آيا سيل تهديد است يا فرصت؟
قبل از پرداختن به مساله اثر يا پيامدهاي رخداد سيل، ابتدا بايد تعريف مشخصي از مفهوم سيل داشته باشيم.
سيل عبارت است از، افزايش ارتفاع آب در بستر آبراهه (رودخانه يا مسيل) به گونهاي كه بستر رودخانه كشش گذر رواناب را نداشته باشد و سرريز شدن آب از بستر آبراهه سبب اشغال بخشي از اراضي حاشيه رودخانهها گردد و موجب خسارت جاني و مالي به مردم شود. در مواردي نيز سيل ميتواند ناشي از افزايش سطح آب درياچهها و درياها باشد كه عامل موثر وقوع سيل در اراضي ساحلي، بادهاي شديد ميباشد. وقوع سيلابها اكثرا قابل پيشبيني و اعلام هشدار ميباشد. گاهي اوقات احتمال وقوع سيل قابل پيشبيني نبوده كه وقوع اينگونه سيلابها را تندسيل مينامند. معمولا خسارات ناشي از تندسيلها بيشتر از سيلابهاي قابل هشدار است. در رودخانهها عمدتا سيلابها ناشي از بارشهاي شديد ميباشد. يكي از عوامل مهمي كه فاصله زماني وقوع سيلابهاي با دبي مشخصي را كمتر ميكند روند تغيير اقليمي و افزايش دماي زمين ميباشد. بديهي است كه بخشي از پيامدهاي روند تغيير اقليم، ناشي از پديده گرمايش جهاني است و بخشي ديگر كه قابل توجه ميباشد ناشي از نحوه مديريت سرزميني و بيتوجهي به اكوسيستمهاي خاكي و آبي ميباشد. بررسيها نشان ميدهد كه پيامدهاي ناشي از روند تغيير اقليم در ايران، اثر آن بيش از دو برابر پيامدهاي ناشي از روند تغيير اقليم جهاني است كه اين افزايش عمدتا ناشي از شيوه مديريت سرزميني ميباشد. اين روند تغيير اقليم و افزايش دما، نقش موثري در تغيير الگوي بارش چه از لحاظ توزيع زماني و چه از لحاظ افزايش شدت بارش دارد. اين تغيير الگوي بارشي، خسارات غير آشكاري را نيز از لحاظ تغذيه طبيعي آبخوانها وارد نموده است زيرا از يك طرف تغيير زماني بارش و گرمايش زمين مانع وجود برفهاي ماندگار كه مهمترين منبع تغذيه طبيعي آبخوان ميباشد گرديده و از طرف ديگر افزايش شدت بارش و تخريب جنگلها و مراتع و كاربريهاي غيراصولي از زمين كه منتج از نحوه مديريت سرزميني است، ضريب رواناب را افزايش و ميزان تغذيه آبخوان را كمتر نموده است. با توجه به اين موارد، پيشبيني ميگردد كه در آيندهاي نهچندان دور كشور فاقد رودخانه دايمي باشد و تمامي رودخانههاي دايمي به مسيل تبديل خواهند شد، زيرا عمده جريان پايه رودخانهها كه موجب دايمي بودن جريان آب در رودخانهها ميباشد، ناشي از ذوب برف در ارتفاعات يا تخليه جريان زيرزميني توسط چشمهها در بستر آبراههها ميباشد. بديهي است كه تحت اين شرايط نميتوان دايمي بودن جريان در رودخانهها را انتظار داشت.
مهمترين عوارض آتي ناشي از تبديل رودخانههاي دايمي به مسيلها، تعرض به حرايم آبراههها ميباشد كه از اين رفتار بايد خسارات غير قابل پيشبيني را انتظار داشت. بنابر اين اگر روند مديريت بر منابع آب و سرزمين به شكل كنوني ادامه يابد، سيلاب يك تهديد است كه دامنه تهديدات آن سال به سال افزايش يافته و به فاجعه تبديل خواهد شد.
براي تبديل اين تهديد به فرصت بايد سريعا اقدامات ذيل در دستور كار اجرايي قرار گيرد:
-اصلاح ساختار كنوني مديريت منابع آب و اعمال مديريت كارآمد سرزميني در سطح حوزههاي آبريز كشور
-تشكيل مجلس آب در حوزههاي آبريز كشور، نمايندگان اين مجلس متشكل از نمايندگان دولت (وزارتخانههاي نيرو، كشاورزي، صنعت و معدن كشور، مسكن و شهرسازي و سازمان محيطزيست) و نمايندگان تشكلهاي مردمنهاد در بخشهاي مختلف مصرف شامل كنشگران محيطزيست، كشاورزان، صنعتگران و شوراهاي محلي خواهد بود. يكي از وظايف مهم مجلس آب، علاوه بر كسب اطلاع از حجم آب قابل استحصال اعم از سطحي و زيرزميني در هر سال، تخصيص و توزيع آن بين بخشهاي مختلف مصرفكننده در سطح حوزه آبريز و بررسي راهكارهاي كنترل سيلاب با اولويت روشهاي غيرسازهاي و نظارت بر انجام آن ميباشد. در صورت ضرورت اجراي سازههاي كنترل سيلاب بديهي است كه اين سازهها به نحوي بايد طراحي شوند كه سطح ايمني مشخصي را براي جوامع محلي به وجود آورد. تامين سطح ايمني پيامدهاي سيلاب، با انتخاب دوره برگشت آن سيل تعيين ميشود.
دوره برگشت سيل براساس عمر مفيد سازه، ملاحظات اقتصادي، تمايلات جوامع محلي و پيامدهاي زيستمحيطي سيلاب بر جوامع تعيين ميگردد.
-انجام اقدامات لازم جهت تغيير آييننامه تعيين حد بستر و حريم آبراههها خصوصا تعيين حد بستر كه برمبناي سيلاب با دوره برگشت ۲۵ساله اعلام شده است. بررسيها نشان ميدهد كه در آيندهاي نهچندان دور روند تغييرات اقليمي و افزايش دماي زمين علاوه بر آنكه ميزان دبي اوج سيلاب در هر دوره بازگشت مشخص نسبت به گذشته را افزايش ميدهد، تغذيه طبيعي آبخوان را كاهش نيز خواهد داد.
-اجراي كامل اقدامات آبخيزداري، بهسازي جنگلها و مراتع و ايجاد تعادل بين دام و مرتع در سطح حوزههاي آبريز رودخانهها و كنترل اصولي برداشت بيرويه از منابع آب زيرزميني آبخوانهاي حوزه آبريز ميباشد.