• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5325 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۴ مهر

اخبار

مرگ هولناك زن ۵۰ ساله در آب‌هاي ساحلي كيش

رييس اداره آتش‌نشاني و خدمات ايمني كيش از غرق شدن يك زن با حدود ۵۰ سال سن در ساحل شمال غربي كيش خبر داد. سهراب رضايي گفت: «ساعت ۲۰ و ۱۵ دقيقه جمعه شب گزارش غرق‌شدگي فردي در ساحل شمال غربي كيش از سوي اورژانس به اداره آتش‌نشاني و خدمات ايمني كيش اعلام شد.» او گفت: «ماموران آتش‌نشاني پس از حضور در محل و جست‌وجو، جسد يك زن را از آب بيرون كشيدند كه با وجود تلاش تيم آتش‌نشاني و گروه نجات متاسفانه اين فرد جان خود را از دست داد.» رييس اداره آتش‌نشاني و خدمات ايمني كيش با اشاره به ناپايداري‌هاي فصلي و مواج بودن دريا از شهروندان و مسافران خواست در محل‌هاي تعيين شده (پلاژ آقايان و بانوان) براي شنا كردن استفاده كرده و از شنا كردن در سواحل غيرمجاز خودداري كنند. ساحل شمال غربي جزيره كيش از مناطق شنا ممنوع است و آگاهي نداشتن از فنون شنا و مواج بودن دريا نيز مهم‌ترين عوامل غرق‌شدگي در سواحل شنا ممنوع جزيره كيش است.

نجات ۱۶ قاتل از چوبه ‌دار  در زندان رجايي‌شهر

مدير زندان رجايي‌شهر كرج گفت: «با پيگيري‌هاي مددكاران اين زندان و بخشش اولياي دم، امسال ۱۶ محكوم به قصاص اين زندان از چوبه‌ دار نجات يافتند.» الله‌كرم عزيزي گفت: «تاكنون از اين تعداد ۱۱ مددجو با اخذ رضايت اولياي دم و پايان محكوميت قضايي آزاد شده‌اند.» او گفت: «واحد مددكاري زندان رجايي‌شهر با شناسايي خيرين و نيكوكاران درون و برون سازماني و استمداد از آنان شرايط اخذ رضايت از اولياي دم براي محكومين به قصاصي كه بين سه تا ۲۲ سال در حبس بودند را فراهم كرد.» مدير زندان رجايي‌شهر كرج گفت: «مددكاران با ارتباط با شكات، اولياي دم، مراجع قضايي، مسوولان، نيكوكاران و خيرين نقش بارزي در كاهش جمعيت كيفري ايفا مي‌كنند.» عزيزي گفت: «بروز مشكلات روحي رواني، خانوادگي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي، عدم دانش و آگاهي در زمينه‌هاي مختلف، اشتباه، غفلت، سوءبرداشت‌ها، تصميمات نادرست و همچنين عدم كنترل خشم از موارد ارتكاب به قتل مددجويان بوده است.»

قتل پسر پولدار به دليل مزاحمت براي زن متاهل

مردي كه متهم است پسر جواني را به خاطر مزاحمت براي همسرش به قتل رسانده، در دادگاه كيفري يك استان تهران محاكمه شد. رسيدگي به اين پرونده از پاييز سال گذشته با كشف جسد پسر جواني در يكي از روستاهاي غرب تهران آغاز شد. پس از حضور ماموران جسد با دستور قضايي براي علت مرگ و شناسايي به پزشكي قانوني منتقل شد. در ادامه ماموران تحقيقات ميداني را آغاز كردند و در نهايت يكي از اهالي منطقه سرنخ كشف اين جنايت را به پليس داد.   او به ماموران گفت: «دو روز قبل از كشف جسد مردي سراغم آمد و از من خواست تا كمك كنم ماشينش را كه در گل گير كرده بود، بيرون بياورم. ماشين او در نزديكي همين محل كشف جسد در گل‌ولاي گير كرده بود. من هم با تراكتور آن را بيرون كشيدم و آن شخص هم از من شماره كارت خواست تا برايم مبلغي به عنوان قدرداني واريز كند.» پس از آن ماموران حساب مرد روستايي را بررسي كردند و شماره حساب واريزكننده را به دست آوردند. صاحب حساب كه مردي به نام نادر بود شناسايي و به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد. پس از دستگيري نادر، او مورد بازجويي قرار گرفت و به قتل سيامك اعتراف كرد. متهم در توضيح ماجرا گفت: 2 سال پيش با ليلا ازدواج كردم و زندگي‌مان خوب بود تا اينكه چند ماه قبل متوجه شدم كه سيامك براي همسرم مزاحمت ايجاد كرده است. بعد از مدتي موفق شدم شماره تلفن سيامك را پيدا كنم و از او خواستم تا دست از مزاحمت بردارد، اما مرد جوان در كمال وقاحت حرف‌هايي زد كه خيلي عصباني شدم. از طرفي همسرم نيز به خاطر اين مزاحمت‌ها دچار مشكل روحي شده بود كه به سختي او را راضي كردم پيش روانشناس برويم. حتي براي حل مسالمت‌آميز اين ماجرا سيامك را هم چند جلسه پيش روانشناس برديم تا دست از رفتارش بردارد. او در ادامه گفت: «در حالي كه فكر مي‌كردم به زودي زندگي ما مثل قبل مي‌شود، متوجه شدم كه سيامك باز هم با ليلا ارتباط برقرار كرده و دست از سر او برنمي‌دارد. آنقدر ناراحت شدم كه تصميم گرفتم با سيامك قرار بگذارم. از آنجا كه او پسر درشت هيكلي بود و فكر مي‌كردم ممكن است آسيبي به من بزند، چاقويي همراهم بردم. وقتي داخل ماشينم نشست باز هم از او درخواست كردم تا رابطه‌اش را با ليلا تمام كند، اما او با گردن كلفتي به من گفت ليلا را طلاق بده چون من او را دوست دارم و مي‌خواهم با او ازدواج كنم. آنقدر حرفش تلخ و گزنده بود كه در يك لحظه كنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم و بعد هم در حالي كه نيمه جان شده بود، او را در حوالي همان روستاي محل قرار از ماشين پايين انداختم و داشتم به خانه برمي‌گشتم كه ماشينم در گل‌ولاي اطراف روستا گير كرد و ناچار شدم از يك مرد روستايي كمك بگيرم و...» با اعترافات صريح متهم، گزارش پليس، پزشكي قانوني و تكميل تحقيقات از سوي پليس پرونده براي رسيدگي به شعبه دهم دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد. در آغاز جلسه دادگاه پس از قرائت كيفرخواست، اولياي دم درخواست قصاص كردند و گفتند كه به هيچ عنوان حاضر نيستند متهم را ببخشند، چراكه او داستاني درست كرده تا بتواند جنايتش را توجيه كند. در ادامه متهم به جايگاه رفت و گفت: «من قبول دارم كه سيامك را به قتل رساندم، اما اگر او را نمي‌زدم من را مي‌‌كشت و به خاطر دفاع از جانم مجبور شدم او را بزنم. سيامك پسر پولداري بود و مي‌خواست همسرم را از من بگيرد. من اگر عاشق همسرم نبودم، با او درگير نمي‌شدم. باور كنيد خيلي صبوري كردم و خواستم كه اتفاق ناگواري نيفتد، اما او كوتاه نمي‌آمد و زندگي‌ام را سياه كرده بود.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون