ادامه از صفحه اول
بيماري و درمانگراييهاي نيكوكارانه
همبستگيهاي قديم را تجديد ميكند و به جاي دردهاي تن، جان را به حال و هواي تازه فراميخواند.
3) در همين حال و هواي تازه آشنايي بود كه به همت دكتر نيكاقباليان فرصت بازديد از بيمارستان بزرگ ابوعلي سينا و ديدار با استاد دكتر ملكحسيني بنيانگذار پيوند كبد در ايران فراهم شد. روز شنبه در معيت دكتر رزمي عازم شهرك صدرا در بيست كيلومتري غرب شيراز شديم كه بيمارستان پيوند (ابوعلي سينا) به عنوان بزرگترين نهاد جديد تمدني به آن اعتبار ويژهاي بخشيده است چنانكه در لوح تاسيس بيمارستان آمده «ساخت اين بيمارستان ده سال به طول انجاميده و در 31 فروردين 1396 افتتاح شده است» اين بيمارستان را بايد به مثابه نهادي مدرن ديد كه ريشه در سنت نيكوكاري ايران دوانيده و به همت استاد دكتر ملكحسيني و تيم پيوند اعضاي دانشگاه علوم پزشكي شيراز بر پايه جلب مشاركت شهروندان و نهادهاي عمومي و خصوصي نيكوكار موجب كشف و خلق فرصتهاي نو براي شكوفايي استعدادهاي علمي و پاسخگويي به نيازهاي روزافزون جامعه ايران در تامين سلامت شده است. وقتي كه دكتر ملك حسيني از آرزوها و آيندهنگريهاي مرحوم محمد بهمنبيگي بنيانگذار آموزش عشاير در درخشش ستارههاي بويراحمد سخن به ميان آورد و انگشت اشارهاش را به سوي دكتر نيكاقباليان نشانه رفت، ميشد دغدغهاش را براي ايران در تاسيس اين بيمارستان ديد، بيمارستاني كه به تعبير خود او گفتوگوي تمدنها را محقق ساخته و صداي ايران را به اعتبار دانش پيوند در منطقه و جهان بالا برده است.
4) بخش پيوند بيمارستان هفتصد تختخواب دارد و در آيندهاي نه چندان دور با آماده شدن بخش هزار و دويست تختخوابي سرطان و بخش دويست تختخوابي توان بخشي و دانشگاه تخصصي علوم پزشكي كه با تاكيد ويژه بر علوم پايه مجموعه درماني، آموزشي و پژوهشي جديد با نام ابوعلي سينا هم معناتر خواهد شد، شكلگيري نهادي كه سنت را نيز بازآفريني ميكند و همه ظرفيتهاي نهفته در آيين فرهنگ و جامعه را به كار ميگيرد، به ويژه آنكه بنياد توسعه خويش را بر مشاركت عموم مردم براي حل عادلانه مشكلات خود آنها نهاده است. دكتر ملكحسيني توفيق در انجام اين مهم را علاوه بر اتكاي عملي به فهم قرآني از قرآن و درك درست مفهوم «انفاق» و تجربه اخلاقي انديشوراني نظير سعدي بر توجه به علل پيشرفت موسسات و مراكز بزرگ علمي و درماني در جهان ميدانست كه بر شانههاي نهادهاي خيريه توانستهاند بايستند. به زباني ديگر در سياستگذاريهاي سلامت بايد جايگاهي ويژه براي سرمايهگذاريهاي جامعهمحور پيدا كرد. هر چند جهان و جامعه بيشتر دستخوش تغيير ميشوند، بيماري حاد؛ اعم از نوپديد و مزمن نيز پابهپاي سلامت پيش ميآيند و در اين شرايط بايد بيشتر به نقش و سهم بخش دولتي، بخش خصوصي و بخش نيكوكارانه و فرصتها و تهديدهاي برآمده از گسستگيها و ناهمپيونديها ميان آنها توجه كرد. گسستگيها و ناهمپيونديهايي كه بيش از هر چيز ريشه در غفلت از ضرورت پيشبرد عدالت اجتماعي و بههم خوردن نسبت توازن و موزون و همزمان اين بخشها در منظومه سياستهاي درماني و بهداشتي دارد. «قدرت» همچنانكه فوكو در پيدايش كلنيك نشان ميدهد، در رشد نهادهاي درماني و موسسات پزشكي بيش از آنكه به نجات بيماران بينجامد براي سازمانهاي حاكميتي زمينه و مدلي براي حكمروايي و نظارت بر اجزاي جامعه ميشود، «ثروت» و مداخله بيحد و حضور «سرمايه» در درمان نيز سر از تجاري شدن حوزه سلامت و تغيير رابطه پزشك و بيمار به سود منفعت درميآورد. در چنين شرايطي حتي «منزلت» هم ميتواند بدل به تهديدهايي جدي براي درمانگراييهاي نيكوكارانه شود به گونهاي كه رقابتهاي محلي، قومي و مذهبي، امر تامين سلامت و ايجاد نهادهاي درماني را دچار اختلالهاي توسعهاي كند.
5) مسالهاي كه اكنون پيش روي ماست، چگونگي فهم اجتماعي و توسعهگرايانه از امر درمان و تقويت درمانگراييهاي نيكوكارانه در كنار دو سياست رايج و متعارف «درمانگرايي دولتي» و «درمانگرايي خصوصي» است، توسعه درمانگرايي نيكوكارانه به معناي ناديده گرفتن نقش و سهم آن دو بخش نيست، به معناي فعليت بخشيدن به قدرت اجتماع و حمايت از ظرفيتها و استعدادهاي ملي و پاسخگويي به نيازهاي دمافزون مردم است. بيمارستان نهادي تركيبي است كه به گفته برايان ترنر جامعهشناسي برجسته معاصر، عناصر مشخصي از ديگر نهادهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حتي سياسي همچون دانشگاه، هتل، آسايشگاه، زندان و موسسات مردمنهاد را به همراه دارد، فراتر از يك ساختمان مجهز و مستقر است، از قديم ارتباط مشخصي حتي با عبادت و نذر و وقف داشته و امروز نيز بايد نظم اخلاقي و روابط انساني و رفتارهاي مدني چيره بر خانه و جامعه را نمايندگي كند. درمانگرايي نيكوكارانه ميتواند در صورتي كه متكي بر «جامعه قوي» باشد و در برابر «ناكارآمديهاي حاكميتي» و «زيادهخواهيهاي بخش خصوصي» سر خم نكند زمينه و عرصهاي براي تقويت اجتماع ايراني باشد.
چه خبر از سال تحصيلي آينده؟
اگر نقصهايي در زمينههاي ديگر باشد شايد بتوان در ضمن سال تحصيلي جبران كرد اما بدون معلم كلاسي شكل نميگيرد و عملا شروع سال تحصيلي با حضور معلم معنا مييابد. در هر صورت فضاي افكار عمومي بسيار سوت و كور است و شايسته نيست كه جامعه در آستانه يك رويداد فراگير كه ميليونها كودك و نوجوان را درگير خود ميكند آنهم در امر مهمي همچون آموزش و پرورش اينقدر بيتفاوت باشد حتي فعالان و كنشگران هم به نسبت دچار يك بيتفاوتي و سكوت شدند، لذا اميدواريم در اين روزهاي باقيمانده همه با نقد و نظرها و اميد و انتظارها به استقبال سال تحصيلي آينده برويم.