برجام
و راهبرد انتظار
براي زمستان
كوروش احمدي
آقاي مرندي مشاور رسانهاي تيم مذاكرهكننده طي چند ماه گذشته با اشاره به بحران انرژي ناشي از جنگ اوكراين، اروپا و امريكا را ناچار از توافق با ايران دانسته است. وي در 24 ارديبهشت طي گفتوگويي با اسپوتنيك اظهار عقيده كرد كه «امريكا و اروپا به خاطر بحران انرژي، نياز مبرمي به توافق با ايران دارند.» وي طي چند هفته گذشته به ويژه بر فلج شدن اروپا در زمستان متمركز بوده است. ايشان در 28 مرداد طي توييتي ضمن اشاره به تماس تلفني بايدن با رهبران سه كشور اروپايي نوشت: «زمستان دارد ميآيد.» در 13 شهريور نيز طي توييت ديگري بر اينكه «ايران صبور است» تاكيد كرد و هشدار داد كه «زمستان نزديك است و اتحاديه اروپا با بحران انرژي فلجكننده مواجه است.» اشخاص و روزنامههاي اصولگرا و نزديك به دولت نيز بر همين مضامين متمركز شدهاند. كيهان در 5 شهريور نوشت: «دو ماه! فقط دو ماه ديگر اگر اوضاع به همين شكل ادامه يابد، اوضاع زمين تا آسمان تغيير خواهد كرد.» روزنامه ايران كه ارگان دولت است، در 14 شهريور سرمقالهاي با عنوان «زمستان غرب را سر عقل خواهد آورد»، منتشر كرد. روشن نيست كه آيا اين اظهارات آقاي مرندي كه به عنوان مشاور تيم مذاكرهكننده سخن ميگويد، منعكسكننده راهبرد تيم مذاكرهكننده است يا صرفا نظراتي شخصي و معطوف به روابط عمومي است. در هر حال، اين اظهارات به حساب تيم مذاكرهكننده گذاشته ميشود و منعكسكننده نوعي شرطبندي پرريسك درباره لزوم صبور بودن و منتظر تاثيرات جنگ اوكراين بر غرب ماندن است. اين راهبرد نادرست، غيراصولي و منفعلانه است، چراكه:
1- هر كشوري عمدتا بايد بر امكانات ملي خود براي پيشبرد اهدافش متكي باشد. اينكه ما منتظر اثرات فشار روسيه در حوزه انرژي بر غرب بمانيم و انتظار داشته باشيم، كلاهي از اين نمط نصيب ما هم بشود، نهتنها غيراصولي و منفعلانه است، بلكه بسيار پرريسك و غيرقطعي نيز هست.
سير بحران اوكراين و بحران انرژي قابل پيشبيني نيست و طرفين اين بحران با نگاهي عملگرايانه به قضيه مينگرند و هر لحظه ممكن است با توجه به منافع آنها چرخشي در مسير اين بحران رخ دهد.
2- از ابتدا هيچ ترديدي وجود نداشته كه در قضيه برجام طرف اصلي ما امريكاست و اگر امكان توافقي وجود داشته باشد، اين توافق نهايتا بايد بين ايران و امريكا حاصل شود. اگر گفته ميشد كه در زمستان پيشرو امريكا فلج خواهد شد و به خاطر نياز به نفت و گاز ايران، چارهاي جز دادن امتياز به ما براي احياي برجام نخواهد داشت، راهبرد «منتظر زمستان ماندن» ميتوانست از جهتي قابل درك باشد. اما حداقل در اين بحران انرژي، امريكا توليد نفت و گازش، به شمول نفت شيل، را به حداكثر رسانده و صادركننده خالص نفت (160 هزار بشكه در روز) است. مطابق آمار اداره اطلاعات انرژي امريكا، اين كشور به خاطر افزايش تقاضا در نيمه اول 2022 مقام نخست را در صدور گاز مايع در جهان يافته و صدور اين محصول را با افزايش بيش از 12 درصدي به حدود 11 ميليارد فوت مكعب در روز رسانده كه 71 درصد آن نيز راهي اروپا ميشود. در نتيجه نهتنها امريكا در نتيجه بحران انرژي ناشي از جنگ اوكراين لطمه نديده، بلكه سود نيز برده است.
3- اروپا بيش از هر منطقه ديگري در معرض تهديد امنيتي ناشي از جنگ اوكراين است. برخي كشورهاي اروپايي به ويژه فرانسه حتي تمايل نشان دادهاند كه با دريافت مجوزهاي ويژه از امريكا قبل از نهايي شدن اجراي برجام از ايران نفت وارد كنند. اما مشكل اين است كه در دوره كنوني، اروپا مواضع و مداخله خاصي در مذاكرات برجام ندارد و ايران و امريكا بايد مشكل را عمدتا بين خود حل كنند. يعني حتي اگر به تعبير آقاي مرندي در زمستان پيشرو اروپا بهطور كامل فلج شود، نه تنها نقشي در مذاكرات ندارد كه بتواند امتيازي به ما بدهد، بلكه برخلاف تصور ايشان، جنگ اوكراين وابستگي امنيتي و انرژي اروپا به امريكا را بسيار بيشتر كرده است.
4- مشكل ديگر ميزان تاثيرگذاري احياي برجام و رفع تحريم نفتي ايران بر بازار نفت جهاني است. اولا مطابق پيشنويس توافق، بازگشت صدور نفت ايران به وضع عادي قرار است حدود 6 ماه (165 روز) طول بكشد. البته جو سياسي حاصل از توافق و صدور نفت ذخيره شده ايران در دريا و خشكي ميتواند تاثيري بر بهاي نفت داشته باشد، اما تاثير اصلي به زودي حاصل نخواهد شد. ثانيا ايران امكان صدور گاز به اروپا را ندارد و اضافه نفت صادراتي ايران بعد از احياي برجام نيز از 1 تا 1 و نيم درصد مصرف جهاني تجاوز نخواهد كرد. ثالثا مشكل ديگر، نقش مخرب عربستان و اوپك پلاس است. اعلام دو هفته قبل وزير نفت عربستان مبني بر اينكه اوپك پلاس معادل مقدار نفت صادراتي ايران بعد از احياي برجام را از توليد خود خواهد كاست، احتمالا موجب شده است كه انگيزه نفتي غرب از احياي برجام كاهش يافته باشد.
5- مساله مهمتر اين است كه غرب اكنون خود را درگير منازعهاي راهبردي با روسيه با عواقب درازمدت براي نظم جهاني و صفبندي نيروها در سطح بينالمللي، از جمله رابطه غرب با چين ميبيند. لذا ميتوان احتمال داد كه اروپا نيز مانند ديگر اجزاي غرب، امنيت ملي و دفع تهديد روسيه را با فاصله زيادي در راس اولويتهاي خود قرار داده و نهايتا آماده تحمل فشار از ناحيه كمبود انرژي باشد. بهرغم دورنماي فشار ناشي از بحران انرژي، اتحاديه اروپا برنامهاي مرحلهبندي شده براي تشديد تحريم نفت روسيه دارد. مطابق اين برنامه قرار است در ژانويه، يعني در اوج سرما، شركتها از تامين مالي و بيمه نفتكشهاي حامل نفت روسي منع شوند و براي مقابله با آثار افزايشي آن بر بهاي نفت سقف براي نفت روسيه تعيين شود.