• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5313 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۷ مهر

آنفلوآنزاي 1918

مرتضي ميرحسيني

آن را آنفلوآنزاي اسپانيايي ناميدند و به همين عنوان هم در كتاب‌هاي تاريخ ثبتش كردند، اما منشا احتمالي و جولانگاه اصلي آن ايالات متحده امريكا بود. اين بيماري مهلك در سال‌هاي جنگ اول جهاني گسترش يافت و ده‌ها هزار نفر را در گوشه و كنار دنيا از پا انداخت. بيشتر دولت‌هاي درگير جنگ محدوديت‌هاي شديدي بر مطبوعات كشورشان اعمال مي‌كردند و اجازه نشر هر خبري را نمي‌دادند، اما اسپانيا در جنگ شركت نداشت و حكومت اين كشور هم به مطبوعات سخت نمي‌گرفت. 
از اين‌رو در اسپانيا بيشتر از ساير كشورها درباره اين بيماري نوشتند و اين تصوير نادرست را شكل دادند كه اوج بيماري در اسپانياست. همين محدوديت‌ها در خبررساني باعث شد مردم امريكا متوجه خطري كه تهديدشان مي‌كرد نشوند و آماده مقابله با موج‌هاي بيماري نباشند. مثلا در چنين روزي از سپتامبر 1918 در فيلادلفيا رژه‌اي ميهن‌پرستانه برگزار كردند كه حداقل 200 هزار نفر از مردم شهر در آن حضور داشتند. 
ليزابت هاردمن در كتاب «پاندمي‌هاي آنفلوآنزا» مي‌نويسد: سه روز بعد از رژه همه تخت‌هاي بيمارستاني شهر پر شده بود و بيمارستان‌ها از پذيرش بيماران جديد سرباز مي‌زدند. بيمارستان‌هاي اضطراري در پاركينگ‌ها و ساختمان‌هاي خالي و كليساها و باشگاه‌هاي ورزشي و حتي پارك‌ها برپا شدند، ولي تعداد پزشكان و پرستاران سالمي كه توانايي مراقبت از بيماران را داشته باشند، اندك بود. در شهرهاي ديگر اين كشور نيز اوضاع چندان تفاوتي نداشت. 
«در ده روز نرخ مرگ‌ومير ناشي از آنفلوآنزا از يك يا دو نفر در روز به صدها نفر رسيد و صدها هزار نفر ديگر نيز بيمار شدند، چون تعداد افرادي كه كارهاي كفن و دفن را انجام مي‌دادند اندك بود، اجساد روي هم تلنبار شده بودند. در صحنه‌هايي كه يادآور مرگ سياه قرن چهاردهم بود، گاري‌ها در شهر مي‌چرخيدند و خانه به خانه جعبه‌هاي چوبي حاوي اجساد را تحويل مي‌گرفتند. افراد بسياري كه كسي را نداشتند تا از آنها مراقبت كنند در خيابان‌ها مي‌افتادند و مي‌مردند.» دولت بسيار دير به خطر واكنش نشان داد و زماني كه تصميم به مقابله با آن گرفت، بد و ضعيف عمل كرد. بد عمل كرد، چون آماده مواجهه با بحراني چنين بزرگ و فراگير نبود، پزشك و پرستار كافي در اختيار نداشت و تازه بسياري از بهترين پزشكان و پرستاران نيز براي مداواي سربازان به اروپا اعزام شده بودند. دستوراتي صادر شد. 
مثلا گفتند ماسك بزنيد و دست‌هاي‌تان را مدام بشوريد و از رفتن به مكان‌هاي شلوغ پرهيز كنيد. اما اين دستورات در عمل تفاوتي در روند گسترش بيماري ايجاد نكرد. بحران به عمق جامعه زد، علم را به حاشيه راند و گرايش به خرافات را - كه مردم عادي هميشه مستعد آن هستند - بيشتر كرد. روش‌هاي عجيب درمان، مثل استفاده از نفت و شكر رواج يافت، بسياري هم سير به گردن‌شان آويختند، چون باور داشتند اين گياه ارواح خبيث را از آنان دور مي‌كند. خشونت و جرم هم بالا گرفت. نوشته‌اند مسوولان كفن و دفن عده‌اي را استخدام كرده بودند تا با سلاح از تابوت‌ها مواظبت كنند، زيرا سرقت تابوت در آن دوره زياد شده بود. يا مي‌گويند مردي همسر و فرزندانش را قبل از اينكه از آنفلوآنزا بميرند با دست‌هاي خودش كشت. بحران تا اكتبر آن سال با شدتي فزاينده ادامه يافت و بعد تقريبا ناگهان فرونشست. چه اتفاقي افتاده بود؟ نظريه‌اي هست كه مي‌گويد: «وقتي تعداد ميزبان‌هاي زنده خيلي كم شود، ويروس دوباره جهش مي‌يابد و سويه خفيف‌تري به وجود مي‌آورد كه افراد زيادي كشته نشوند و ويروس بتواند ميزبان داشته باشد.» شايد درباره آنفلوآنزاي 1918 اين اتفاق افتاده بود، زيرا ديده مي‌شد افرادي كه در اواخر همه‌گيري مبتلا شده بودند شدت بيماري و احتمال مرگ‌شان بسيار كمتر بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون