناسي كه به خاطر نداشتن علم كافي يا ترس از دست دادن آب باريكه زندگي گزارشگري ابن الوقت شده است، مديران و وزيري كه روي صندلي نشستهاند كه آدمهاي متخصصتري ميتوانستهاند رويش بنشينند، قانونگذاري كه در مجلس حواسش به جاي آينده سرزمينش به حال و روزگار خودش بوده، روزنامهنگاري كه نتوانسته يا نگذاشتهاند مشكلات را به چالش بكشد و... منظورم امسال و پارسال و پيارسال و... نيست. كم آبي از هرز آب شروع ميشود. آب اگر خودش تصميمگير باشد ميتواند چطور از ويرانه شدن آباديها جلوگيري كند. از وقتي آدمها به جاي آب تصميمگير و تصميمساز شدهاند اوضاع بدتر شده است. منظورم همه آدمها نيست. همه آدمها بر شاخه ننشسته و در حال بريدن آن شاخه نيستند. آدمهاي دانا نيك ميدانند، خرد آدمي، او را از ويرانه شدن آبادياش ميرهاند. اينكه همدان و.... به بيآبي امروز گرفتار شدهاند در بيخردي ديروز است. امروز بيش از آنكه نيازمند نفرين به ديروز و باعث و بانيهاي اين شرايط باشيم نيازمند برنامههاي هستيم كه امروز و فردا را پاسخ دهد. منظورم برنامههاي كوتاهمدت، ميانمدت و بلندمدت است. برنامههايي كه در بسياري موارد برخي از سياستمداران فقط به كوتاهمدتش توجه ميكنند. بهتر است براي توجه به دو برنامه ديگر به كارشناسان، متخصصان، دستاوردهاي كشورهاي ديگر و.... بيشتر توجه كنيم.