• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5295 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۳ شهريور

به بهانه ديدار ظاهرا «صميمانه» دانشجويان و يك مدير

تئاتر دانشگاهی، افشاگر تاریکی

بابك احمدي

جشنواره تئاتر دانشگاهي و اساسا فعاليت‌هاي آكادميك، حتي ماهيت دانشگاه در نظر نگارنده ‌
به مثابه نور است كه روي تاريكي‌ پرتو مي‌افكند و مغاك‌‌ها را برملا مي‌كند. يعني در برخورد با علم و نهادِ علمي قدر و منزلت پديده‌ها دقيق‌تر مشخص مي‌شود. به‌ قول شهاب‌الدين سهروردي «جهان هستي چيزي جز مراتب و درجات گوناگون روشنايي و تاريكي نيست.» تحليل جلسه مديركل هنرهاي نمايشي و بعضي دانشجويان و فعالان تئاتر دانشگاهي بايد با اين تعبيرِ ظاهرا ساده ولي عملا اگزيستانسياليستي شيخ اشراق صورت گيرد. جلسه‌اي كه مبتكر برگزاري‌اش به اندازه شيوه انتخاب حضار و چهره‌هاي به ‌اصطلاح نماينده دانشجويان، آگاهانه در تاريكي نگه ‌داشته شد. پيش از هر چيز نيم‌نگاهي بيندازيم به وضعيت ماه‌هاي اخير فعاليت‌هاي تئاتر دانشگاهي (با تمركز بر جشنواره) كه معمولا كاركردي شبيه ويترين يا طعم خروجي نهايي در بر دارد. جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران، يعني جايي كه گروه‌هاي مستعد و جوان، كيفيت و توانايي‌‌شان را براساس آنچه فراگرفته‌اند، مقابل ديدگان منتقدان و كارشناسان مي‌گذارند، حالا در گرداب بي‌تدبيري فرو افتاده و از وقتي دولت جديد سر كار آمده روي برگزاري نديده است. هيچ‌ مقام مسوولي در بازه زماني ارديبهشت تا شهريور 1401 به روي خودش نياورد كه دليل عدم برگزاري جشنواره چيست و چه بايد كرد؟ 
انتصاب رحمت اميني به عنوان «دبير علمي» بيست و چهارمين جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران، آن‌هم بسيار ديرهنگام به جرقه يك هياهوي اساسي و مبنايي بدل شد. تصميم ديرهنگام و اشتباهِ معاونت فرهنگي و اجتماعي وزارت علوم چالشي به وجود آورد كه شعله‌هايش در نهايت دامان اصل برگزاري جشنواره را گرفت، در نتيجه آنچه بايد ارديبهشت ماه رخ مي‌داد، حالا كه سال به نيمه رسيده همچنان اتفاق نيفتاده است. البته وضعيت در سال‌هاي اخير به‌‌گونه‌اي پيش رفته كه امروزه طيف موثري از دانشجويان متفق‌اند برگزاري جشنواره‌ تئاتر دانشگاهي همراه با دخالت‌ها و خطوط قرمز تحميلي مديران وزارتي، در مقايسه با برگزار نشدنش مضرات بيشتري دارد. به‌ عقيده اين گروه، برگزار نشدن جشنواره حداقل امكان شناسايي ميدان‌ نيروها و بررسي بهتر موقعيت تازه‌اي را كه دانشجويان و تئاتر دانشگاهي در آن قرار گرفته به وجود مي‌آورد. وزارت علوم هم ظاهرا از اين سكون و سكوت و تعطيلي استقبال مي‌كند، اصطلاحا سري كه درد نمي‌كند را دستمال نمي‌بندند. در عين ‌حال مطالبه و پيگيري‌ جريان‌هاي دانشجويي و دانشگاهي اجازه توقف كامل نمي‌دهد، چون ضرورت تحصيل تئاتر در دانشگاه، تمرين و اجراي عملي (صحنه‌اي) است و مسوولان چاره‌اي ندارند جز تامين امكانات مورد نياز دانشجويان و ايجاد بستر پرنشاط براي فعاليت آنها، حتي همراه با قصور زياد. به‌طور خاص جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران با دو دهه سابقه چنان در بدنه فعاليت‌هاي آكادميك تئاتر ايران ريشه دوانده كه به مديران محافظه‌كار اجازه ايجاد سد و مانع و توقف كامل نمي‌دهد. دانه پويايي است كه هر طور شده جوانه مي‌زند، پيكر سنگ را مي‌شكافد و به آفتاب سلامي دوباره مي‌كند.
تصميم اشتباه وزارت علوم در نهايت با واكنش و مخالفت شديد دانشجوياني مواجه شد كه تاكيد داشتند انتخاب دبير بايد به دست خودشان صورت گيرد؛ آنها حاضر نشدند در سطح يك كارمندِ مجري صرفِ اوامرِ منتخبِ وزارتخانه نازل شوند. بنابراين در شرايطي قرار گرفته‌ايم كه رويكردِ مديرانِ دولتِ جديد عملا بخش عمده فعاليت‌ نهادهاي تئاتري دانشگاهي را از كار انداخته، چنان‌كه مديركل هنرهاي نمايشي وزارت ارشاد هم ظرف نيم‌سال نخست 1401 فعاليت‌ كانون تئاتر دانشگاهي اداره متبوعش را مختل كرد. جلسه شبهِ پنهاني روز سه‌شنبه (‌آن‌هم در تابستان! و غيابِ طيف گسترده دانشجويان) بايد در چنين ميداني تحليل شود. مديريت سالن تئاتر مولوي (نماينده دانشگاه تهران و بخشي از بدنه وزارت علوم) به همراه مديركل هنرهاي نمايشي دانسته يا نادانسته با هدف پر كردن خلأ خودساخته دست به كار شده‌اند. پاس گل و نان غرض دادن در شرايطي اين‌چنين البته رايج مديران است، به‌ويژه وقتي پايه صندلي‌ها شل به‌نظر مي‌رسد! طبق تنها گزارش موجود از جلسه كه توسط روابط عمومي اداره كل هنرهاي نمايشي منتشر شده، كاظم نظري در اين نشست خواستار آن بوده كه «جامعه تئاتر دانشگاهي» براي راه‌اندازي دوباره كانون تئاتر دانشگاهي در اداره‌ كل هنرهاي نمايشي، ياري‌دهنده مديران باشند. براساس اين متن، او خبري هم داده كه «مقدمات تشكيل كانون تئاتر دانشگاهي در حال انجام است تا فردي انتخاب شود كه نظرات دانشجويان را پذيرا باشد و براساس آن، ريل‌گذاري كند و با همكاري دانشجويان، باعث رشد و توليد تئاتر ايران شود.» 1- مگر كانون تئاتر دانشگاهي تا به‌ حال وجود نداشته كه گفته مي‌شود «مقدمات تشكيل» در حال انجام است؟ 2- تاكيد مديركل بر استفاده از كليدواژه «ريل‌گذاري» يادآور دوران دولت‌هاي يكپارچه نهم و دهم است كه انواع ريل‌گذاري‌ها مدنظر مديران سينمايي و تئاتري بود (و البته نتيجه شد سر به سيمانِ سفتِ فرهنگ كوبيدن)، اين نشان مي‌دهد برخلاف اظهارات مقام دولتي، بحث «جامعه‌ تئاتر» به معناي جامعيتِ نظرها و ديدگاه‌هاي نيروهاي فعال در كار نيست. مطابق دستورالعمل‌ و مانيفست‌ مكرر وزير ارشاد و معاون هنري (كه گفت خودش را نماينده هنرمندان نمي‌داند) و با عملكرد شش ماهه اداره كل هنرهاي نمايشي، نبايد و نمي‌توان فراخواندنِ دست ياري «جامعه تئاتر دانشگاهي» را جدي گرفت؛ عبارت صحيحِ مدِ نظر همان «طيف خاصي از دانشجويان» است. اين همان شكافي است كه مديريت‌هاي غيرسازنده به وجود مي‌آورند و با قالب كردنش به عنوان دستاورد تازه يا آفرينشي نو! در گستره محدود يك حباب خيالي، تنفس مصنوعي مي‌كنند. چنان‌چه مي‌بينيم مديران دولتي (حتي مديريت سالن تئاتر مولوي) ظرف تمام نيم‌سالي كه گذشت، حتي يك‌بار به برگزار نشدن مهم‌ترين رويداد تئاتر دانشگاهي ايران اعتراض نكردند؛ ولي حالا در شكافِ بين دانشجويان و وزارت علوم به تكاپو افتاده‌اند. اينجا است كه معتقدم هرگونه برخورد با جريان دانشگاهي تئاتر، عيار آدم‌ها و رويكردها را روشن مي‌كند و بر نقاط تاريك عملكردها پرتوي نور مي‌افكند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون