انقلابها
محمود فاضلي
چاپ جديد كتاب «انقلابها» نوشته جك گلدستون، ترجمه محمدتقي دلفروز در 480 صفحه از سوي انتشارات كوير منتشر شد. اين كتاب براي رشتههاي انقلاب و تغيير اجتماعي مهيا شده است. كتاب «انقلابها» محققان و به ويژه دانشجويان را به موضوعات كليدي مرتبط با انقلابها، نظير مسائل دموكراسي و ديكتاتوري، بسيج مردمي و منازعه رهنمون خواهد ساخت و آنها را با برهههاي اصلي مبارزات انقلاب در گذشته و حال آشنا خواهد كرد. در بخش اول، مطالعات كلاسيك و جديدترين رويكردها به فهم نظري انقلابها و جنبشهاي انقلابي ارايه ميشود، از جمله مدلهاي ساختاري، مطالعات مربوط به ايدئولوژي و رهبري انقلابي، نقش موضوعات جنسيتي و پيامدهاي مبارزات انقلابي. بخش دوم، گزارش مختصري از برهههاي حساس انقلابي در تاريخ مدرن عرضه ميدارد. اين گزارشها بر اساس انواع انقلابها طبقهبندي شده است. انقلابهاي جمهوريخواهان انگلستان (1640)، فرانسه (1789) و ايالات متحده (1776)، انقلابهاي كمونيستي روسيه (1917)، چين (1949) و كوبا (1959)، انقلابهاي ضد ديكتاتوري مكزيك (1910)، نيكاراگوئه (1979)، ايران (1979) و فيليپين (1986)، انقلابهاي ضدكمونيستي اروپاي شرقي (1989)، اتحاد شوروي (1991) و شورش دانشجويي ميدان «تيان آن من» چين (1989)، انقلابهاي چريكي امريكاي لاتين (از دهه 1950 به اين سو) و انقلابهاي مبتني بر «منازعه قومي» در آفريقاي جنوبي (1994)، فلسطين - اسراييل (1978 به اين سو) و افغانستان (1973 به اين سو) . اگر بعضي از ايدههاي مشترك را در مورد چرايي وقوع انقلاب مورد توجه قرار دهيم، مسائل پايهاي و سازنده يك نظريه انقلاب بر ما آشكار ميشوند. يك نگرش رايج در بين مردم عادي اين است كه «بدبختي» و فلاكت سبب شورش ميشوند. به عبارت ديگر، وقتي ستم و سركوب غير قابل تحمل ميشود، تودهها عليه ستمگران قيام ميكنند. هر چند اين نگرش بخشي از حقيقت را بيان ميكند، اما توضيح نميدهد كه چرا انقلابها در بعضي از كشورها رخ دادهاند ولي در بعضي ديگر نه. شورش تنها يكي از چندين راهي است كه ستمديدگان برميگزينند. ستمديدگان ممكن است چنان پراكنده و ضعيف باشند كه نتوانند شورش موثري را سازماندهي كنند، يا شايد صرفا به اميد زندگي بهتري در آينده، دست به هيچ كاري نزنند. سركوب و بدبختي در سراسر تاريخ وجود داشته است، اما انقلابها پديدههاي نادري هستند. بنابراين، يك نظريهپرداز انقلاب بايد به اين پرسش بپردازد كه آيا هر ستم و سركوبي به شورش و انقلاب منجر ميشود؟ نويسنده نتيجهگيري كرده است يكي از عناصر كليدي در تلاقيهاي انقلابي جهان مدرن تمايل ابرقدرتهاي بينالمللي براي حمايت يا ممانعت از جنبشهاي انقلابي، يك بستر جهاني آسانگير و حمايتكننده، شناس تبديل وضعيت بيثبات به انقلاب آشكار را افزايش ميدهد و در پي آن موجي از انقلابها گسترش يافت، چراكه رژيمهايي كه متزلزل و شديدا متكي به حمايت خارجي بودند، پي بردند كه بايد بر منابع ضعيف خود تكيه كنند. علل اصلي انقلابها هنوز در سراسر جهان به چشم ميخورد و بنابراين انقلابها احتمالا در آيندهاي نزديك ادامه مييابند. طي سالهاي اخير اين پيشبيني به قدر كافي محقق شده است. در سال 1986، انقلابهاي «قدرت مردم» ديكتاتوريها را در فيليپين و هاييتي سرنگون ساختند. در 1989، شورشهاي ضدكمونيستي، بهويژه در ميدان «تيان آن من»، چين را تكان داد و در 1991 شورشهاي مردم و نخبگان فروپاشي اتحاد شوروي را به دنبال داشت. در سالهاي 1991- 1989، رژيمهاي كمونيستي در سراسر اروپاي شرقي از آلباني تا روماني سرنگون شدند. در 1987، يك انتفاضه (قيام) به وسيله فلسطينيان عليه اشغالگري اسراييل آغاز شد كه تا به امروز ادامه دارد و در 1994 رژيم آپارتايد در آفريقاي جنوبي به وسيله تركيبي از اعتراضات و اصلاحات از پاي درآمد. در امريكاي لاتين جنبشهاي چريكي انقلابي در پرو ظاهر و ساقط شدند، توجه جهاني را به منطقه چياپاس مكزيك جلب و بخشهاي زيادي از كلمبيا را اشغال كردند. در آفريقا، ديكتاتوري زئير در مواجهه با شورشهاي منطقهاي فرو پاشيد و تهاجماتي عليه رژيمهاي كنگو، ساحل عاج، ليبريا و سيرالئون صورت گرفت. در ساير نقاط جهان، يك شورش گسترده طرفدار دموكراسي در 1988 در برمه رخ داد و شورش اسلامي خونيني در 1992 در الجزاير آغاز شد. در 1998، ديكتاتوري اندونزي سرنگون شد و در سال 2000، ديكتاتوري صربها نيز به همين سرنوشت دچار شد. درك انقلابها (كارگزارانشان، دلايلشان و پيامدهايشان) براي درك وقايع جاري همان اهميتي را دارند كه همواره براي درك تاريخ جهان ما داشتهاند. «كتاب انقلابها» شامل 9 فصل مستقل است. موضوعاتي همچون: «رويكردهاي كلاسيك، بحث پيرامون مدرنيزاسيون (انقلاب و نظم سياسي)، ريشههاي انقلاب (دهقانان و انقلابها، تحليل ساختاري از انقلابها، انقلابها در ديكتاتوريهاي مدرن و نقش كارگزار و فرهنگ در انقلابها)، پيامدهاي انقلابها (انقلاب و زايش مجدد نابرابري، جنسيت و انقلابها، ديكتاتوري و دموكراسي، تاثير انقلابها بر رفاه اجتماعي در امريكاي لاتين، ضد انقلاب و انقلاب و جنگ) جنسيت انقلابها، (ديكتاتوري يا دموكراسي، ضد انقلاب و انتشار امواج انقلابي)، انقلابهاي جمهوريخواهي (انقلابهاي انگليس، فرانسه و امريكا)، انقلابهاي ماركسيستي (انقلابهاي روسيه، چين و كوبا)، انقلابهاي ضد ديكتاتوري (انقلابهاي مكزيك، نيكاراگوئه، ايران و فيليپين)، انقلابهاي ضدكمونيسم (اروپاي شرقي در 1989، انقلاب در اتحاد شوروي و ريشههاي اجتماعي تظاهرات دانشجويي 1989 در چين)، شورشهاي چريكي و قومي (امريكاي لاتين، آفريقاي جنوبي، فلسطين و افغانستان) مورد توجه نويسنده قرار گرفته است.