علي لطيفي مهاجم سابق استقلال و تيم ملي از ليگ و كيروش و جام جهاني ميگويد
تلويزيون به فوتبال زور ميگويد
خصوصيسازي استقلال و پرسپوليس چرت و پرت است
كيروش بياخلاقي كرد
گروه ورزش
هفته دهم رقابتهاي ليگ برتر برگزار شد و استقلال در كورس با پرسپوليس دو امتياز مهم را از دست داد. علاوه بر از دست دادن امتياز شكل بازي استقلال هم مورد انتقاد برخي هواداران اين باشگاه قرار گرفت. همانطور كه شكل كلي ليگ، بازيهاي بيروح و كمگل و بدون تماشاچي صداي علاقهمندان به فوتبال را درآورده. علي لطيفي مهاجم سابق استقلال و تيم ملي كه سابقه حضور در جام جهاني 98 فرانسه را در كارنامه دارد يكي از منتقدين اين وضيعت است. با ايشان همكلام شديم و در مورد شرايط آبيها، ساپينتو و ليگ گپ زديم. همينطور باتوجه به نزديكي جام جهاني گريزي هم به وضعيت تيم ملي داشتيم.
بازي با استقلال مقابل آلومينيوم چطور بود؟
استقلال مقابل آلومينيوم دو نيمه متفاوت داشت. نيمه اول بسيار بد و عاري از هرگونه خلاقيت. تنها كسي كه تا حدودي باعث شد تيم استقلال خطرناك نشان بدهد مهدي قايدي بود. به جز چند كرنر ما چيز خاصي را از استقلال نديديم. در نيمه دوم اما با تعويضهايي كه صورت گرفت و فشاري كه استقلال آورد بازي به مراتب بهتري را انجام داد. اين بازي خوب در نهايت منجر به خلق چند موقعيت گل شد كه درخشش دروازهبان آلومينيوم باعث شد استقلال نتواند 3 امتياز را به دست آورد.
حريف خيلي بسته بازي ميكرد اينطور نيست؟
نوع فوتبالي كه تيم آلومينيوم ارايه ميداد و در طول فصل هم از اين تيم ديدم باعث ميشود بازي كردن مقابل اين تيم سخت بشود. جمع شدن در زمين خودي و دوندگي بيامان خط هافبك و حضور پرتعداد مدافعان و هافبكها و حتي مهاجمين در زمين خودي باعث ميشود تراكم دفاعي به وجود بيايد. لذا بازي كردن مقابل چنين تيمهايي بسيار سخت است. ولي با اين حال من استقلال را در نيمه دوم خوب ديدم. هر چند گلي به ثمر نرساند اما حداقل نشان داد توانايي اين را دارد كه خلق موقعيت كند به ويژه مقابل تيمهايي نظير آلومينيوم. من ميخواهم اينجا يك انتقاد هم داشته باشم.
چه انتقادي؟
اين انتقاد من نسبت به آلومينيوم نيست بلكه به اكثريت تيمهاي فوتبال ايران وارد است. متاسفانه عمده مربيان ما قبل از اينكه به فكر بردن باشند به فكر نباختن هستند و همين مزيد بر علت شده كه شاهد فوتبال كيروشي باشيم. تاثيري كه كيروش در فوتبال ما گذاشته، چه در سطح ملي و چه در سطح باشگاهي بسيار بسيار مهم است، آنهم از بعد منفي. از بعد مثبت الحق و الانصاف كيروش توانست ساختار دفاعي فوتبال ما را كه معيوب بود تا حد بسياري ترميم كند اما هرگز چه در دوره گذشته چه امروز كه به تيم ملي برگشته و دو بازي دوستانه روي نيمكت تيم نشست، نتوانست بالانس مناسبي بين كار دفاعي و حمله ايجاد كند. بسياري از مربيان فوتبال ما تاثيرپذير از نوع نگرش كيروش شدند. مربيان ما اين را در سطح باشگاهي رواج دادند. اگر نگويم همه تيمها، 90درصد تيمها به اين شكل بازي ميكنند كه جمع ميشوند در زمين خودي و دل ميبندند به اتفاقات. ما فوتبال زيبا و چشمنوازي را شاهد نيستيم. تنها تيمي كه من در اين سالها ديدم حقيقتا فوتبال بسيار زيبايي را به نمايش ميگذاشت و متاسفانه نتيجه هم نگرفت تيم فصل گذشته سپاهان با نويدكيا بود. اين تيم در هر بازي بهطور ميانگين 7، 8 موقعيت مسلم گلزني ميساخت كه مهاجمان از دست ميدادند ولي در ساختار دفاعي دچار مشكل بود. ما چند مربي با نگرش نويدكيا داريم كه بيايند فوتبال زيبا ارايه كنند؟
استقلال از 10 بازي 19 امتياز گرفته. هواداران در مورد او كمي ترديد دارند. تيم گاهي خيلي خوب است و گاهي نه. در كل نظرتان در مورد ساپينتو چيست؟
از جمله كساني بودم كه از ساپينتو حمايت كرد. دليل هم داشتم. در روزهاي اول به او نقد بسيار وارد بود اما من به دو دليل حامي ايشان بودم. يك: ايشان تازه آمده بود و شناخت نداشت از بازيكنان و تيم و فرهنگ ما و نياز به زمان داشت. دو: اصولا سبكي كه در فوتبال داشت و دارد نيازمند زمان است. يعني فوتبال مالكانه نيازمند زمان هست تا جا بيفتد. مثال ميزنم. كيروش چون از سبك دفاعي استفاده ميكند خيلي فرصت زيادي نميخواهد. ميآيد و خيلي سريع به بازيكنانش تفهيم ميكند كه بيايند و در زمين خودي جمع شوند و با دوندگي روزنهها را ببندند. در اين روش نيازي به زوجسازيها، مربعسازيها و كارهاي تركيبي نيست، چون ميخواهد دفاع كند. اما تيمهايي كه فوتبال مالكانه ارايه ميدهند به زمان نياز دارند. نمونه بارزش گوارديولاست. ايشان اوايل حضور در بارسلونا نتيجه نميگرفت. ولي رفته رفته آن تفكرش را جا انداخت. پس به اين دو دليل اعتقاد داشتم كه آقاي ساپينتو بايد فرصت داشته باشد. اما يك معضل در تيم استقلال و خود ساپينتو ميبينيم. اينكه سيستم چرخشي ايشان مخصوصا در جناحين در حال ضربه زدن به استقلال است. يعني با هر متر و معياري نميتوان از ابوالفضل جلالي گذشت. در هر بازي كه بوده چه از ابتدا چه يار تعويضي كاملا جناج چپ استقلال را متحول كرده. در سمت راست هم با وجود حرداني استقلال ميتواند به يك استراتژي جالب دست پيدا كند. يامگا را يك خط ببرد جلوتر، چون اين بازيكن در 50 متر جلو بسيار قوي است. يك در برابر يك را به خوبي برميدارد و به خوبي اضافه ميشود. او به عنوان وينگر يا هافبك راست خيلي تاثيرگذار است. وقتي يامگا جلو بازي كند بازيكن حريف ميترسد نفوذ كند. متاسفانه تركيب نامناسبي كه ساپينتو در جناحين دارد باعث شده استقلال آسيب ببيند. اگر ساپينتو اين معضل را حل كند استقلال ميتواند به مراتب بهتر كار كند.
در مجموع آيا اينطور به نظر نميرسد كه استقلال با همه داشتههايش آنچنان نتيجه نگرفته؟
استقلال سرمايهگذاري زيادي انجام داده و بازيكنان بسيار خوبي را به خدمت گرفته است. اگر بخواهيم منطقي به قضيه نگاه كنيم، فارغ از پيشكسوت استقلال يا طرفدار اين تيم بودن بايد بگويم به اندازهاي كه استقلال سرمايهگذاري كرده و بازيكن دارد در زمين بازي و در طول 90 دقيقه آن اندازهاي كه انتظار ميرود نه خلق موقعيت ميكند نه گل ميزند. استقلال در ده بازي 11 گل زده است. براي تيمي كه داعيه قهرماني دارد فاجعه است. اين مختص استقلال هم نيست فقط. باقي تيمها هم همين هستند. سپاهان و گلگهر بهترين خط حمله را دارند كه 15 گل زدند. گلگهر از اين 15 تا گل 5 تاش را در يك بازي زده. اين مشكل گلزني مختص استقلال نيست اما من از استقلال انتظار بيشتري دارم.
اين مشكل چطور بايد برطرف شود؟
اين يك خطر است براي فوتبال ما. يك ضعف اساسي است. بايستي اين مشكل رفع و رجوع بشود. در جام جهاني 2014 آلمان با اقتدار قهرمان شد. بسياري از كارشناسان فوتبال دنيا باور داشتند از مهمترين دلايل قهرماني اين تيم پپ گوارديولا بوده. به جهت اينكه پپ در بايرن بود و اسكلت اصلي تيم ملي آلمان را هم بايرن تشكيل ميداد. نوع فوتبالي كه تيم پپ ارايه ميداد در تيم ملي آلمان هم جاري شد. در ايران وضعيت برعكس است. يك مربي بزرگ آورديم در تيم ملي و مربيان باشگاهيمان تاثير گرفتند و عمده مربيان ما رفتند به سمت فوتبال دفاعي كه سادهترين كار ممكن است. اين يك عقبگرد بود براي فوتبال ما كه در چند دهه گذشته در فوتبال قاره آسيا به عنوان يك تيم تكنيكي و خلاق شناخته ميشد. هرقدر جلوتر آمديم نسل بازيكنان خلاق در فوتبال ما كم و كم و كمتر شد.
تيم آلومينيوم با 10 بازي و 4 گل زده و 4 گل خورده در ميانه جدول ايستاده. اينكه يك تيم با چنين وضعيتي در جايگاهي مطمئن ايستاده هم به نظر تاثيرگذار است. چون در ليگ ما فقط دو رتبه اول و دو رتبه آخر اهميت دارند.
اول اين را بگويم كه من تيم آلومينيوم را ميشناسم و تفكرات مديرانش را هم ميدانم. قطع به يقين مديريت اين باشگاه از نتايج نميتواند راضي باشد. روندي كه آنها پيش گرفتند و سرمايهگذاري كلاني كه صورت دادند دوست دارند تيمشان بالاي جدول باشد و تا اينجاي كار و تا جايي كه من شنيدم ناراضياند. ولي اين را بگويم وقتي يك تيم در 10 بازي 4 تا ميزند و 4 تا ميخورد و وسط جدول ميايستد، يك ضعف است. اين ضعف فوتبال ما فارغ از هر تيمي است. در ليگ برتر انگليس و لاليگا و ايتاليا و... از تيم اول تا تيم ته جدولي كه سقوط ميكند بنا بر نتايجي كه ميگيرند و جايگاهشان در جدول سود ميبرند. هر تيمي كه قهرمان ميشود در هر ردهاي و در هر مسابقاتي پاداش ميگيرد. جدا از اين در هفته آخر مسابقات نگاه كنيد كه يك تيم ميانه جدولي با انگيزه كامل وارد زمين ميشود چون ميداند اگر يك پله بالاتر بايستد پاداش بيشتري ميگيرد. در فوتبال ما اين نيست. به هفتههاي پاياني كه ميرسيم ديگر انگيزهاي وجود ندارد. در ليگهاي پايينتر كه وضعيت فاجعه است. اصلا بعضي تيمها اصلا بازي نميكنند. اين ضعف اساسي در فوتبال ماست.
دليل چنين وضعيتي را چه ميدانيد؟
اينكه تيمهاي ما دولتي هستند. اگر خصوصي باشند هرگز چنين اتفاقي نميافتد. اين هم دليل دارد. فوتبال ما در سيطره صداوسيماي دولتي است. در هر جاي دنيا تلويزيونها به فوتبال حق پخش ميدهند و اين يكي از اركان اصلي درآمدي باشگاههاست. در فوتبال ايران تلويزيون زور ميگويد. ميگويد من بازي را پخش ميكنم تازه پول هم ميگيرم. اين زورگويي است. ميگويد من مخاطبم را ميگيرم شما بايد به من پول هم بدهيد. ما اگر بخواهيم به جايگاه باشگاههاي معتبر دنيا برسيم، نه اينكه برسيم لااقل در مسيرش قرار بگيريم قبل از هر كاري بايد باشگاهها را خصوصي بكنيم. به معني واقعي كلمه. نه مثل الان كه ميگويند استقلال و پرسپوليس رفتند در بورس. اينها معذرت ميخواهم چرت و پرت است. از اين جيب بر ميدارند و ميگذارند در آن جيب. عوامفريبي ميكنند.
در مورد تيم ملي هم حرف بزنيم. كم حاشيه اطراف تيم ملي نبوده. درست است؟
ما يك حاشيه شديدتر هم اين چند روز اطراف تيم ملي داشتيم كه در رسانهها هم مطرح شد. رسانههاي غربي بحث اخراج ما را از جام جهاني به خاطر ادعاي همكاري در جنگ روسيه عليه اوكراين را مطرح كردهاند و ميگويند چون روسيه كشور متجاوزي است و ايران با آنها همكاري كرده، پس همانطور كه روسيه از جام جهاني كنار گذاشته شده هر كشوري كه به آنها كمك كرده باشد هم بايد كنار گذاشته شود. الان دارند اين بحثها را مطرح ميكنند و اين از نظر من ناعادلانه است. من كاري ندارم اين اتفاق افتاده يا نيفتاده. اين را ميخواهم قبل از مسائل فني باز كنم. يكي از شعارهاي فيفا جدايي سياست از فوتبال است. ولي با اين توضيح متاسفانه عدهاي به دنبال اين هستند. معمولا هم ديديم هر بار در داخل ايران يك مسالهاي خيلي قوي از سوي مسوولان تكذيب شده، اتفاقا نشاندهنده اين است كه اتفاقاتي در حال رخ دادن است. اميدوارم اين مساله را به سلامت پشت سر بگذاريم
اخراج آقاي اسكوچيچ و بازگشت كيروش را چطور ارزيابي ميكنيد؟
من مخالف سرسخت رفتن آقاي اسكوچيچ و آمدن آقاي كيروش بودم. نه به خاطر توانايي و صلابت آقاي اسكوچيچ. بدون ترديد ايشان در زمينه مديريت دچار مشكل بود و بازيكنان حرفش را نميخواندند و تيم دچار دو دستگي شده بود. اما چرا من موافق آمدن آقاي كيروش نبودم؟ ايشان كسي است كه به مراتب هم نامدارتر از اسكوچيچ است هم در زمينه مديريت قويتر است. ولي چرا با ايشان مشكل داشتم و دارم؟ چون اعتقادم بر اين بوده و هست كه آقاي كيروش تمام چيزي كه بايد به فوتبال ما ميداد را داده بود. ايشان چيزي ندارد كه به فوتبال ما اضافه كند. فوتبال ما بيش از 8 سال با ايشان بوده. آقاي كيروش فوتبال ما را از لحاظ دفاعي حقيقتا مستحكم كرد. اما در زمينه تهاجمي فوتبال ما را نابود كرد. ايشان يك پلن بيشتر ندارد كه آن هم كار دفاعي است. ايشان در زمينه تهاجمي اصلا تخصص ندارد و به همين دليل هم ديديم در كلمبيا و مصر ناكام بود. اين را هم بايد در نظر داشته باشيم كه جهان فوتبال در مورد كاري كه ما با آقاي اسكوچيچ كرديم و كاري كه آقاي كيروش كرد منتقد ما شدند. بهشدت از آقاي كيروش انتقاد شد در اين زمينه. ايشان مفت بري كرد. كارشناسان و خبرنگاران به آقاي كيروش تاختند چون مسائل اخلاقي برايشان مهم است. اعتقاد همه شان اين بود كه ايشان كار غير اخلاقي كرد. ولي به هر حال آقاي كيروش به عنوان مربي شناخته شده كه اين شارلاتان بازيها را انجام ميدهد ديگر. چه در گذشته چه الان.
با همه اين تفاسير پيشبيني شما از حضور ايران در جام جهاني چيست؟
به لحاظ فني اعتقاد دارم چون ما با سه تيمي بازي داريم كه پلن A و B دارند كار سختي خواهيم داشت. در گذشته و ادوار قبلي جام جهاني ما با تيمهايي بازي كرديم كه فقط فوتبال مالكانه داشتند. مثل اسپانيا و آرژانتين و... ما مقابل اين كشورها تاحدودي در كار دفاعي موفق بوديم. دليلش هم اين بود كه تيم ما جمع ميشد در زمين خودي و آنها هم چون بازيكن كوتاه قامت داشتند نتوانستند ضربه بزنند. آنها هم به نوعي تك بعدي هستند در فوتبال. مثل ما كه فقط كار دفاعي بلديم و هجوم بلد نيستيم. يعني ما بلديم آقاي كيروش بلد نيست. اما در جام جهاني ما با تيمهايي روبهرو هستيم كه فقط بازي مالكانه و روي زمين ارايه نميدهند. به همين دليل من مخالف حضور آقاي كيروش بودم. اين تيمها هم پلن A دارند هم B. اگر قرار باشد مثل دو جام جهاني قبلي برويم در لاك دفاعي بايد بدانيم هر سه هم گروهي ما در بازي مستقيم و ارسال تبحر دارند. اگر هم بخواهيم حمله كنيم هم كه بلد نيستيم. تنها كاري كه ميشود انجام داد اين است كه تركيبي از فوتبال مالكانه و دفاعي ارايه دهيم.آقاي كيروش بايد برود به اين سمت و اميدوارم اين كار را انجام دهد.