احزاب و مردمسالاري(1)
محسن هاشميرفسنجاني
در جهان و مخصوصا كشورهاي توسعهيافته و بعضي از كشورهاي در حال توسعه احزاب نقش مهمي در مديريت كشور و مردمسالاري به عهده گرفته و باعث گسترش مشاركت سياسي و اعتماد عمومي و مشروعيت و كارآمدي ميشوند. اين بدين معني است كه با سعي و تلاش عدهاي كه به اصولي اعتقاد داشته و به هدف مشترك رسيدهاند با استفاده از روش مورد قبول جامعه جهاني يعني دموكراسي و مردمسالاري اقدام به ايجاد حزب مينمايند بدين صورت هم ارتباط با يكديگر و هم ارتباط با مردم و طرفداران خود برقرار ميكنند كه البته هدف آن حكومتداري است. گسترش احزاب واقعي در كشورهاي در حال توسعه دچار چالشهايي است كه كشورهاي توسعهيافته از آن عبور كردهاند، چرا كه در اين كشورها رقابت سالم هنوز با محدوديتهايي روبروست. در طول 150 سال گذشته حكومتهاي مستقر در ايران، به اداره كشور از طريق احزاب قدرتمند اعتقاد نداشته به صورتي ميتوان گفت احزاب را باور نداشته و ندارند. هر چند از آنها استفاده ابزاري نموده و مينمايند. البته گهگاه اثر مهمي در نقطهاي از تاريخ معاصر ايران از طريق احزاب ديده ميشود. ولي شاهد بروز و ظهور احزاب قدرتمندي در كشور نبوده و نيستيم. تا به حال معمولا احزاب با نزديكي به قدرت خود را نشان ميدهند. نگاهي به دوران مشروطه كه از درون تفكر اجتماعيون و عاميون، حزب دموكرات و حزب اجتماعيون اعتداليون بيرون آمدند و در زمان رضا شاه حزب تجدد نزديك به رضا شاه براي پيگيري مدرن كردن ايران به صورت دستوري فعال بود و بعد از افول آن، تلاشهايي براي ايجاد حزب جديدي انجام شد كه در مسير رضا شاه حركت كند، ولي با توجه به كملطفي او نسبت به احزاب نتوانست پا بگيرد و در نهايت نظام حزبي دچار فقر جدي شد. در انتهاي پهلوي اول و جنگ جهاني اول با وجود ضعف قدرت در ايران، احزابي براي گرفتن قدرت ايجاد شدند كه ميتوان از حزب توده يا حزب ايران نام برد و به دليل عدم موفقيت باعث انشعاباتي نيز در اين احزاب شد كه نمونه آن حزب زحمتكشان است. پهلوي دوم هم از استفاده ابزاري احزابي چون حزب مردم يا ايران نوين بهره برد و در نهايت به حزب رستاخيز رسيد كه ثمرهاي نداشت و منجر به سقوط نظام پهلوي شد. در اين ميان اسلامگرايان با جمعيتي به نام فداييان اسلام شروع كردند كه به هياتهاي موتلفه اسلامي ختم شد. ولي از ميان احزاب دوران پهلوي دوم، نهضت آزادي كه با مليون اسلامگرا شكل گرفت و گروههاي مسلح ريز و درشت در فضاي سياسي و مبارزاتي ايران فعال بودند ولي اين روحانيت مبارز بود كه با هدايت و در رهبري امام خميني انقلاب اسلامي را به نتيجه رساند.
بعد از پيروزي انقلاب حزب جمهوري اسلامي ايران به قصد تثبيت انقلاب و مديريت كشور قدرت گرفت و به موفقيتهايي نايل شد. ولي از درون و بيرون دچار اختلاف گرديد و به ركود كشيده شد. از آن تاريخ به بعد نيز حاكميت باوري به احزاب و توسعه دموكراسي و مديريت كشور از طريق حزب نشان نداده است، هرچند مخالفتي نيز با حضور غير قدرتمند آنها نشده است. با انحلال يا ركود فعاليت حزب جمهوري اسلامي، ديگر تشكلهاي موجود چون سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز با اختلافات دروني در مسير انحلال پيش رفتند و كمكم دهه 60 كه البته جنگ تحميلي هم از حوادث مهم آن بود احزاب در مسير ركود قرار گرفتند. و تشكلهاي غير حزبي چون روحانيت مبارز سعي به جايگزيني داشته كه البته تبديل به دو تشكل شده و مجمع روحانيون مبارز از آن بيرون آمد. باعث ظهور دو جناح چپ و راست در كشور شد. به صورتي بقيه تشكلها و احزاب زير سايه اين عناوين فعاليت ميكردند. بعد از پايان جنگ مجددا تحزب با تكثر فعال شد و همچنان با تيتر چپ سنتي و راست سنتي در پهنه سياسي ايران اظهار وجود كردند، كمكم چپ سنتي، راست سنتي جاي خود را به اصلاحطلب و اصولگرا دادند كه توسعهيافتهتر از گذشته و با احزاب متعدد در زير مجموعه عمل ميكردند. جمهوري اسلامي در راستاي تقويت احزاب و استفاده از دموكراسي و مردمسالاري براي مديريت بهينه كشور هنوز بايد قدمهاي اساسي بردارد. چرا كه سياست چرخش قدرت ميان نخبگان و نظارت آن هرچند شروع خوبي را تجربه كرد اما با موانعي روبرو است. با توجه به ساختار نظام كه تكليف احزاب به معناي واقعي آن در كشورهاي توسعهيافته و در بعضي از كشورهاي در حال توسعه روشن نيست؟! و فقط امكان اثرگذاريهاي موضعي در بزنگاهها را فراهم ميكند. بعضا بعضي از تشكلها و احزاب چنين اثراتي داشتهاند، هماكنون در شرايطي قرار گرفتهايم كه احتياج به حزب نيرومندي كه اثرگذار در پهنه اجرايي كشور با اهداف توسعهاي و با برنامهمحوري، اصلاحطلبي، اعتدال، عملگرايي، عدالتخواهي، همراه با تدين و هماهنگي با نظام، ديده ميشود. لذا پيشنهاد ميشود ايجاد يك حزب واحد و قوي در جلسات جبهه اصلاحات به بحث گذاشته شود و راهحلهاي اجرايي آن بررسي شود. در خاتمه مناسب است نامه آيات خامنهاي و هاشمي به امام خميني براي دلايل تعطيلي حزب جمهوري اسلامي آورده شود. نامهاي كه زمان آن 11 خرداد 1366است: «بسمالله الرحمن الرحيم. محضر مبارك مرجع عاليقدر و رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خميني - مدظلهالعالي. همانطور كه آن رهبر عزيز اطلاع دارند، تاسيس «حزب جمهوري اسلامي» از طرف هيات موسس با مشورت آن مقام معظم و در شرايطي انجام شد كه نياز به يك تشكل در برابر انبوه مسائل در آغاز انقلاب و لزوم انسجام و انتظام نيروهاي آگاه و مومن و گسترش آگاهيهاي انقلابي و تربيت كادرهاي فعال و كارآمد براي اداره كشور و خنثي كردن توطئه گروهكها و عوامل دشمن خارجي و ضدانقلاب داخلي بهشدت احساس ميشد. اين حزب در طول سالهاي گذشته در حد توان خود به منظور تثبيت نظام جمهوري اسلامي و انجام تكاليف بزرگي كه بر دوش خود حس ميكرد، از هيچ كوششي فروگذار نكرد و در كوران توطئههاي چپ و راست با فداكاري و تقديم شهدايي كه بعضي از آنان چهرههاي برجسته و فراموشنشدني انقلابند، از جمله شهداي هفتم تير، نقاب از روي نفاق برانداخت و مظلوميت و حقانيت خط امام را به نمايش گذاشتند. در طول جنگ تحميلي، حزب جمهوري اسلامي در سراسر كشور به وظيفه اسلامي خود براي بسيج مردم و شركت فعال در جبهههاي نور عمل كرد و جمعي از كادرها و اعضاي آن در اين جهاد مقدس به افتخار شهادت نايل آمدند. تعبد افراد اين حزب به اسلام و اعتقاد راسخ آنان به ولايت فقيه كه خود عامل مهمي در كينهتوزي ضدانقلاب بود، ايجاب ميكرد كه در مراحل و مقاطع مختلف انقلاب، با كسب رهنمودهايي از آن رهبر معظم حركت و حزب را تنظيم و سياستهاي آن را پيريزي نمايد. اكنون به فضل الهي نهادهاي جمهوري اسلامي تثبيت شده و سطح آگاهي و درك سياسي آحاد ملت انقلاب را از جهات عديده آسيبناپذير ساخته و روشن بيني و توكل و قوت اراده آن رهبر عاليقدر و فداكاري و آمادگي مردم حزبالله توطئههاي ضدانقلاب داخلي و استكبار جهاني را بياثر و كمخطر نموده است. لذا احساس ميشود كه وجود حزب، ديگر آن منافع و فوايد آغاز كار را نداشته و به عكس، ممكن است تحزب در شرايط كنوني بهانهاي براي ايجاد اختلاف و دودستگي و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت شود و حتي نيروها را صرف مقابله با يكديگر و خنثيسازي يكديگر كند. لذا همانطوركه قبلا نيز كرارا عرض شد، شوراي مركزي پس از بحث و بررسي مبسوط و مستوفا با اكثريت قاطع به اين نتيجه رسيد كه مصلحت كنوني انقلاب در آن است كه «حزب جمهوري اسلامي» تعطيل و فعاليتهاي آن به كلي متوقف شود. مراتب براي استحضار و كسب رهنمود عالي معروض ميگردد. والامر اليكم، و ادامالله بقائكم الشريف. سيد علي خامنهاي - اكبر هاشميرفسنجاني.» اما به نظر ميرسد، هنوز عدهاي فكر ميكنند كه احزاب باعث اختلاف و دو دستگي و موجب وحدت و انسجام ملت نميگردند...