فهم نسلي با ستارگان رنگارنگ
خليل كمربيگي
سخني با كارگزاران فعلي جامعه ايراني
تغييرات سريعي كه در دهههاي اخير در مسائلي چون جمعيت، دانش، فرهنگ و فناوري در ايران پديد آمده، سبب پديد آوردن نسلي نو شده است كه طالب تغيير بوده و در مفهوم تداوم فرهنگي تحول ايجاد كرده است. در ساليان اخير، روند تغييرخواهي آنان شتاب بيشتري به خود گرفته و جوامع در حالگذاري همانند ايران را بيشتر در معرض تهديد قرار داده است. اگر جامعه ايران، خود را براي پيامدهاي آن آماده نسازد، با آسيب بيشتري روبهرو ميشود؛ لذا تاثير اين پديده در شرايط جديد، بيشتر بوده و خطرات بيشتري را متوجهِ كارگزاران و برنامهريزان ميسازد. در جهان جديد نسل جديد ايراني مستثني از نسل جديد در ساير جوامع نيست. ارزشهايي كه توسط منابع مختلف صادر ميشود، ذهن و زبان نسل جديد جامعه ايراني را نيز تحتتاثير قرار داده و آنها نيز خواهان ارزشها و هنجارهايي ميشوند كه همنسلان آنها در تمامي جوامع دارند. بايد دانست كودكان و نوجوانان اين نسل، تمايلات و نيازهاي يكساني ندارند. آنها از هر حيث متفاوت هستند. اگر نسلهاي پيشين را ميتوانستيم با توجه به نوع خواسته، سبك پوشش، آرايش و غيره از يكديگر متمايز نماييم، نسل جديد ايراني تركيبي از خواستهها، ارزشها و انتظارات متفاوت را با خود به همراه دارند. سبكهاي پوشش و آرايش مختلف در بين آنها ديده ميشود. ارزشها و انتظارات رنگارنگي كه برخي از خواستههاي آنها را ميتوان در آهنگ «براي»، يافت. نسلي كه بسان نسلهاي پيشين تنها دغدغه اشتغال و بيكاري ندارند؛ بلكه برخي ديگر از آنها، جويندگان و خواستاران ارزشهاي جهاني، زندگي با كيفيت بهتر و متفاوت با نسلهاي پيشين هستند. در بين نظام ارزشي نسل نو ايراني، ارزشهاي گوناگون سنتي، مدرن و پسامدرن ديده ميشود؛ سبكهاي مختلف دينداري را در بين آنها ميتوان ملاحظه نمود. هم سرود سلام فرمانده ميخوانند و هم در خيابان فرياد اعتراضي بر سر متوليان جامعه ميكشند.
در آسمان اين نسل، ستارههاي مختلف با تلألوهاي گوناگون يافت ميشوند. يك رنگ نبوده و رنگين كماني از رنگها را در بين آنها ميتوان ديد. تشويق و ستايش يكي و تمسخر يا ناديده گرفتن آمال و آرزوهاي ديگري و مقايسه چشمداشتها و انتظارات آنها با نيازها و خواستههاي نسلهاي پيشين، خطايي بزرگ است.
بايد دانست همه آنها فرزندان اين سرزمين بوده و توسط نهادهاي مختلف اين جامعه، جامعهپذير شدهاند. چه آنهايي كه سرود سلام فرمانده ميخوانند و چه ديگراني كه در خيابان اعتراض كرده و فرياد ميزنند، همه فرزندان ايران زمينند. هم آن سرود سلام فرمانده و هم اين فرياد اعتراضي را بايد به بانگ و آواز پويايي اين جامعه تعبير نمود. اين نسل نه به نصيحت، بلكه به فهميدن نياز دارند. متوليان جامعه بايد خواستهها و انتظارات آنها را بفهمند و براي آن پاسخي قانعكننده داشته باشند. بانگ و فريادهاي اين نسل را بايد شنيد. براي شنيدن خواستههاي آنها بايد گوشها را تيز كرد و از موضعي برابر با آنها سخن گفت. گفتوگو با اين نسل و توجه به نيازهاي آنها، نياز ضروري اين جامعه است. نبايد به بخشي از اين نسل ميدان داد و برخي ديگر را به عنوان حاملان فروپاشي مجازات نمود.
جامعه پويا و زنده، جامعهاي است كه تبلور خواستهها و انتظارت همه افراد آن باشد. چتري را بايد گستراند تا همه افراد اين سرزمين در زير سايه آن قرار گيرند. رنگينكمان تفاوتهاي ارزشي و هنجاري در ايران را بايستي پذيرفت. سكوت و سكون يك جامعه، بيشتر آن را به سمت فروپاشي ميكشاند تا طرح خواستهها و نيازها توسط اعضاي آن؛ جامعه ايراني در طول ادوار مختلف، هر وقت دچار رخوت و سكوت بوده، به زوال سياسي نزديكتر شده است. ناديده نگرفتن خطاهاي كوچك فرزندان ايران زمين و تعبير خواستهها و تحليل فريادهاي آنها به عنوان كارگزاران و مزدوران بيگانه، خطاي بزرگ ديگري است كه نياز به اصلاح دارد.