محيط آرام آموزش
به جهت مانع شدن از تبديل آنها به شخصيتهاي ضد اجتماعي، به مراكز روانشناسي فرستاده شدهاند تا پس از اصلاح و تربيت به كلاسهاي درس بازگردند. اما به اين نكته بسيار مهم توجه نشده است كه در اين مراكز شرايطي جز ترس و اضطراب كه نهايتا منجر به خشم ميشود، حاكم نيست در چنين شرايطي اصلا امكان آموزش يا به قول وزير آموزش و پرورش، اصلاح و ترييت وجود ندارد. مهمتر اينكه اصلاح و تربيتي كه سالها در سيستم آموزشي كشور صورت گرفته است چرا تاثيرگذار نبوده و حالا چطور ميخواهند در آموزشي به نسبت زماني كوتاهتر از سالهاي تحصيل، تاثيرگذار باشند؟ واقعيت اين است كه در اين شرايط اصلاح و تربيتي صورت نميگيرد و از دو حال خارج نيست: ۱- كودكان و نوجواناني كه به اين اماكن فرستاده ميشوند به جهت رهايي سريعتر ظاهرا همه مواردي كه به آنها تذكر داده ميشود، ميپذيرند اما پس از رهايي، به آنچه خودشان به آن معتقد هستند، ميپردازند.
۲- توليد خشم بيشتر كه در نهايت تربيتي در آن نيست و بيشتر به التهاب اجتماعي كمك ميكند.
به جاي ايجاد محيطهاي رعب و وحشت به جهت بازدارندگي كه نتيجهبخش هم نخواهد بود و حتي دانشآموزاني كه به اين مراكز ارجاع ميشوند پس از بازگشت به مدارس به علت تحمل مجازاتي كه براي كودكان، بسيار بزرگ است تبديل به قهرماناني براي همسالان خود ميشوند؛ بهتر است باب گفتوگو باز شود و پاي صحبتهاي دانشآموزان و كودكان و نوجوانان نشسته و اخذ مطالبات مدني از راه همانديشي را آموزش دهيم كه درس معلم ار بود زمزمه محبتي جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را… .