علايم كودك آزار ديده چيست؟
والدين بايد براي آموزش خود مراقبتي فرزندشان چه كنند؟ اگر بچهشان از مورد آزار و اذيت قرارگرفتنش خبر داد، بايد چه واكنشي داشته باشند؟ نشانههاي كودكي كه مورد آزار قرار گرفته، چيست؟
نگرانيهاي والدين هر بار بعد از اينكه خبرهايي درباره دستگيري يك آزارگر كودكان و چگونگي رسيدن به اهداف شوم و پليدش در رسانهها منتشر ميشود، به اوج خود ميرسد اما متاسفانه معمولا با اين تصور كه امكان ندارد چنين اتفاقي براي فرزند ما بيفتد، آن را سركوب ميكنند و به فراموشي ميسپارند. به تازگي كودكآزاري در حالي بازداشت شد كه قصد اغفال يك نوجوان را داشت. ماجرا اينطور بوده كه چند روز پيش، پدري به كلانتري مراجعه كرده و به يكي از افسران پليس گفته: «مدتي بود فرزند ۱۶ سالهام دچار نوعي افسردگي شده بود بهطوري كه نهتنها گوشهگيري ميكرد بلكه رفتارش هم به كلي تغيير كرده بود. به همين دليل به ماجرا حساس شدم و احتمال ميدادم كه او از موضوع دلهرهآوري رنج ميبرد اما جرات بيان آن را ندارد. اينگونه بود كه به اتفاق همسرم پيگير علت افسردگي و تغيير رفتار فرزندم شديم و به گونهاي پنهاني با يكي از دوستان نزديك او به گفتوگو پرداختيم و دليل تغيير رفتار پسرم را از او جويا شديم اما ناگهان همكلاسي پسرم از راز وحشتناكي پرده برداشت كه من همچنان حيران و متعجب به او مينگريستم. او به من گفت كه در موسسه آموزشي، مسائل غيراخلاقي و زشتي رخ ميداد اما هيچكدام از ما جرات نداشتيم براي ديگران يا اعضاي خانواده آنها را بازگو كنيم. مربي آموزشگاه ما را آزار ميداد و حتي زماني كه خانوادهاش در خانه نبودند، هركدام از بچهها را به خانهاش ميبرد و....»
در همين اتفاق تلخ اگر آموزشهاي خودمراقبتي والدين به كودكان درست بود و اولين بچهاي كه مورد آزار قرار گرفته بود به والدين اطلاع ميداد، فرد آزارگر نميتوانست به سوءاستفادهاش ادامه دهد. واضح است كه وقتي ما فرزندمان را با آموزشهاي صحيح در برابر چنين اتفاقهايي ايمن كرده باشيم، احتمال تكرار چنين حوادثي بهشدت كاهش مييابد اما والدين بايد براي آموزش خودمراقبتي فرزندشان چه كنند؟ اگر بچهشان از مورد آزار و اذيتقرارگرفتنش خبر داد، بايد چه واكنشي داشته باشند؟ نشانههاي كودكي كه مورد آزار قرار گرفته، چيست ؟
يك كارشناس ارشد روانشناسي ميگويد: «برخي والدين به اشتباه تصور ميكنند كه در آموزش تربيتجنسي كودكان (با هدف خودمراقبتي و پيشگيري از آزار جنسي)، به كنش و عملكرد جنسي پرداخته و همين موضوع باعث بيداري جنسي و ايجاد سوالات مكرر در ذهن كودكان ميشود. در صورتي كه در تربيتجنسي كودكان نيازي به ورود به مساله كنش جنسي نيست چراكه اساسا كودكان (بهويژه قبل از سن پيشدبستاني) به اين آموزش نياز ندارند. نكته جالب توجه اين است كه ما براي آموزش تربيت جنسي اغلب به آموزش مدون و كاملا از پيش برنامهريزي شده نيازي نداريم چرا كه كودكان در هر دوره سني نياز به آموزش جنسي را با گفتار و رفتارهاي خود مطرح ميكنند و اينجاست كه والدين بايد آمادگي لازم را به منظور مواجهه مطلوب با اين موقعيتها به دست بياورند. بهطور مثال والدين با جدا كردن اتاق خود از كودك، حريم خصوصيشان را رعايت كنند و بهطور غيرمستقيم به او بفهمانند كه اگر بخواهد به اتاق خواب آنها بيايد، بايد اجازه بگيرد و پدر و مادر هم اگر بخواهند به اتاق او بروند، بايد در بزنند تا او با مفهوم حريمخصوصي آشنا شود. كودك بايد بفهمد قسمتي از بدن و پوشش من، مهم است و دوست نداريم كه كسي غير از خودمان ببيند. اين مساله را بچهها در رفتار ما بايد ياد بگيرند. حتي پوشش والدين هم در خانه به همين دليل بسيار مهم است و يك نوع آموزش رفتاري به كودك ميدهد. ما با پوششمان به كودك آموزش ميدهيم كه كدام قسمتها از بدن، خصوصي است و بچهها ميفهمند كسي نبايد به آنها نگاه كند. همچنين براي رفتن به سرويسبهداشتي يا حمام زماني كه بچهها توانايي استفاده از مكانها را دارند مثلا يك بچه 3 يا 4 ساله بايد مفهوم اندام خصوصي و پوشاندن آن از چشم ديگران را ياد بگيرد. والدين بايد بر اساس سن كودك و درك او توضيح بدهند كه بخشي از بدن ما، جزو اندام خصوصي محسوب ميشود و هيچ فردي در هيچ شرايطي حق تماس و دست زدن يا لمس آنها را ندارد. حالا اگر فردي به هر دليلي اين كار را انجام داد، بچه بايد به والدينش اطلاع بدهد. همچنين ما بايد كودك را توجيه كنيم كه مفهوم رازداري در اين زمينه، هيچ جايگاهي ندارد. بچههايي كه مورد آزار قرار ميگيرند، يا از سمت فرد آزارگر تهديد ميشوند يا به كودك ميگويند كه اين موضوع رازي است بين من و تو كه ديگران نبايد از آن مطلع شوند. در اين زمينه والدين بايد كودك را روشن كنند تا او حتما موضوع را بدون ترس از اينكه مواخذه شود به والدين اطلاع دهد.»
از آنجايي كه اين كودكان يا نوجوانان دچار سرخوردگيهاي فراوان ميشوند و گاه عواقب روحي و جسمي آن تا مدت طولاني اثرات سويي را بر فرد باقي ميگذارد، لازم است كه والدين با علايم هشداردهنده كودكان آزارديده آشنا باشند. انزوا، افسردگي، پرخاشگري، زودرنجي، افت تحصيلي براي دانشآموزان، بيعلاقگي به محيط و اشخاصي كه در آن كودك مورد بزه (آسيب) قرار گرفته است، ميتوانند علايم آشكاري از بروز اين رفتار باشند اما چنانچه اين عمل اتفاق افتاده، بعد از مورد آزار قرار گرفتن براي جلوگيري از تكرار و درمان روحي فرد آسيبديده بايد كاملا سنجيده اقدام شود. روش برخورد اوليه والدين با اين قضيه بسيار مهم است. به محض اينكه والدين متوجه آزار جنسي فرزندشان ميشوند، اشتباه رايجشان اين است كه بهشدت كنجكاو ميشوند و نميتوانند هيجانات خود را مديريت كنند كه انصافا هم مديريت اين كار سخت است اما فشاري كه والدين تجربه ميكنند به كودك منتقل ميشود، اينكه پدر و مادري با گريه از كودك ميخواهند كه ماجرا را توضيح دهد و سوالات جزيي و زيادي در همان لحظات اوليه بعد از مطلعشدن از ماجرا از كودك ميپرسند. بعضي رفتارها از سمت والدين، آسيب اين ماجرا را بيشتر خواهد كرد. بنابراين بايد حتما از مشاوران كودك در اين حوزه كمك گرفت.