اهداف و پيامدهاي احياي روابط حماس و سوريه
حميد خوشآيند| پس از حدود سه سال تلاش و رايزني و سفرهاي متعدد به سوريه، جنبش حماس روند احياي روابط خود با سوريه را آغاز كرده است. اخيرا حماس با صدور بيانيهاي مهم، اعلام كرده است كه به روابط مستحكم با سوريه و گسترش آن در راستاي «خدمت به اهداف عادلانه ملت فلسطين با محوريت آرمان فلسطيني متعهد است.» اقدام حماس در برقراري روابط مجدد با سوريه از سوي گروههاي مقاومت فلسطيني و حزبالله لبنان با واكنش مثبت مواجه شده است.
پيشينه موضوع
حماس در سال 2012 و مدتي پس از آغاز بحران سوريه، روابط خود را با دمشق قطع كرد، اما اينكه چه عواملي باعث قطع روابط حماس با سوريه شد، به خاستگاه نظري و انديشهاي حماس مربوط ميشود كه متاثر از ديدگاههاي اخواني است. علاوه بر اين، تحليل نادرست و برآورد غيرواقعبينانه حماس از تحولات و چشمانداز پيشروي بحراني كه در سال 2011 در سوريه آغاز شد، دو «متغير موثر» در قطع رابطه حماس با دمشق و حمايت اين جنبش از گروههاي معارض عليه دولت سوريه بود. حماس از سال 2017 و بعد از برگزاري انتخابات و بازگشت مجدد «اسماعيل هنيه» به دفتر سياسي، در پي تعامل با سوريه و آشتي با دمشق برآمد. در خرداد 1401، دفتر سياسي حماس به اتفاق آرا تصويب كرد كه روابط اين جنبش با سوريه از سر گرفته شود. البته در اين خصوص تلاشهاي ميانجيگرانه تهران و حزبالله لبنان هم بيتاثير نبوده است. «سيدحسن نصرالله» جزو نخستين افرادي بود كه در هفتههاي گذشته به صورت جدي و رسمي، آشتي حماس با دولت سوريه را مطرح كرد. وي در 3 مرداد 1401 در گفتوگو با شبكه الميادين تاكيد كرد: «برادران ما در حماس اذعان ميكنند هيچ كشور عربي مانند سوريه به اين جنبش و به طور كلي مقاومت فلسطين كمك نكرده است.»
علل و عوامل موثر
در ازسرگيري روابط جنبش حماس با دولت سوريه، برخي علل و عوامل مطرح است كه به سه مورد از مهمترين آنها اشاره ميشود:
يك: نابودي داعش و «عبور سوريه از شرايط بحران» كه در سالهاي گذشته با آن مواجه بوده و همچنين بازيابي جايگاه اين كشور در ميان امت عربي و اسلامي، در راس عوامل اصلي سياست آشتي حماس با سوريه است. سوريه امروز در يك وضعيت نسبتا مطلوب قرار دارد كه حتي كشورهايي كه پيش از اين از مخالفان و معارضان و تروريستها در سوريه حمايت ميكردند از جمله امارات، درحال از سرگيري روابط با دمشق و بازگشايي مراكز ديپلماتيكشان در اين كشور هستند. حتي دولت تركيه نيز كه به نوعي در حال جنگ با سوريه است، اخيرا گفتوگوهاي امنيتي با دمشق را شروع كرده است. وقتي مقاومت و ايستادگي دولت سوريه، قدرتهاي بزرگ نظامي و سياسي در منطقه و جهان ازجمله عربستان و امريكا را وادار به بازنگري در مواضع ضدسوريشان ميكند، ادامه قطع رابطه حماس با سوريه، ديگر توجيهي ندارد.
دو: از سال 2012، حماس براي دريافت كمكهاي سياسي و اقتصادي، اتكاي بيشتري به تركيه و قطر داشت، اما اين دو كشور در سالهاي اخير دچار تحولاتي شدهاند كه حماس را به اين جمعبندي رسانده كه بيش از اين نبايد و نميتوان به اين دو كشور تكيه كرد. تشديد مشكلات اقتصادي تركيه، سياستهاي سازشكارانه آنكارا با تلآويو، طرح برخي پيششرطها از سوي تلآويو درباره تعطيلي دفاتر و اخراج رهبران حماس در تركيه، عدم اطمينان نسبت به تداوم حمايتهاي سياسي و مالي قطر كه ممكن است با روي كار آمدن مجدد جمهوريخواهان در امريكا و تشديد فشارها عليه دوحه در اين زمينه پايان يابد، از جمله اين تحولات هستند.
سه: «ضرورت اتحاد راهبردي» گروههاي مقاومت براي تشديد و تداوم مبارزه با رژيم صهيونيستي كه امروز در شرايط ملتهبي قرار دارد، متغير بعدي در اين زمينه است. مطرح شدن چنين عواملي باعث شد كه در سالهاي گذشته علاوه بر اراده رهبران حماس، حزبالله و جمهوري اسلامي ايران نيز درخصوص بهبود روابط دو طرف گامهاي مهمي بردارند.
پيامدهاي راهبردي
قطع مناسبات حماس با سوريه در 10 سال گذشته به نفع حماس، سوريه و فلسطين نبود. بنابراين، ازسرگيري مجدد روابط دو طرف را بايد يك اقدام مهم و داراي «پيامدهاي راهبردي» ارزيابي كرد كه خبر خوبي براي رژيم صهيونيستي و دولتهاي سازشكار عربي نيست؛ به خصوص در شرايطي كه اين رژيم در داخل با بنبستهاي سياسي، امنيتي و اجتماعي مهمي روبهرو است. در اين خصوص، توجه به پيامدهاي زير حائز اهميت است:
يك: حماس بر نوار غزه و قويترين سازمان فلسطيني تسلط دارد. از اين جهت، ازسرگيري روابط با دولت سوريه، باعث كمك به «تقويت انسجام و اتحاد مقاومت اسلامي» از ناحيه سوريه و حماس عليه رژيم صهيونيستي خواهد شد.
دو: در شرايطي كه رژيم صهيونيستي در پي شكستهاي دنبالهدار از گروههاي فلسطيني، به اتخاذ راهبرد فشار حداكثري در ابعاد امنيتي، سياسي، نظامي و حتي عمليات رواني در سطح بينالملل، منطقه و داخل سرزمينهاي اشغالي عليه گروههاي مقاومت فلسطيني و مقاومت اسلامي روي آورده است، احياي روابط حماس با سوريه و حل اختلافات آنها، موجب «اتخاذ مواضع سياسي و ميداني همسو» در حوزه تحولات فلسطين اشغالي خواهد شد كه آثار و نتايج آن را به زودي ميتوان در عمق سرزمينهاي اشغالي مشاهده كرد.
سه: پايان اختلافات سوريه و حماس و متعاقب آن، «تسهيل و تسريع در روند انتقال كمكهاي نظامي و تجهيزاتي» جبهه مقاومت از طريق سوريه به نوار غزه با توجه به حضور حماس در اين منطقه كه يك امر پنهان و پوشيدهاي نيست، پيامد بعدي در اين زمينه است كه حائز اهميت ميباشد.
منبع: شوراي راهبردي روابط خارجي